میزان هنجارشکنی در مسابقات داماش بالا است/تنها کسی که دارد از داماش حمایت میکند شخص آقای عابدینی است
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا رهنما گفت:الان به نظر من تنها کسی که دارد حمایت میکند شخص آقای عابدینی است. البته یک سری گلههایی هم مجموعه داماش دارد. میگویند در شهر رشت چرا به تیم سپیدرود A ریال کمک شده است؟ چرا به ما کمک نشده است؟
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا به نقل از روزنامه اعتماد ویژه استان گیلان , صبح یک روز آفتابی پاییزی میهمان مدیرکل ورزش و جوانان بودیم. سرمربی سابق تیم ملی کاراته شاید از معدود مدیران ورزشی است که از دل ورزش بر کرسی مدیریت نشسته و حالا خیلیها منتظرند ببینند نتیجه کار یک مدیر کاملاً ورزشی چه خواهد بود. مسعود رهنما، مدالهای رنگارنگ جهانی را در رشته کاراته بر گردن آویخته و از سرمایههای ورزش گیلان محسوب میشود. او در دو سالی که از عمر مدیریتش میگذرد تلاشهای زیادی کرده و موفقیتهایی نیز به دست آورده. مصاحبه ما با او خیلی عجیب شروع شد، عجیبتر ادامه پیدا کرد و به یک مصاحبه عادی تبدیل شد. مصاحبه ما را با مدیرکل ورزش و جوانان گیلان بخوانید.
سازمان جوانان و سازمان تربیت بدنی با هم ادغام شدند، انصافا از این ادغام، چی عادی جوانان شده است؟
به نظر من این کار در سطح ملی انجام شده و این سوال باید در سطح وزارتخانه پرسیده شود و از مسوولان عالی کشور. من مسوول پاسخگویی به این سوالتان نیستم. اگر به عنوان کارشناس میخواهید در خدمتتان باشم.دیارمیرزا
البته میدانیم که شما این وسط نقشی ندارید، ولی قطعاً شما در همین اداره کل هم سر این قضیه مشکل دارید. آیا میتوانید به آن بخش جوانان برسید؟
قانونی را مجلس گذرانده است و دو سازمان را با هم ترکیب کرده است. اینکه این ساختارها قبلاً فراهم شده، پیشنیازها فراهم شده یا مثلا فرض کنید تصمیم سیاسی آن زمان گرفته شده، عجولانه گرفته شده یا نه؛ اینها را باید از مسوولانی بپرسید که این کار را کردند. اما ما اینجا براساس دستورالعملی که پس از ادغام برای ما صادر کردند و به میزان اعتباراتی که به ما دادهاند و به میزان ساختاری که به ما اعلام کردند، در این زمینه موفق هم عمل کردیم. چون در بحث کمیت یعنی ایجاد تعداد تشکلهای مردمی که در جوانان فعالیت بکنند، حدود ۳۶ درصد رشد داشتهایم و در کارهای کیفی که مربوط به سمینارها و کارهای پژوهشی و حمایت از نخبگان است، به اندازهی بودجهای که به ما دادند، کارها را به نحو احسن و با مدیریت بهینه انجام دادیم. اما توجه داشته باشید ظاهرا در سال ۹۳ کل کشور برای جوانان ده میلیارد بودجه در نظر گرفته شده. با این رقم چه میتوان کرد؟
کل کشور ده میلیارد؟
بله، با این ده میلیارد چه میخواهیم بکنیم؟ اگر به عنوان کارشناس برای شما بگویم، گسترهی ورزش آنقدر زیاد است و حاشیههای خاص خودش را دارد که این ترکیب یک مقدار نامتناجس بود و به نظر میرسد که ارادهای هم در وزارتخانه و هیات دولت هم به وجود آمده است که این جدایی شکل پیدا کند و ورزش به امور خودش برسد و جوانان هم به امور خودش. معاونت جوانانی که داریم، آقای اسماعیلی از مدیران خوب و جوان است که توانسته کارهای بسیار بسیار خوبی را انجام بدهد. امروز یک جلسه شورای عالی ساماندهی جوانان استان دوباره تشکیل میشود و فکر میکنم ۲۷ دستگاه در حوزهی جوانان وظایفی دارند، ما هم دبیرخانهشان هستیم؛ اگر این سازمانهای متولی وطایفشان را انجام بدهند یا ندهند ما به عنوان دبیرخانه، گزارشی تهیه میکنیم و این گزارش در حوزهی استانی از طریق آقای استاندار و در حوزهی کشوری از طریق مقام عالی وزارت، به دستگاههای مربوطه اعلام میشود.
