مشکل جابجایی رای حل میشود/ هیچ حوزه انتخابیهای نماینده خود را از دست نمیدهد
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا ندیمی گفت: یکی از کارهایی که حل میشود جابهجایی رأی است. الآن بعضی از شهرستانها نیرو میآورند چون رأیگیری استانی میشود دیگر لزومی به آوردن نیرو از شهرستان دیگر نیست،
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا موضوع استانی شدن انتخابات مجلس یکی از موضوعات بحث برانگیز درروزهای اخیر در فضای مجلس و فضای رسانه ای کشور است هرچند که بحث در خصوص ابعاد و آثار مختلف این طرح، نخستین بار در پنجمین دوره مجلس آغاز شد و پس از طی فراز و فرودهای فراوانی در مجلس و شورای نگهبان و همچنین در مجالس بعد هیچگاه به سرانجام نرسید.
ایرج ندیمی، نماینده مردم سیاهکل و لاهیجان و نایب رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس که به عنوان یکی از موافقین جدی این طرح است گفتگویی با نسیم انجام داده. که مشروح آن را در ادامه می خوانید:
با سلام و تشکر، به عنوان سوال اول بفرمایید چه شد که نمایندگان مجلس در سال آخر دوره خود این طرح را مجدداً به دستور کار آورده و امروز نیز با جدیت زیادی در حال پیگیری آن است؟
«ندیمی»: بسم الله الرحمن الریحم، در پاسخ به سوال شما باید بگویم که اولاً این طرح سال آخر این دوره مطرح نشده بلکه در سال قبلتر هم مطرح شد منتهی ارجاع به کمیسیون دادند و الآن در اولویتهای ارائه آمده است. به عبارتی این طرح در دو سال قبلی یعنی سال دوم و سوم از لحاظ اصل طرح و از جهت اصل پیگیری مطرح شده است. باز بالاتر مطرح کنیم، این طرح اصلاً سابقه یک دورهای ندارد. از مجلس پنجم تاکنون یک حرف مهمی را که نمایندگان میزنند همین است که این روش انتخابات پاسخگوی نه مردم است نه نظام.
**اگر وضعیت کنونی مجلس و انتخابات پاسخگو است چرا در هر دوره مجلس حدود دو سوم vمجلس تغییر می کنند؟
ممکن است بپرسید چرا نه مردم، نه نظام؟ اگر پاسخگوی مردم بود به چه دلیل مردم نزدیک دو سوم از نمایندگانی که با این روش انتخاب میشوند را برای دوره بعد انتخاب نمیکنند؟ به اصطلاح ما اگر این نسخه شفا میداد اول باید سر نمایندگان قبلی را حفظ میکرد. حال چرا باید نمایندگان دوره قبل حفظ میشدند؟ آنها به علت ارتباط و پیگیری باید میماندند. ولی ما اولین دلیل قانع کنندهای که داریم این است که این طرح نمیتواند پاسخگوی نیازهای مردم باشد به دلیل اصل خروجی، چرا؟ به لحاظ اینکه ما میبینیم که مردم ۱۸۰ تا ۲۰۰ نفر در هر دوره را دیگر انتخاب نمیکنند و عمده این اتفاق در شهرستانها میافتد.
مطلب دومی که باید توجه کنیم موضوع نیاز کشور است. نمایندگان میخواهند چه کاری انجام دهند؟ آیا فقط میخواهند مردم را ببینند یا اینکه میخواهند چارهای بیاندیشند؟. به تعبیر دیگر نماینده تشخیص مسئله میدهد مثلاً میفرمایند فلان جا آب ندارند، میفرماید همان جا گاز ندارد، میفرمایند اینجا مثلاً مدرسه ندارد. اینها را تشخیص میدهد و حکومت باید این مسائل را برآورد کند. آیا حکومت توان پاسخ به این همه وعده یا درخواست را دارد؟ خیر ندارد. همین الآن از دولت قبل نزدیک ۲۱۱ هزار میلیارد تومان پروژه تعریف شده بود و نزدیک ۶۰ یا ۷۰ هزار میلیارد تومان اجرایی شده است. یعنی ما تا ۱۰ یا ۲۰ سال دیگر پروژه شناخته شده و مصوب شده شاید هم کلنگ خورده شده داریم.
