«لیلا لیلا»; عشق و یک دروغ
«لیلا، لیلا» ، سرگرم کننده است. اما حواس جمعی می خواهد تا به سطح عمیق تری از ماجرا پی برده شود. تنهایی، انتخاب و باز هم تنهایی.
لی لا، لی لا؛ نویسنده: مارتین زوتر. مترجم: مهشید میرمعزی. نشر آموت. چاپ اول: بهار۱۳۹۵
عشق و یک دروغ
«لیلا، لیلا»؛ نوشته ی «مارتین زوتر» نویسنده ی سوئیسی با ترجمه «مهشید میرمعزی» به تازگی توسط نشر آموت منتشر و روانه ی بازار کتاب شده است. حکایت لی لا لی لا، تقلب و دوگانگی است. داوید کرن، گارسون جوانی است که عاشق ماری شده است. دختر توجـه ای به او ندارد. بـرای جلب نظر او، نسخه ی ماشین نوشت داستانـی به نام زوفی،را که خیلی اتفاقی یافته است به ماری می دهد. ولی می گوید که خود آن را نوشته است. تقلب و دروغ، پایه ی اصلی ماجرای رمان است. درامی عاشقانه که زوج جوان نامش را «لیلا، لیلا» می گذارند، موجب شهرت، محبوبیت و ثروتمند شدن داوید می شود. دلهره ی برملا شدن راز و از دست دادن احتمالی ماری تا صفحات پایانی کتـاب، داوید و خـواننده را دنبـال می کند. مارتین زوتر، داستـانی پر کشش را با مهـارت بیـان می کند. از حواشـی می پرهیزد و اصل و اساس قصه را به شیوایی و با فصل هایی کوتاه از زاویه ی دید دانای کل روایت می کند. هیچ کجای قصه قضاوتی از سوی راوی صورت نمی گیرد. خواننده است و یک مرد جوان که خیلی ساده عاشق شده و در تنهایی هایش داستانی می یابد که مسیر زندگی اش را عوض کرده است. ماری و داوید هر دو انسان های تنهایی هستند که حتی از مهر و گرمای زندگی خانوادگی بهره ی بسیار کمی برده اند. هر دو آنقدر جوان و خام هستند که در بیست و سه سالگی دنبال راه و هدف خود می گردند. هنوز تکلیفشان با آرزوهایشان مشخص نیست و این ترس از دست دادن و البته استفاده از یک موقعیت اتفاقی برای تغییر مسیر و رسیدن به آرزوهای نامعلوم، آنها را از تصمیم گیری مناسب باز می دارد. در اواسط قصه، جایی که داوید به شهرت و ثروتی نسبی دست یافته است، می خوانیم که ماری پیش خودش فکر می کند شاید داوید خسیس باشد. اما بعد یادش می آید که او با اینکه ولخرج نیست برایش هدیه های گران می خرد و او را به رستوران های شیک و مجلل می برد. اما باقی پولش را در بانک پس انداز می کند برای کارهایی که بعداً می خواهد انجام دهد. اما واقعا چه کارهایی؟ این پرسش، پرسش خواننده نیز هست. داوید جزء علاقه ای که به ماری دارد و تصمیم راسخی که در از دست ندادن او گرفته است هیچ هدف و برنامه ای ندارد.
پایان داستان اصلاً قابل پیش بینی نیست. از نیمه دوم کتاب، حدس ها شروع می شود. اینکه بالاخره دست داوید رو می شود یا نه؟ ماری اگر بفهمد، چه خواهد کرد؟ امکانش هست تا پایان داستان کسی به دروغ داوید پی نبرد؟ که اگر چنین باشد چرا نویسنده خواسته راز داوید تا پایان قصه مسکوت بماند؟ و … سوال های دیگری که نویسنده با زیرکی به برخی از آنها تا انتهای داستان پاسخی نمی دهد. خواننده را رها می کند تا خود از منجلابی که قهرمان داستان به خواست ناخودآگاه برای خود فراهم آورده است پاسخی درخور قصه و آدم هایش بیابد. جالب اینکه در بیشتر بخش ها خواننده هم با داوید همراه می شود و دوست دارد معجزه ای رخ دهد و داوید آرامش و عشقش را از دست ندهد. نوعی همدردی آمیخته با گیجی که چرا چنین آرزویی برای یک دروغگو دارد خواننده را به خود و با خود مشغول می دارد.
«لیلا لیلا» در عین آسان بودن متن، روایت و ادبیاتش و در حالیکه داستان جذاب و سرگرم کننده ای روایت می کند. خواننده ی زیرک را به چالش، و نا امیدی آدم های قصه را در پایان غیرقابل پیش بینی اش به رخ می کشد.
شایسته است که از ترجمه ی درست و استوار رمان نیز سخنی به میان آید. چرا که این قصه ی سوئیسی آلمانی، روان، صمیمی و بدون سکته تا به آخر پیش می رود. جاهایی اصلاً معلوم نیست هنر نویسنده است که این چنین راحت حرف دلش را می گوید یا این مترجم است که قصه ی سهل ممتنع لی لا لی لا را به خواننده ی ایرانی می قبولاند؟
… و آخر اینکه «لیلا، لیلا» ، سرگرم کننده است. اما حواس جمعی می خواهد تا به سطح عمیق تری از ماجرا پی برده شود. تنهایی، انتخاب و باز هم تنهایی.
مارال اسکندری
دیدگاه