پای زمین خواری و حفاظت از خرس و پلنگ به شعر طنز کشیده شد

اختصاصی پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا دکتر اسماعیل امینی دانش آموخته رشته زبان و ادبیات فارسی و یکی از شاعران و طنزپردازان شاخص کشور است که تاکنون از وی چندین اثر به چاپ رسیده است.
گفتنی است تازه ترین دفتر شعر طنز اسماعیل امینی با عنوان «دکتربازی» از سوی انتشارات سپیده باوران منتشر شده است.

اما مباحث محیط زیستی و همچنین حفاظت از حیوانات دستمایه شعر طنز دکتر امینی قرار گرفته که دو نمونه از آن در اختیار شما مخاطبان قرار می گیرد.

تو این دنیای رنگارنگ هر کی یه چیزی می‌خوره
هیچ کی گشنه نمی‌مونه همه جا از غذا پُره

غذای خرگوش هویجه، غذای خر یونجه و کاه
ماهی قرمز می‌گیره، کنار حوض گربه سیاه

گاو از تو آخور می‌خوره با لپای پُر می‌خوره
هی می‌خوره هی می‌خوره بدونِ کنتور می‌خوره

غذای سگ استخونه غذای موش نون و پنیر
سگ! بدو گربه رو بگیر، گربه! بدو موش‌و بگیر

خرسا عسل دوست دارن و کفترا دونه می‌خورن
اما شنیدم روسا، زمین و خونه می‌خورن

شهرک و ویلا می‌خورن ساحل و دریا می‌خورن
کوه و کویر و جنگل و پایین و بالا می‌خورن

دلار بخور طلا بخور وام بخور و ربا بخور
بپا تعارف نکنی راحت و بی ریا بخور

گردنه دوست داری بخور، گردنه حیرونِ تو شد
گردنه رو خوردی؟ چه خوب گوشت و پوست و خونِ تو شد

بخور طبیعت و بخور دریاچه و رودخونه رو
پارک ملی و مرتع و منطقۀ نمونه رو

بخور بخور نوشِ جونت تو هر چی باشه رئیسی
وقتی که خوردی می‌تونی دورِ لباتو بلیسی

هیچ کی باهات کار نداره هر چی که دوست داری بخور
بخور بخور تا می‌تونی بخور بخور با لپِ پُر

تو این دنیای رنگارنگ هر کی یه چیزی می‌خوره
هیچ نگران نباش رئیس! همه جا خوردنی پُره

بخور! یواشکی بخور بخور ولی هر جا نخور
بخور هر چی که می‌تونی، بخور فقط تنها نخور

* نسل پلنگ‌ و بردار

شکارچی طبیعت‌و می‌شناسی؟
همونه که بدونِ رودرواسی

پلنگ و آهو رو شکار می‌کنه
خودت می‌دونی که چه کار می‌کنه

پرنده‌ها رو کُشت و قهرمان شد
آهو رو می‌کشه شجاعه لابد

تو جنگلا آتیش به پا می‌کنه
دودِ کبابش‌ و هوا می‌کنه

کبابِ خرگوش و کبابِ آهو
کبابِ قرقاول و کبک و تیهو

کشتن و خوردن واسه اون آسونه
شکم نگو، شبیهِ قبرستونه

محیط زیست برای اون مهم نیست
اگه بگی، می‌گه: چی چی؟ محیط؟ زیست؟

شکارچیه، محیط بان‌و می‌کُشه
حتی رو مأمورا تفنگ می‌کِشِه

شکارچیه، هزار تا آشنا داره
تو این اداره و تو اون اداره

با پارتی حل نشد با پول حل می‌شه
پارتی اگه نباشه، پول پارتی‌شه

محیط بان‌ و به جای اون می‌گیرن
محیط بانا تو چنگ اون اسیرن

اگه یه روز شکارچی دستگیر بشه
می‌دونه که یه دُم کلفت پشت‌شه

شکارچی! پولِ مفتت‌و بنازم
پارتی دُم کُلُفتت‌و بنازم

شکارچی جون قد و بالات‌ و قربون
بزن! بکش! آتیش بزن! بسوزون!

تا می‌تونی طبیعت‌و خراب کن
کلۀ آهو رو تو خونه قاب کن

تفنگِ برّاق و قنشگ‌ و بردار
از رو زمین، نسلِ پلنگ‌ و بردار

شکارچی جون چه خوشگلی! چه ماهی!
محیط زیست فدات بشه الهی!