ما عملاً از یک سو با حجم عظیمی از تقاضاهای گذشته روبهرو هستیم که خود میتواند بر اصل ارتباط مردم و نمایند اثر گذار باشد، چرا؟ چون وقتی تصور مردم از وظایف نماینده به صورت کنونی است و نماینده به هر دلیل نمیتواند این حجم گسترده خواسته ها و یا طرح های زمین مانده را اجرایی کند، همنگاه مردم به نماینده تغییر می کند و هم رفتار نماینده. چون نمایندهای که نمیتواند پاسخ مردمی که به او رأی دادهاند را بدهد نوعی رفتار غلط با مردم یا با حاکمیت پیدا میکند. سئوال، تذکر، استیضاح، درگیری، چرا؟ چون خواستهاش برآورد نمیشود. در مقابل آن وزیر هم شاید مقصر نیست به دلیل اینکه آن هم یک ظرفیت مالی و بودجهای دارد. مثلاً امسال کمیسیون تلفیق بودجه ۳۰ هزار میلیارد تومان را بودجه کف عمرانی گذاشت. ۳۰ هزار میلیارد تومان کجا، ۱۴۰ هزار میلیارد تومان گذشته کجا؟ از این جهت هم رفتار نماینده را تحت تأثیر قرار میدهد چون نماینده از یک جهت به حق خواستهای را داشته و ضرورتی را تشخیص داده اما نتوانسته حل کند باز دوباره یک مشکل دیگری پیش میآید.
در این بین بحث اینجاست که نماینده باید مسائل مهم را تشخیص دهد ولی تشخیص مساله کافی نیست و ممکن است حتی نماینده با شعارهایی که میدهد حجم تقاضا را بالا ببرد. نکته بدتر این است که کاندیداها عموماً برای آنکه در دل مردم جا پیدا کنند حجم توقع و سطح را بالا میبرند. ” یکی گفته بود که اگر به من رأی بدهید من این کوه را تونل میزنم در حالی که اصلاً منابع ، امکانات و شرایط ما برای این کار کافی یا مناسب نیست.”
**نماینده ای که بخواهد به مردم خدمت کند باید راهش را عوض کند.
نکته دیگری که باید تأکید کنیم این است که در شرایط کنونی چون حجم تقاضا بالاست و حتی توسط کاندیداها هم افزایش پیدا میکند نماینده از کار اصلی خود باز میماند. مثلاً بنده به عنوان یک نماینده در این سه سال برای خودم اهدافی تعریف کردم و یکی از اهدافم این بود که چون من ۴۰۰ روستا دارم باید بیایم و مشکلاتشان را شناسایی کنم. مشکلات عمدهشان چه بود؟ یکی گاز بود. پارسال وقت گذاشتیم “بند ق تبصره ۲” ماده واحده بودجه را تصویب کردیم و ۴ هزار میلیارد تومان پول گذاشتیم و این در حال عملیاتی شدن است. نه نیاز به پیگیری مجدد بنده و همکارانم در کشور دارد و نه دولت. وزارت نفت را ملزم کردیم که ۴ هزار میلیارد تومان از طریق وام، یا منابع داخلی آن پول بگذارد و گاز را برای مناطق روستایی حوزه انتخابیه من برساند.
پس از حل مشکل گاز، مشکل بعدی مشکل آب بود. امسال با پیشنهاد و پیگیری ما و کمک آقای لاریجانی و عنایت مقام معظم رهبری، ۵۰۰ میلیون دلار برای آب روستایی گذاشتیم. معنی این حرف وقتی روشن میشود که شما بدانید عدد بودجه سالانه آبفار (آب و فاضلاب روستایی) حدود ۲۰۰ میلیارد تومان بود اما امسال ۵۰۰ میلیون دلار را برای آن مصوب کردیم. در حقیقت این اتفاق هر ۱۵ سال یک بار رخ میدهد و گفتیم قال قضیه را بکنیم. بنابراین اگر نمایندهای بخواهد به مردم خدمت کند باید راهش را عوض کند. خب این تغییر راه باید از طریق قانون، از راه بودجه و از راه نظامات اجرایی انجام شود. لازم نیست نماینده برود روستا به روستا مسئله را تشخیص دهد.