الان درصد بودجه جوانان و ورزش نسبت به هم چقدر است؟
دقیقاً نمیدانم.
حداقل آن بخشی که برای اداره شما است؟
اصلا قابل مقایسه نیست.
یعنی بودجه جوانانش خیلی کم است؟
در سطح کشور اینطور است. در حوزهی جوانان فقط کمک به سمنها (تشکلهای مردم نهاد) انجام میشود. نه ساختار نیروی انسانیاش تعریف شده، نه مسایل سختافزاریاش.
این ده میلیارد در مقایسه با ورزش چقدر است؟
کل بودجه وزارت ورزش فکر میکنم صد و ده میلیارد بوده است البته با تملک و داراییهایش.
یعنی بیشتر از ۲۰ درصد نیست؟
نه، اصلاً حرفش را نزنید. ده درصد هم باشد خیلی خوب است. اینجوری نیست.
شما از معدود مدیرانی هستید که مستقیماً از میدان ورزشی وارد مدیریت شدید. در گذشته همیشه این انتقاد را به دیگران داشتند که اینها ورزشکار نبودند و برای همین مدیریت ورزشی نمیتوانند بکنند، شما در این مدت که مدیریت کردید این موضوع چه محاسنی برای شما داشته است؟
ببینید بحث تئوری مدیریت هرمی را میدانید. در سطوح بالا نیاز به کار فنی نیست. اما کسی که کار فنی کرده است سایر شاخصهها را هم باید داشته باشد، در اینصورت میتواند موفق باشد. هستند خیلی از کسانی که کار فنی نکردهاند، و موفق بودند. خیلی کسانی هم هستند که کار فنی کردهاند و ناموفق بودهاند، به هر حال بایستی میزان عملکرد براساس شاخصهای تعریف شده قابل درک برای همه باید ارزیابی شود. در این حوزه، من یک کارمند اداره کل بودم، حدود ۱۷ سال سابقه کار داشتم. از کارشناس تا رییس ادارهای آمده بودم بالا. بعد از آن هم هم مدیرکل شدم. باید به عملکرد نگاه کنیم. گرایش من بیشتر گرایش حوزهی به اصطلاح قهرمانی بوده. اما به نظر میرسد که در استان در کارهای فرهنگی به این عنوان معروف شدم که سابقهی فرهنگیام بیشتر است. در دوران ۱۹ ماهی که من اینجا مدیر بودم شما هیچ موقع این حجم از ورزشکاران را در رویدادهای مختلف بعد از انقلاب ندیدهاید که در راهپیماییهای مختلفی که به مناسبتهای مختلف بوده شرکت کنند و فکر میکنم در طول ۳۰ سال سال گذشته، نماز جماعتی در داخل ورزشگاه در زمین چمن با جمعیتی بالغ بر چند هزار نفر برگزار نشده است. اما واقعیتش این است که علاوه بر اینکه به آن حوزه پرداختیم در بخشهای مختلف مثل بخش قهرمانی، میانگین سرانهی ما نسبت به استانهای دیگر ۲۳ بوده؛ اما در ارزیابی عملکرد ۲ سال گذشته، رتبه ما بین ششم تا هفتم بوده است. اما در بازیهای آسیایی ما رتبهی چهارم را بهدست آوردیم. این یک انفجار است، یک انقلاب است. حالا ما نتوانستیم در زمینهی این توفقیات اطلاعرسانی درست بکنیم. البته به عنوان یک مدیر اعتقادم این است که ورزش قهرمانیمان در کشور ضعیف است. شما کل کشورمان را با این وسعت و جمعیت در تصور کنید، کشور ما در آن واحد چهار فصل را در مناطق مختلف کشور دارد، اما فقط در ۴ رشتهی ورزشی مدال المپیک میگیریم. یعنی انقلابی باید در حوزهی ورزش قهرمانی کشور و به دنبال آن هم در گیلان اتفاق بیفتد. خود من که در دوسال نمیتوانم. حداقل هر ۴ سال یکبار بازیهای آسیایی یا المپیک انجام میشود. ۴۳ سال است در گیلان مدال المپیک نداشتهایم. بنابراین نسبت به وضعیت موجود در خیلی از جاها میتوانیم نمرهی خوبی به خودمان بدهیم، اما نسبت به وضعیت مطلوب، خیلی باید تلاش شود.
من جواب آن سوالم را نگرفتم. از نظر خودتان و اطرافیان، اینکه مستقیماً وارد مدیریت شدید و ورزشی بودید، تاثیر زیادی بر عملکردتان داشت؟
گفتم که شاخصهای مختلف را ارزیابی کنید.
من از شما میپرسم.
