سجاد قهرمان من قهرمانانه با معلولیت کنارآمد و پذیرفت که یک ناشنواست/حضور در عرصه ورزش سجاد را از انزوا خارج کرد
اختصاصی پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا حضور در عرصه ورزش سجاد را از انزوا خارج کرد.سجاد قهرمان من قهرمانانه با این معلولیت کنارآمد و پذیرفت که یک ناشنواست و این لطف خدا بود که سجاد در ورزش حرفی برای گفتن داشته باشد.
اختصاصی پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا سجاد ماهپور متولد هجدهم اردبیهشت سال ۱۳۶۹ اهل و ساکن روستای قلعه رودخان فومن یکی از قهرمانان ورزشی ناشنوای آن منطقه است و توانسته افتخارات زیادی برای ورزش گیلان و فومن به ارمغان آورد.
وی از سن ۹ سالگی در دو و میدانی فعالیت داشته ویه خاطر استعداد ذاتی اش در مسابقات استانی ,کشوری و بین المللی توانسته صاحب مدال شود و به گفته مربیان در حال حاضر رقیبی ندارد.
اگر در اتاق سجاد حضور پیدا کنید می بینید که جایی برای نصب مدال و لوح تقدیر نیست.زمانی که «سجاد» پس از کسب سه مدال نقره و برنز در مسابقات آسیایی چین تایپه برای تجلیل در فرمانداری حضور پیدا کرده ,چنان لبخندی در کنار فرماندار و مسئولان حاضر شد که فرماندار شهرستان شروع کرد به سوال و تبریک گفتن که در این زمان عده ای خطاب به فرماندار شهرستان گفتند که ایشان نمی شنود و نمی تواند پاسخ دهد و شاید این یک برگ مثبت برای سجاد ماهپور است.
مدت زیادی است که تلاش کردم تا بتوانیم گفتگویی با خانواده این جوان قهرمان داشته باشیم و بالاخره این فرصت پیش آمد و مادر سجاد مطالبی در خصوص فرزندش برای ما بیان کرد.
مادر سجاد ماهپور می گفت:سجاد از کودکی سختی های زیادی را تحمل کرد چون ما در روستایی دور از شهر و در یک منطقه سرد و تقریبا کوهستانی زندگی می کنیم و در آن زمان با توجه به تمام کمبودهایی که وجود داشت برای بچه ای مثل سجاد خیلی سخت و برای ما سخت تر بود تا ایشان را به مدرسه بفرستیم .
وی ادامه داد: سجاد چون نمی توانست در روستا درس بخواند اورا با سختی های فراوان هر روز با مینی بوس به شهر برای درس خواندن می فرستادیم .و بعضی روزها چون مینی بوس مسافت زیادی را تا روستای طی می کرد باید ساعتها در سرمای شدید منطقه کنار جاده خاکی منتظر سرویس می ماندیم تا سجاد به مدرسه برود و گاهی این ساعت سجاد را سخت خسته و عصبانی می کرد و من باید به او آرامش می دادم.
مادر می گفت: سجاد در خانه خیلی شیطنت داشت ولی در مدرسه برعکس خیلی آرام و بی سر و صدا و همه از او راضی بودند.دویدن را از یک مسابقه در زنگ ورزش مدرسه آغاز کرد و توانست در این مسابقه مقام اول را بیاورد بعد از مدتی همین مسابقه در سطح شهر برگزار شد که باز هم سجاد نفر اول و در نهایت مسابقه در استان و سجاد نفر اول استان شد و این لطف خداوند بود که نصیب سجاد من شد.
این مادر توضیح داد: در سال ۱۳۸۰ سجاد توسط اقای لیاقت جو که رئیس هیئت ورزشهای ناشنوایان بود در رشته دومیدانی انتخاب شد و این اتفاق زمانی افتاد که سجاد علاقه زیادی به تکواندو داشت و در هفته سه روز پدرش او را برای تمرین به شهر فومن می برد .سجاد در تکواندو تا کمر بند مشکی هم پیش رفت ولی در همین فاصله در هر مسابقه دو و میدانی که برگزار می شد از سجاد دعوت می کردند و او به لطف خدا پی در پی مقام می ۀورد.
مادر با تمام بغض های در گلو مانده و از سختی هایش می گفت: در سال ۸۳ سجادم در یک مسابقه کشوری دعوت شد که از آن زمان به طور حرفه ای این ورزش را دنبال کرد و با تمرینات مستمر در هفته سه روز در باشگاه یادگار امام در گلسار رشت حضور پیدا می کرد و او هر مسابقه ای که می رفت مقام می آورد و مورد تشویق ما قرار می گرفت و شاید پشتکار و حمایتهای ما هر چند ناچیز توانست امید را در دل سجاد زنده نگه دارد.
ادامه داد: سجاد در کودکی خیلی حسرت حرف زدن کودکان هم سن خود را می خورد و من به عنوان یک مادر این را به خوبی درک می کردم و گاهی با عصبانیت به من می فهماند که چرا نمی تواند حرف بزند و این ناشنوایی او را خیلی عذاب می داد و عذابی که من می کشیدم دها برابر بیشتر بود اما حضور در عرصه ورزش سجاد را از انزوا خارج کرد.سجاد قهرمان من قهرمانانه با این معلولیت کنارآمد و پذیرفت که یک ناشنواست و این لطف خدا بود که سجاد در ورزش حرفی برای گفتن داشته باشد.
وی به قهرمانی سجاد در مسابقات آسیایی چین تایپه در سال جاری اشاره کرد و گفت: این مدالها و لوح تقدیر کارنامه درخشان اوست.سجاد در دو سرعت در ۱۰۰ متر و در ۲۰۰ متر مدال برنز و در چهار در ۱۰۰ متر امدادی مدال نقره کسب کرد و با توجه به اینکه اولین تجربه سجاد در مسایقات آسیایی بود برای خانواده این مدالها خیلی با ارزش است.
مادر مهمترین دغدغه سجاد را نبود زمینی با پیست دو و میدانی در شهر فومن می داند و گفت: سجاد مدام از نبود امکانات درشهر فومن گله مند است .تخته استارت نقش مهمی در تمرینات سجاد دارد ولی سجاد هرگز این امکانات را نداشته و با کمترین امکانات تمرین کرده است.
وی از تمرینات سجاد در مسیر جاده قلعه رودخان و زمین فوتبال روستا های همجوار خبر داد و گفت: این قهرمان من هفته ای دو روز به باشگاه سردار جنگل می رود و امیدوارم که مسئولان به فکر امثال سجاد باشند و آنها را از داشتن امکانات عادی محروم نکنند.
مادر در ادامه ی گفتگو به همسر سجاد و عروس خود اشاره می کند و می گوید: سجاد با دختری مثل خودش ناشنوا ازدواج کرده و این نیز برای ما برکتی خدادادی است چون سجاد در کنار همسرش خیلی خوشحالتر است.اما از اینکه شغلی ندارد تا درآمد کسب کند و هزینه های زندگی اش را تامین نماید بسیار نگران است و من از نگاه سجاد همه چیز را می فهمم .
خبرنگار:زلیخا صفری راسته کناری
دیدگاه