بزرگترین رقیب محمود احمدینژاد
جولان رییس دولتهای نهم و دهم در رسانههای اصولگرا در شرایطی که دیگر خبری از انتقادات تند آنها به رفتار دولتهای او نیست نشان میدهد که حداقل بخشی از جبهه اصولگرایان بار دیگر در مقابل احمدینژاد وسوسه شوند. مروری بر گذشته و سخنان اخیر آقای احمدی نژاد میتواند به خوبی نشان دهد که آیا او همان احمدی نژاد سابق است؟ و آیا میتواند دوباره به قدرت بازگردد؟

تحرکات محمود احمدینژاد و اطرافیان او در آغاز سال جدید و به فاصله چهارده ماه تا انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ بی حساب و کتاب نیست. اگرچه اطرافیان آقای احمدینژاد از همان فردا انتخابات سال ۹۲، برای حسن روحانی خط و نشان کشیدند، اما رییس دولتهای نهم و دهم زمانی لب گشود که اصولگرایان خود را بازنده انتخابات ۷ اسفند دیدند تا احمدینژاد که سه سال پیش در محافل نیمهرسمی روی شکست اصولگرایان در انتخابات ریاستجمهوری یازدهم شرط ببندد، اکنون نیز در شرایطی با اصولگرایان مواجه شود که دستکم دست پایین را نداشته باشد. رفتار سیاسی آقای احمدینژاد را میتوان در این جمله خلاصه کرد: اصولگرایان فقط با او میتوانند به قدرت برگردند.
جولان رییس دولتهای نهم و دهم در رسانههای اصولگرا در شرایطی که دیگر خبری از انتقادات تند آنها به رفتار دولتهای او نیست نشان میدهد که حداقل بخشی از جبهه اصولگرایان بار دیگر در مقابل احمدینژاد وسوسه شوند. مروری بر گذشته و سخنان اخیر آقای احمدی نژاد میتواند به خوبی نشان دهد که آیا او همان احمدی نژاد سابق است؟ و آیا میتواند دوباره به قدرت بازگردد؟
برگ برنده محمود احمدینژاد در انتخابات سال ۸۴ انتقاد از دولتهای قبل از خود بود. او حتا در سال ۸۸ نیز همین استراتژی را در مناظرههایش اتخاذ کرد. اگرچه دولت روحانی امروز زیر فشار حملات اصولگرایان است، اما دیگرخبری از صراحت احمدینژاد در نقد عملکرد دولت یازدهم نیست چرا که او هوشمندانه دریافته که هرگونه انتقاد صریح و موردی به دولت یازدهم پای عملکرد بحثانگیز دولتهای او را به میان میکشد. احمدینژاد نه میتواند به نرخ تورم گیر بدهد نه به نرخ رشد اقتصادی. چون با وجود رکود حاکم بر بازار، زمان زیادی از تورم ۴۰ درصدی و نرخ رشد منفی ۵ درصد در دولت احمدینژاد نگذشته است. او حتا به برجام هم نمیتواند صریحا انتقاد کند چرا که او که زمانی قطعنامههای تحریمی سازمان ملل را کاغذپاره خوانده بود، در پایان دولت خود همه چیز را متوجه تحریمها میدانست. انبوه پروژههایی که با قیام و قعود در سفرهای استانی تصویب میشدند حتا ۱۰ درصد هم پیشرفت فیزیکی نداشتهاند. با این شرایط آیا او روی این سفرها هم نمیتواند سرمایهگذاری کند.
تنها سلاحی که احمدینژاد و اطرافیانش هنوز به کاراییاش دل بستهاند، پرداخت یارانه نقدی است. او که با اجرای ناقص قانون هدفمندی یارانهها تنها افزایش نقدینگی را به بازار تزریق کرد این روزها پرداخت یارانه ۲۵۰ هزار تومانی را مطرح کرده است به این امید که بتواند بار دیگر دل نیازمندان را به دست بیاورد و با هیجان ناشی از تزریق این پول که خدا میداند چه فاجعهای را نصیب اقتصاد کشور خواهد کرد، به پست ریاستجمهوری برگردد. اگرچه طرح این بحث باعث نگرانی بعضی از کارشناسان اقتصادی را شده، اما اگر شناخت دقیقی از جامعه ایران داشته باشیم متوجه خواهیم شد برخلاف نظر احمدینژادیها حتا قشر متوسط به پایین جامعه نیز متوجه آسیبهایی که طرحهایی اینچنین هیجانی بر سر اقتصاد کشور آورده و میآورد شده است. بنابراین بعید است که مردم بار دیگر به تجربهای شکست خورده برگردند.
اما مهمترین رقیب آقای احمدینژاد در انتخابات ریاستجمهوری سال آینده، حسن روحانی نیست. مهمترین رقیب او، کارنامه منفی دولتهای نهم و دهم است. او دیگر مثل هندوانه سربسته نیست و مجال نمییابد که بی محابا از زمین و زمان انتقاد کند بیآنکه کسی از او درباره کارنامهاش بپرسد. او مجبور است با کارنامه خودش رقابت کند و هر آدم منصفی میداند که کارنامه دولتهای نهم و دهم چه نمرهای دارد.
علیرضا خلقتدوست
پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.
دیدگاه