مطلق نبینید، به من کمک کرد. چون ورزش را میشناسم. در ورزش قهرمانی و حوزهی فرهنگی توفیق پیدا کردم. در حوزهی سختافزاری یا زیربناها به واسطهی وضعیت بحرانی اقتصادی یا بهتر بگوییم شرایط خاص اقتصادی، توفیقی نتوانستیم بهدست بیاوریم. البته الان به واسطهی محبتی که در گیلان به ما دارند در دههی فجر اولین سالن اختصاصی کشتی توسط یک خیر در فومن هم افتتاح میشود که بالای یک و نیم میلیارد تومان هزینه کردهاند. در حوزهی گسترش فضاهای ورزشی به واسطهی شرایط اقتصادی وضعیت خوبی در گیلان نداریم، در جذب خیرین هم در قدمهای اولیه هستیم و مجمع آن را تشکیل دادهایم.دیارمیرزا
البته من خودم نیرویانسانیمحورم. مگر وقتی مرحوم نامجو مدال گرفت، این امکانات بود؟ بعضیها هم از بیامکاناتی صحبت میکنند آنجا بحث، مشکلات مالی است. نگوییم فساد مالی، مشکلات مالی وجود دارد. گردش مالی فعلی فوتبال را با گردش مالی مثلاً دوره مرحوم قایقران مقایسه کنید. میخواهم بگویم که نیروی انسانی حرف اول را میزند.
آقای رهنما، داماش به شدت دچار مشکل است، و یک عده نگران این تیم هستند و نسبت به عدم تعیین تکلیف تیم معترض هستند. شرایط بحرانی تیم به کجا کشیده؟
داماش مثل برخی از تیمها مثل ابومسلم دچار مشکل شده. ظاهرا ابومسلم در یک زمان چهار تا مالک داشته است، داماش هم در زمانی که امیر منصور آریا که تواناییهای مالی بسیار زیادی داشت، در اوج بود. اما پس از اتفاقاتی که برای او افتاد، تیم دچار سبب بحران شد. هنوز هم همان گروه که نمایندهشان آقای عابدینی است از این تیم حمایت مالی میکند. البته نه به اندازه دوران اوج. از طرفی فراز و فرودهایی که در نتایج مسابقات گرفتند، اختلاف دیدگاهی که بین تماشاگران و متولیان ورزش از اداره کل گرفته تا هیات فوتبال پیش آمده، این بحران را سبب شده است. ما به عنوان اداره کل ورزش در زمینهی حمایت مالی منع قانونی داریم. اما به اندازه خودمان در حوزه استانی سعی کردیم حمایت انجام دهیم.
الان هر بار مسوولان فوتبال اعلام میکنند که مشکل داماش هفته دیگر درست میشود، اما اتفاقی نمیافتد.
ببینید در شروع بحران اختلاف دیدگاه شدیدی بین اداره کل ورزش، هیات فوتبال و مالکین و مسوولان تیم بود. اما هیات فوتبال، مسوولان تیم و اداره کل به این نتیجه رسیدند که در یک جهت حرکت کنند و نیروهایی را که دارند برای حمایت بسیج کنند. اما واقعیت امر این است که برای یک تیم لیگ برتری حداقل امکانات مالی که لازم است، با توجه به وضعیت اقتصادی، از توانایی مجموعه تیم یعنی مالک تیم و اداره کل خارج است. قولها و پیشنهادهایی که به ما داده شده بود هیچ کدام رنگ واقعیت به خود نگرفته. مثلاً تعدادی از اعضای محترم شورای شهر آمدند و گفتند که این تیم را میخواهیم. من گفتم که این بوروکراسی اداریاش چقدر طول میکشد؟ به من گفتند که ۸ روز. من در یک مصاحبهای گفتم بوروکراسی اداریاش ده روز طول میکشد. از قول من نوشتند که ده روز دیگر مشکل داماش حل میشود. شما میدانید که به اصطلاح برای این تیم باید ۴ میلیارد تومان پول داشته باشی که این از توانایی هیات فوتبال و اداره کل ورزش و جوانان و هم استان ما خارج است. از آن طرف من فکر میکنم ما باید فرهنگ کمک گرفتن را بلد باشیم، باید ممنون باشیم. من با آقای عابدینی ابتدا اختلاف داشتم. الان من از آقای عابدینی تشکر میکنم. چون تنها کسی است که در هر بازی حدود سی چهل میلیون پول میدهد. در بحث داماش باید گفت که میزان پرخاشگری، میزان هنجارشکنی در مسابقات داماش بالا است. ما حق نداریم به ناموس مردم توهین کنیم. امکان دارد امروز به آقای عابدینی فحش بدهند، فردا به مسعود رهنما فحش بدهند، پسفردا به استاندار و بعدش هم به خود کادر فنی. به نظرم این باید یک جایی قطع شود، این درگیریها دامنهاش بسیار بالاست و در کشور ما وجود دارد. این به عنوان یک ناهنجاری است و ما باید راهکارهای برخورد با آن را پیدا کنیم.
