اینجا آدمها اینجوریاند
کاندیداهای تخریبچی، دو ماه دیگر یا رای میآورند یا رای نمیآورند، اما آسیبی که به نهاد انتخابات میزنند به ۱۲ اسفند ختم نمیشود. مهم نیست که تخریبچی متعلق به کدام جناح سیاسی است یا کاندیدای کدام جناح سیاسی را تخریب میکند، متاسفانه کار به جایی رسیده که کاندیداهای همفکر هم یکدیگر را تخریب میکنند، اما آسیب روانی جامعه و تاثیری که بر نهاد انتخابات میگذارد به آقا یا خانم کاندیدا ختم نمیشود.
اینجا آدمها اینجوریاند
مجتبا پورمحسن
راستش را اگر بگویم، روزشماری میکنم که هرچه زودتر انتخابات برگزار شود و این روزهای پیش از انتخابات را بگذرانیم. در تمام ۱۸ سال گذشته که اجازه داشتهام رای بدهم، با وجود اینکه در تمام موارد از حق خودم استفاده کردهام و رای دادهام، همیشه این حس را داشتم که کاش زودتر این روزها بگذرد. قطعاً مشکل من، خود انتخابات نیست، وگرنه خودم در تمام دورهها رای نمیدادم و مثل همیشه بقیه را به رای دادن دعوت نمیکردم. انتخابات، بهترین شیوه مشارکت مردم است. چیزی که نمیتوانم با آن کنار بیایم، شیوههایی است که کاندیداها برای رقابت با رقبای خود به کار میگیرند. سادهاندیشانه است که بگوییم در دیگر کشورهای جهان، نامزدها از تاکتیک «تخریب» برای رقابت بهره نمیگیرند. واقعبین اگر باشیم همه جای دنیا همین رنگ است و همه جا کاندیداها همدیگر را تخریب میکنند. اما اتفاقی که لااقل برای من قابل تحمل نیست، این است که در سالهای اخیر، در کشور ما رنگ آسمان کمی غلیظ شده و به عبارت دیگر، «تخریب» یکی از اصلیترین تاکتیکهای انتخاباتی تبدیل شده و متاسفانه در بعضی موارد تنها تاکتیک کاندیداها شده است. فرقی نمیکند، اصلاحطلب و اصولگرا و مستقل و هر تابلوی دیگری که کاندیداها زیرش قرار گرفتهاند، تخریب را اصل مهمی میدانند که از یک سال قبل از انتخابات کلید میخورد و در اصله یک ماه مانده به انتخابات به حداکثر میرسد. افشاگری زندگی خصوصی، تهمت، اتهامهای ثابت نشده، تحت فشار قرار دادن مدیرانی که با رقیب فالوده میخورند، اینها همگی تنها چند عنوان از مجموعه تخریبهایی است که کاندیداها آن را از نان شب واجبتر یافتهاند.
اما در انتخابات پیش رو، دو پدیده نامیمون در پروژههای تخریب بروز پیدا کرده است. اول اینکه بعضی از کاندیداها تعارف را کنار گذاشتهاند و به طور آشکار رقبایشان را تخریب میکنند. دیگر نه خبری از استعاره است نه واسطه. جنگ تخریب، نفر به نفر شده است. اگر تخریب بد است، اگر همه انسانها از رذیلتها دوری میکنند، وقتی آش شورتر میشود که رذیلت، قبحاش را از دست داده باشد و دیگر کسی خجالت نکشد که آشکارا دیگری را تخریب کند.
پدیده نامیمون دوم، تخریب کاندیداهای همفکر است آن هم با چی؟ با همان ابزاری که همیشه در مقابلش موضع گرفتهاند. حداقل در رشت تعداد زیادی از کاندیداها در محافل خصوصی از ردصلاحیت احتمالی رقیبشان خبر میدهند. وجه زشت ماجرا اینجاست که میکوشند این احتمال را در ذهن مردم به یقین برسانند. آنوقت هرچقدر هم که بخواهند خوشحالیشان را پنهان کنند و حتا برعکساش را نشان دهد، رنگ رخسارشان خبر میدهد از سر ضمیر ناخالصشان. کیف میکنند. بعد وقتی میخواهند برای ادامه کارزار انتخاباتیشان برنامهریزی کنند، به اسم رقیبشان که میرسند میگویند او که ردصلاحیت میشود! کاری به کار سازوکار احراز صلاحیتها نداریم، به هر حال هرکس وارد یک بازی میشود باید به قواعد بازی احترام بگذارد، حتا اگر آن قاعده را نپسندد. اصلاً موضوع این بحث روند تایید یا رد صلاحیت کاندیداها نیست. این، بحثی است تخصصی در سیاست و حقوق که من سررشتهای از آن ندارم. موضوع، قدرت گرفتن تاکتیک تخریب در فضای انتخابات است. گسترش دامنه تخریبها تنها دامن کاندیداها و رقبایشان را نمیگیرد، متاسفانه چیزهای دیگری هم آسیب میبیند که در راسشان، اساس نهاد انتخابات است. کاندیداهای تخریبچی، دو ماه دیگر یا رای میآورند یا رای نمیآورند، اما آسیبی که به نهاد انتخابات میزنند به ۱۲ اسفند ختم نمیشود. مهم نیست که تخریبچی متعلق به کدام جناح سیاسی است یا کاندیدای کدام جناح سیاسی را تخریب میکند، متاسفانه کار به جایی رسیده که کاندیداهای همفکر هم یکدیگر را تخریب میکنند، اما آسیب روانی جامعه و تاثیری که بر نهاد انتخابات میگذارد به آقا یا خانم کاندیدا ختم نمیشود. من به سیاق تمام دورههای انتخابات ۱۲ اسفندماه رای میدهم، اما آیا این بداخلاقیها بر مشارکت مردمی تاثیری نمیگذارد؟
مجتبا پورمحسن
* تیتر مطلب، عنوان مجموعه داستانی از نویسندگان مختلف با ترجمه خانم مژده دقیقی است.
پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.
دیدگاه