**با استانی شدن انتخابات، هیچ حوزه انتخابیهای نماینده خود را از دست نمیدهد/ مشکل جابجایی رای حل میشود
بعضی فکر میکنند که استانی شدن انتخابات معنایش این است که مثلاً لاهیجان و سیاهکل نمایندهاش را از دست میدهد، نه خیر. نماینده لاهیجان و سیاهکل همان یک نماینده است و هیچ کس جای آن را نمیگیرد. به چه صورت؟ گفتهایم الآن کاندیدا با ۲۵ درصد رای حوزه انتخابیه نماینده میشود. کسی با ۱۰۰در صد به مجلس نمیآید بلکه با یک چهارم رأی میآید و یک چهارم رأی از نظر ما اکثریت نیست. این کاندیدا کاراکتر استانی و شخصیت ملی هم باید داشته باشد. نمایندهای که با ۲۵ درصد به مجلس راه پیدا میکند نه کاراکتر شهرستانی، نه استانی و نه ملی، ندارد. در حالی که با این روش ما میتوانیم آن کاراکتر را تقویت کنیم.
اساس این طرح به گونهای است که من شاید در حوزه انتخابیه خودم با ۵۰ یا ۱۰۰ نفر در شهرستان رقابت کنم. پس از تصویب این طرح در برگه رأی مردم استان گیلان ۱۳ ستون میگذارند. مثلاً مینویسند رشت ۳ نفر، لاهیجان و سیاهکل ۱ نفر، لنگرود ۱ و رودسر و املش ۱ نفر و آستانه هم ۱ نفر و… . معنی آن این است که ما باید یک رقابت درون شهرستانی بکنیم و با یک رقیب خود حدنصاب پیدا میکنیم تا رأی استانی بگیریم. حد نصاب رأی حوزه شهرستانی الآن ۱۵ درصد است ولی ما به دنبال همان ۲۵ درصد هستیم. یعنی میگوییم کاندیدا ابتدا باید ۲۵ درصد در شهرستان رأی بیاورد بعد رأی استانی او شمرده میشود. مثلاً سه فرد الف، ب و ج ۲۵ درصد آرا را کسب کردند، رأی آن سه نفر را در استان نیز میشمارند، کسی که بیشترین رأی را داشت نماینده میشود. پس چیزی از شهرستان کم نمیکند. ثبتنام در شهرستان است، رأیگیری همانجا است. یکی از کارهایی که حل میشود جابهجایی رأی است. الآن بعضی از شهرستانها نیرو میآورند چون رأیگیری استانی میشود دیگر لزومی به آوردن نیرو از شهرستان دیگر نیست، فرد از همانجا به کاندیدای موردنظر خود رأی میدهد. بنابراین ما با چنین رویکردی ارتقاء سطح میدهیم.
بعضی اگر میگویندبا این کار ارتباط مردم با نمایندهها قطع میشود. اولاً امروزه اصل ارتباط عوض شده است. ارتباط همهاش فیزیکی نیست. کما اینکه قبلاً هم فیزیکی نبود. حوزه انتخابیه من از کنار دریای گیلان شروع میشود تا قزوین. اصلاً مگر میتوانم اینها را بروم. امروزه نهادهای مختلفی داریم که یک نهاد، نهاد شوراها است که به ما کمک عمدهای از بابت ارتباطات میکند. شورای روستا داریم، شورای بخش داریم، شورای شهرستان داریم، شورای استان داریم.
دوم فناوری است. امروز دستگاهها همه فناوری دارند، تلفن داریم، پیام کوتاه داریم. بنده روزانه دهها یا صدها پیامک کاری را به مراجع مربوطه ارجاع میدهم.
اینکه گفته میشود نمایندگان فعلی با این طرح میخواهند خودشان را تثبیت کنند اینطور نیست. در استانی شدن انتخابات مجلس، نمایندگان کنونی در جهات مختلف ریسک میکنند. ممکن است احزاب بیایند جای نمایندگان فعلی را بگیرند و ممکن است نهادها جای این افراد را بگیرند. حامیان و مخالفان دولت ممکن است جای نماینده را بگیرند. پس این هم حرف بیربطی است.
**با تقسیم و سرشکن شدن هزینه تبلیغات انتخابات برای کاندیداهای حاضر در لیست، هزینهها کاهش مییابد
اما میگویند این طرح هزینه تبلیغات را برای کاندیداها زیاد میکند. در این طرح لازم نیست همه را خودمان تبلیغ کنیم. ما همگروهها را پیدا میکنیم. ۱۳ نماینده از استان گیلان در مجلس حضور دارند. خب ۱۳ کاندیدا میشویم و همدیگر را تبلیغ میکنیم. ۱۳ رجل هستیم همدیگر را تبلیغ میکنیم یعنی یک لیست میدهیم به جای اینکه بنویسیم ندیمی، نام ۱۳ نفر را مینویسیم. امروز رأی گرفتن از راه تن به تن نیست. یک عدد معدودی به فکر کاندیدا رأی میدهند. شما در مناظره روز جمعه گذشته دیدید که مردم ۴۸ درصد به سوابق کاندیداها رأی دادند یعنی اینکه میگویند ما یک نماینده میخواهیم که برش و توانایی و کارآیی داشته باشد.