داماش یک تیم حرفهای است و بازیکنانش پول حرفهای میگیرند. برای یک فصل ۲۰۰ میلیون پول میگیرند، ۱۰۰ میلیون پول میگیرند. چرا تماشاگر یا بخشی از جامعه انتظار دارد وقتی که بازیکنانی دارند پول حرفهای می گیرند، یک نهاد دولتی یا یک نهاد عمومی مثل شهرداری یا اصلاً اداره کل ورزش باید هزینهاش را بدهد؟
ما هم همین نظر را داریم. به نظرم این سوال را باز همان عده باید جواب دهند. من فکر میکنم این توقعات را ما به وجود آوردیم. این فرهنگ حاکم بر فوتبال جدای از فرهنگ عمومی جامعه ما نیست. شما اگر پشت یک چراغ قرمز ۱۲ شب بایستید ماشین پشت سری به شما بوق نمیزند؟ ما در حوزههای فرهنگی یک مقدار نقص و کمکاری داریم. ما باید حوزههای فرهنگیمان را تقویت کنیم. اگر قرار است بازی حرفهای نگاه کنیم و تماشاگر حرفهای باشیم، باید فرهنگ حرفهای هم داشته باشیم. سازمان متولی برگزاری آن بازی حرفهای باید رفتار حرفهای داشته باشد. یعنی اگر آنجا اهانتی به خبرنگار شد به همان اندازه آن تیم پاسخگو باشد؛ یا اگر آسیبی به ورزشگاه رساندند، به همان اندازه پاسخگو باشند.
اول فصل گفتند داماش را دادهاند به آهن و فولاد که از مجموعه کارخانجات امیر منصور آریاست. میگویند مالک جدید برای تیم خرج نمیکنند.
الان به نظر من تنها کسی که دارد حمایت میکند شخص آقای عابدینی است. البته یک سری گلههایی هم مجموعه داماش دارد. میگویند در شهر رشت چرا به تیم سپیدرود A ریال کمک شده است؟ چرا به ما کمک نشده است؟ اینکه دستمان بسته است. دوم اینکه ما باید توانایی برقراری ارتباط را داشته باشیم.
بله، چون معمولاً طلبکارانه میروند…
این مشکل هست. اما در بخشهای دیگر توفیقاتی داشتهایم. اتفاقی که در دوره قبل بازیهای آسیایی برای گین افتاد، در ۱۸ دوره دیگر رخ نداده بود، اینکه ده ورزشکار اعزام کنیم و ۹ نفر مدال بیاورند. کارشناسان میدانند که من در یک سال که نمیتوانستم این کار را انجام دهم. میشود مسوولان استان را بیشتر حساس کرد. دیارمیرزامیشود شورای عالی ورزش تشکیل داد. میشود کل رسانهها را جمع کرد اساتید را جمع کرد. مسوولان اجرایی را حساس کرد درخصوص حوزهی ورزش. احتمالا شما به استانهای دیگر هم رفتهاید. بعضی از اوقات گریهام میگیرد. شما نمیتوانید اینجا یک مسابقه قهرمانی کشور را به درستی میزبانی کنید. در کدام سالن مسابقه برگزار کنیم؟ میخواهم بگویم که این مشکلات در حوزه پرورش خودش را نشان میدهد.
پس چرا با وجود اینکه ما کمبود فضای ورزشی داریم، ماده ۸۸ اجرا میشود؟
درباره ماده ۸۸ ما در مورد محاسن و معایبش خوب اطلاعرسانی نکردیم. سیاه و سفید نبینیم، هر طرحی محاسن و معایبی دارد. از جمله در حوزهی بانوان ما کجا سالن اختصاصی داریم که بخواهیم واگذار کنیم؟ برای ورزش معلولین چه فکری کردهایم؟ برای حوزه ورزش قهرمانی چه فکری کردهایم؟ البته برای همهی اینهایی که دارم میگویم فکرهایی شده است. اینکه به چه میزان آسیب دارد و چه میزان حسن دارد را در دستورالعمل اجراییاش کاملاً مشخص نکردیم. اینجا که من نشستهام، قبل از من هر کس که مدیر بوده در مورد عدم اجرای این ماده پایش به نهادهای نظارتی کشیده شده است.
