افشین پرتو ، پرتوی از تاریخ اندیشی ما
ما زائر مقابریم! و بنا به دلائل آشکار و پنهان قدر و شان زندگان را چنانکه باید و شاید اجر و ارج نمی نهیم ! پرتو افشین پرتوی از تاریخ اندیشگی نسل ما بود ، نسلی که با تاریخیّت خود چندان آشنا نیست . و پشت بر آن نشسته است ! او را جز در […]
ما زائر مقابریم! و بنا به دلائل آشکار و پنهان قدر و شان زندگان را چنانکه باید و شاید اجر و ارج نمی نهیم ! پرتو افشین پرتوی از تاریخ اندیشگی نسل ما بود ، نسلی که با تاریخیّت خود چندان آشنا نیست . و پشت بر آن نشسته است ! او را جز در موارد نادر نمی دیدم و هروقت که در گذاری دیداری اتفاق می افتاد چنان می نمود که گویا باری عظیم از اندوه تاریخ را حمایل است . گویا تاریخ برای پرتو در دو وجه تراژیک و کمدی رخ نموده بود . از حیث شخصیت و فردیت هر چند نهج من از نهج او جدا بود اما و هزار اما او هرچه بود و هر کلام و مرامی که داشت یا نداشت در عالم خود سیر می کرد و در افق خود تفکر و تنفس می نمود .زیر بار تعلق نمی رفت . در نزد نا اهلان پر کرشمه ،کرنشی نشان نمی داد . خاطری را نمی خست و حرمتی را فرو نمی نهاد . اما نکته ای که چون پرتوی رهگشا در زندگی او بارز بود تفکر و نسبت او با جریان روشنفکری در دیار ما بود . او بر در یافت هایش ابرام می ورزید و هیچ مسامحه ای را در این باب بر نمی تافت. مگر اینکه استدلال و اسنادی از تاریخ او را خاضع نماید . من بار ها از دانش آموزان او شنیدم که چگونه با مجد و معالی از او سخن می گفتند و اورا در غایت احترام و امتیاز ، اوانگارد تفکر خود بر می شمردند و چنانکه محمد قوچانی نوشت پرتو گاه در تعیین سرنوشت دانش آموختگانش مسوولانه جهد بلیغ می ورزید . کما اینکه درباره او نیز چنین نمود « روشن است پرتو رویت نظری نیست که نیست ».
در ایام تصدی مسوولیت دانشگاه لاهیجان روزی به نزدم شتافت و خواهان گشایش دفتری در دانشگاه شد تا از این طریق پژوهش اسناد تاریخ در شهر ما سقفی وسطحی به خود بگیرد وقتی که نشاط و همتش را دیدم به او تعهد دادم که امکانات لازم را برای این مهم ، در اختیارش قرار دهم و چنین کردم. او در این ارتباط ، همایش با شکوهی را در دانشگاه راه انداخت . همایشی که عنوان پر طمطراق پژوهش در اسناد تاریخ را در پیشانی خود به همراه داشت. الحق و الانصاف او با کمترین هزینه و امکانات کاری کارستان نمود . دانشگاه درآن روز شاهد برگزاری نشست علمی و تخصصی در این زمینه شد و در اقصی نقاط کشور بزرگان و روشنفکرانی مانند : دکتر منوچهر ستوده ، استاد حسین محجوبی ، استاد جواد مجابی و … زینت دهندگان این همایش زیبا بودند . البته بعدا به علت جابجایی مسوولیتم این کار در این شهر امتداد نیافت و آن رویداد کم نظیر ، چون خاطره ای پر غبار نوستالژیک باقی ماند! . افشین پرتو ،معلمی روشنفکر و مورخی کوشا بود او و به درایت و تجربت نقش بی بدیل تاریخ را در زندگی اینجا و اکنون بشریت ، به نیکی در یافته بود . این تاریخ نگار گیلانی جز به تاریخ نطقش گشوده نمی شد . آثار بر جا مانده از او در خصوص تاریخ گیلان وتاریخ مشروطیت و… به وضوح مویّد این مدعاست .
آثار ما به صفحه گیتی نشان ماست
از بعد ما نگاه به آثار ما کنید
همه ی هستی و ما فیها ، برای این معلم دلسوخته، سرشار از سویه های تاریخی بود . او چون سهراب سپهری، نمی سرود :«پشت سر نیست فضایی زنده پشت سر خستگی تاریخ است »! برای وی تاریخ آکنده از زندگی و تحرک بود ، مملو از عبرت و بصیرت بود . پرتو ،دیفرانسیلیزه کردن تاریخ را در غایت استادی می دانست . لذا به تفّرس ، تار از پود آن می گسست . می دانست که چگونه باید با تجزیه و ترکیب تاریخ، به اجزای نهانی و نهایی آن دست یافت. افشین پرتو ،در این جهان خاکی و در این سپهر تاریخی چندان در نگ ننمود ، روی چالاک او تن غمناکش را وانهاد . او از میان ما رخت بر بست اما شاگردان او که به او مبالات می نمودند و می نمایند ماندند تا طومار تاریخ این دیار را همچنان چون او در نوردند .
اربعین یادبود او را گرامی می داریم .
مگر خود در نگم نباشد بسی
بباید سپردن به دیگر کسی ( فردوسی )
دکتر سید حجت مهدوی سعیدی – «استاد دانشگاه»
پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.
دیدگاه