کوروش مهیار

    در سیاست حقیقت را با اخلاق تمام باید گفت

ما اگر در جسم خود فانی هستیم اما در عمل مثبت و اخلاقی تاریخی خود همیشه جاوید هستیم. آیا بهتر نیست که حیاتی سزاوار انسان داشته باشیم و مانند بهائم تنها در غرایزکوتاه وفوری وآسان و ناموجه چون گردابی عفن فرو نشویم؟

(باید  پرنیان حقیقت را از قطران دروغ و بهتان زدودن  )

مهیارnnamed  چه داستان کهنی است این مقوله اخلاق یا اتیک در زندگی اجتماعی نسل ها و انسانها، از وقتی که قوانین اجتماعی نانوشته و  نوشته شده را بین خود بکار برده اند. چه جانها که بر سر آن سوخته وچه  زرها که برای آن فقط به انبار شده . آیا براستی اصل عمل انسانی فقط در چهار چوب قواعد اخلاقی مجاز است؟  یا بر عکس برای اهداف عملی خویش ، بود یا نبود اخلاق چندان جائی ندارد. یعنی اگر لازمه رسیدن به هدفی دست یازیدن به روش های خلاف وجدانی، ضد اخلاقی،اسلوب های نا پسند و بد نارواست. باید از آن هدفها حتی شده چشم پوشید؟ آیا این از عملکرد یک انسان خیراندیش است؟ بد خواهان همواره می گویند نه ؟ .مگر این بد کاریست؟ آنچه که مثلا ماکیاولیست می گفت ! مگر ضد اخلاق را نمی توان برای رفاهیت جمع بر علیه نامحرم ها  استفاده کرد؟    و آنگاه با کبریای تمام و آرام گفت مگر راحت نیستید و استفاده اش را نمی برید پس دیگر خاموش!  برای رسیدن به هدف همانند پیروزیهای لحظه ای نباید از هر وسیله ای پروا کرد؟ عشق به پیروزی در نبرد های خود گاه دو گزینه دشوار را به انتخاب انسان می کشاند. بویژه که جوانان نسل جدید دنیا هم بیش از پیش وارد عرصه اجتماعی گردیده و علاقه مندی شان چه مشهود است. شاید به وحله اول برای خوانندگان جوان کنجکاو این واقعا تعجب ناک به نظر برسد که چگونه مقوله اخلاق (اتیک) در عمل اجتماعی یا همان پراتیک را می توان با هم ممزوج یا حل نمود. آیا به غلت مصطلح و یا عقیده منفی بافان ویا گاه ( (zoo aploticom   ها ،جانوران و غولان اقتصاد دنیا که خودشان به خودشان خواهر ان صنعتی خطاب می کنند ،عمل سیاسی و یا تصمیم های کلان اقتصادی صاحبانشان نمی تواند با اخلاق کنار بیاید ؟ یکی از این عمل باید قربانی آن دیگری شود ؟ آیا براستی چنین است ؟   جواب نه بزرگ از همه افراد خیر اندیش و استواری است که انسان را گرگ انسان نمی دانند،و خواهان زندگی کردن همه با محور اخلاق در عرصه حق زندگی سرزمین خویش هستند. این ایده از روز اول گام گذاری جوانان بر این امر در جاده ورود به اجتماع وجود داشته و دارد.اگر چه جاده دشوار ولی پر افتخار است.  باید از این سوار شدن بر شانه های دیگران و حتی رقبا رابا هر توجیه ای از دیدگاه خویش تاراند. این را علم و تجربه و باورمندی  تاریخی بارها نشان داده است.. ولتر اینگونه می گفت که: حقیقت رابا اخلاق تمام بگویید. می دانم که به این گناه ممکن است بسیاری دشواریها و دردسرها را تحمل کنید. ولی با این همه حقیقت را باید گفت.بخصوص در این عصری که زندگی ها با سرعت فرا گیگا بایتی می گذرد وکسی را از مردن و رفتن در هیچ حال گریزی نیست. در اینکه انسانیم و هیچ چیز انسانی از ما بیگانه نیست. ما اگر در جسم خود فانی هستیم  اما در عمل مثبت و اخلاقی تاریخی خود همیشه جاوید هستیم. آیا بهتر نیست که حیاتی سزاوار انسان داشته باشیم و مانند بهائم تنها در غرایزکوتاه وفوری وآسان و ناموجه چون گردابی عفن فرو نشویم؟ اگر با واقع گرائی و عزم خردمندانه و نرمش،و مراعات نمودن امور تصمیم وقضاوت و نظرهای شخصی آن را بسود عدالت و حقیقت برای خود بردیم که ذهی بر بخت ما ، اما اگر نبردیم زندگی وتلاش خدا پسندانه ما نثار راه  بی انتهای جامعه خود و انسانیت با تمام پیش رفتها و پس رفتهای منطقی آن گم نخواهد شد. این را همیشه باید در نظر داشت که به هدف های شریف تنها با راه های شریف میتوان دست یافت. داشتن ایده های اخلاقی مثبت وانسانی  نیروی عظیم انسان والاتباروطراز نوین را برای زندگی در دنیای شادناک و عاری از ریا را آسان تر خواهد نمود. این بشدت باحسابگری شخصی، تفرقه اندازی،بند بازیهای شعبده گرایانه ، سفسطه گری، دسته بندی،ذهنی گری در قضاوت و عمل ؛ تحمیل تمایلات شخصی ،خدعه وسالوس و دیگر موازین از این دست هیچ سنخیتی ندارد. این رذالت ها را باید به اهریمن صفتی ها سپرد و گام معمول خود به راه انسانی خویش راست نمود. که اگر این به نهادینه گی رسد توده های مردم با حس عجیب و غریب و مرموز خویش این انرژی محبت آمیز را با پاس مندی پروارتر می کنند و در همراهی های صادقانه شان همواره به انعکاس افزونتری سمت و سو خواهند داد.صداقت انسانی و صراحت مشی، اصولیت در قضاوت، عشق به حقیقت ، مراعات اکید منطق علمی انسان دوستی،نظر دائم به فرجام های خداوندی و دیگر ارزش های والای اخلاق هدف اصلی و درست، مطمئنا مسری است و متقابلا فوران اثر گذاری بر نفوس هر جامعه ای را دارد. به گفته ارسطو استاد مسلم،  سیاست دانش ضرور برای همگان است و اخلاق همراه ان هم ایضا ضرورتر. بدون داشتن یک مبنا علمی برای تفکر و تحلیل اجتماعی نیل به نتایج صحیح محال است. این گنجینه معرفتی و فرهنگی به تفکرات و اخلاق درست انسانی نیاز مبرم آحاد جامعه فرهیخته گیلان ما می باشد. سفسطه های ظریف شبه علمی و وجدان گول زن یکی از کشنده ترین زهرهاست که جهل مطلق بر آن ترجیح دارد. پس باید پذیرفت که همواره درکسب نتایج تقدم با محتوی است نه شکل . چرا که غافل بودن از این بارها به جهل  فرصت داده تا با کرشمه ای پر غنج، خود  بجای ظلم بنشیند. امید که این مختصر جانهای پاک و جوینده و جوانان پاک کردار را به تفکر و ارزیابی دنیای پیرامون خویش وادارد. آینده نگر بودن(پروگنوستیک آینده را معقولانه دیدن و ارزیابی مدام  نمودن همراه است . با بی توجهی به این اصل حساس اخلاق ، تجارب زندگی نشان از چشم براه شدن عوارض و اعوجاج و کژروی ها ،کژدیسی ها ( دفرماسیون) باید بود. چیزی که به نوبه خود فاجعه ای دردناک برای یک یا چند نسل فرا می آورد. که نمونه هایی را حتی شاید در همین دنیای بشدت کوچک و در دسترس شده و بتوان یافت اگر با زیر بنائی استحکام یافته، نسل نوین آماده نگردد مسیردشوار گذر جهان پر قدرت فعلی به سرعت و آسانی نیروی آماده جوان را به یاس به اشتباه به تحلیل می برد. با توجه به صبر وتجربه و متانت تاریخ  باید کَشَنده باری باشیم که ورزیدگی آنرا نه با جادوی مخدر و مصنوعی بل با ایمان وتوکل و تمرین و پشتکار دائم  با حفظ رعایت اصول اخلاق از میهمانی کوتاه در این عرصه زندگی خدا داده با وجدانی آسوده و آگاهانه در سهمی از آن خود را شریک دانست.    انشالله.

««   ای برادر من

    جاوید در دمه های تار مپوی

    توده های شاداب پندار از شاخه بتکان

   آنها منتظر تو اند

   چه حقیقت حقیقت است   »»

  کوروش مهیار

پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای منتشر می‌شود.

Share