پس شما موافق اجرای ماده ۸۸ هستید؟
ما کمبود فضای آموزشی داریم. فضاهای آموزشی ما میزان استفاده بهینهشان تمام شده. هیچ پولی بابت تعمیر و نگهداری نیست. سالنها در اختیار هیاتهای ورزشی بوده است که هیچ توفیقی در عرصهی قهرمانی هم نداشتهاند. من موافقم مدیریت صحیح شود و دستورالعملش اجرایی شود. من اعتقاد دارم منافعش بیش از مضراتش است.
در مورد بعضی هیاتها انتقاداتی وارد شده است. مثلاً در مورد هیات شنا و واترپلو خیلی از قهرمانان این رشته به عملکرد رییس این هیات انتقاد دارند. ارزیابی شما از عملکرد هیات شنا چیست؟
اینکه هیات شنا با توجه به از دست دادن استخرش شرایط بحرانی دارد، بر کسی پوشیده نیست. اما در مورد شیوهی ترمیم و اصلاحش اختلاف نظرهایی وجود دارد. بهنظر میرسد با تعامل میشود این قضیه را حل کرد. آقای گلریز رییس هیات شنا، منتخب آقایان بوده است برای گذار از یک وضعیت بسیار بد. ایشان مدیریت اجرایی کلان در استان داشتند که هیات شنا از حمایتهای مدیریت اجرایی ایشان برخوردار شد. الان ایشان آن مدیریت کلان را ندارد، استخر را از دست داده است. باید تحمل کنیم. انشاالله استخر افتتاح شود، نقدها برطرف خواهد شد. اگر آن شیوهها برطرف نشود قطعا تصمیم خوبی خواهیم گرفت. اما من مخالف این قضیه هستم که ما بیاییم اگر اختلاف دیدگاه با کسی داریم به زندگی خصوصیاش بتازیم و به زن و بچهاش رحم نکنیم.
ورزشگاه سردارجنگل عملاً بلااستفاده شده. اگر قرار بود بازیها در عضدی برگزار شود، دیگر چرا این ورزشگاه ساخته شد؟
بسیاری از اماکن ورزشی جانمایی درست نشده است. مثلا در صومعهسرا به فاصله ۵۰۰ متر ۲ تا سوله زدند. هر دوتا ناتمام است، چه کسی این کار را کرد؟ ما ورزشگاهی ساختهایم. آیا در مورد وضعیت ترمیم و نگهداری، درآمدزایی یا سوبسیداش فکری کردهایم؟ چرا بازیها آنجا برگزار نمیشود؟
تیمها دوست ندارند بازیها آنجا برگزار شود؟
بحث دوست نداشتن نیست. مساله این است که حلقهها وصل نیست. اساسنامهاش جداست. از سوی دیگر فرهنگ جامعه متفاوت است. مثلاً میگویند در مسیر آنجا تصادف زیاد است. با توجه به میزان هزینهای که آنجا از بیتالمال شده…
چقدر بوده؟
نمیتوانم بگویم، هر چقدر… میزان استفادهای که داریم انجام بدهیم از لحاظ بازدهی قابل مقایسه نیست.
الان برنامهای برای استفاده از آن دارید؟
باید دید میشود یا نه؟ من فکر میکنم اگر پیست دوچرخهسواری ما آماده شود خوب است، الان آنجا تیراندازی جانبازان و معلولین و اتومبیلرانی، فعال است، اما ورزشگاهی که برای نیاز فوتبال حرفهای حرفهای ساخته شد، فقط هیات فوتبال رشت از آن برای ورزش آموزشی استفاده میکند.
شهرداری رشت اعتقاد دارد که باید ورزش محلات را فعال کرد. شما چقدر با این سیاست موافقید؟
به نظر من در کشورمان سند جامع ورزش نداریم، یکی از کارهای خوب آقای گودرزی همین است. متولی ورزشهای همگانی شهرداری است. اینکه ما ورزش پرورشی را چطور وصل کنیم به ورزش قهرمانی و ورزش قهرمانی را وصل کنیم به ورزش حرفهای، در کشور ما هنوز مشخص نیست. واقعیت این است در کشور ما در ورزش همگانی توفیقات خوبی در زمان آقای گودرزی داشتهایم. اتفاقا در استان هم اینگونه بوده است. با توجه به اینکه ورزش قهرمانی، نماد غرور ملی است به نظرم شهرداری علاوه بر ورزش همگانی اگر به ورزش قهرمانی هم توجه داشته باشد، خوب است.
ورزش قهرمانی، نه حرفهای؟
بله قهرمانی.
دیدگاه