چند ابهام در خصوص این طرح وجود دارد. گاهاً میشنویم همکاران شما در مجلس میگویند که استانی شدن انتخابات مجلس سطح نمایندگان را افزایش میدهد. این را برای ما تشریح کنید که سطح نماینده افزایش پیدا میکند یعنی چه؟
«ندیمی»: اولین پاسخ شما ثبتنام است. در ثبتنام برای انتخابات مجلس آدمهای معمولیتر ثبتنام نمیکنند چون آنها بخت استانیشان را ضعیفتر میبینند. دوم آدمهای مطرح انگیزه ثبتنام پیدا میکنند. چرا برای اینکه طرف رتبهاش را بالاتر میبیند. یعنی یک شخصی مثلاً رئیس یک دانشگاه بوده، استاندار بوده، زمانی که نزد یک وزیر برای گرفتن اعتبار میرود آن وزیر نماینده را در حد ۲۹۹/۱ نمیبیند لااقل ۲۹۹/۱۳ ببیند. زمانی که چهار کاندیدای مطرح به عرصه انتخابات ورود میکنند دیگر به دست و پای همدیگر نمیپیچند. هر کسی ایده و آرمان و توان و برنامه و کارآیی خود را دارد. چون که میخواهد در سطح استانی رأی بگیرد مجبور است که روی حرفهایی اعتنا کند که مشترکات استان باشد. چون من برای لاهیجان بدهم دیگر گیلان رأی نمیدهد من برای سیاهکل رأی کنم که گیلان رأی نمیدهد پس من باید شعارهای مشترک پیدا کنم. خود این باعث ارتقاء سطح میشود یعنی خواسته یا ناخواسته چهرههای قوی، مقبول و شخصیت همدیگر را حمایت و همپوشانی میکنند.
چند مسئله دیگر در این مورد وجود دارد. شما امروز نماینده هستید و از رانت تبلیغات رایگان صدا و سیما و رسانههای نوشتاری و مجازی استفاده کردهاید. در زمان ارائه لیست هم با افردی لیست میدهید که همکار شما هستند. لیست شما معروف ترین افراد را در خود دارد چون اکثراً نماینده مجلس بودهاید. این تضییع حقوق افرادی که توانایی لازم را دارند ولی برای اولین دوره قرار است در این انتخابات حضور یابند نیست؟
«ندیمی»: من این ایراد را انکار نمیکنم برای همین هم مردم میگویند به سوابق رأی میدهیم. اولاً هر کسی که در تلویزیون بیاید محبوب نمیشود. چون مشهور شدن با محبوب شدن فرق دارد. خیلی ها ممکن است هر ساعت در رسانه باشند و ادوار مختلف نماینده باشند یا کاندیدا باشند ولی در انتخابات بعدی رأی نیاورند. مگر همین الآن این مسئله اثر ندارد؟ این یک واقعیت است و این را نمیتوانیم از آن عبور کنیم.
**استفاده از رانت تبلیغاتی توسط نمایندگان فعلی امری اجتناب ناپذیر است
ببینید سه مطلب وجود دارد که نمیشود از آنها عبور کرد. یکی مجلس است. مگر شما میتوانید مجلس را تعطیل کنید؟. فقط هفته تبلیغات، تریبون مجلس بسته است و بقیه اوقات تریبون دارد. حالا یعنی باید تریبون مجلس را ببندیم چون ممکن است دوره بعد رأی بیاوریم؟. ممکن است در همایشها برای من سخنرانی بگذارند یا اینکه در بعضی از افتتاحها برای من کلنگ و قیچی بگذارند. در شهرستانی این تفاوتی نمیکند بالاخره چون من که الآن میروم یک وزنی دارم که رقبای من ندارند. اینکه نمیشود گفت مشهورها نیایند و فقط گمنامان بیایند. پس ما نمیتوانیم “اشتهار” را از کاندیداها بگیریم. برای ریاست جمهوری هم همین است برای خبرگان هم همین است برای شورا هم همین است.
شما رسانهها بیایید سطح آگاهی فرهنگ عمومی را بالا ببرید و بگویید که معیار اشتهار نیست معیار کارآیی است. بگویید قوت یعنی برش اجرایی. بگویید امانت یعنی تعهد دین، اخلاق و… .
آقای ندیمی تصور کنید در حوزه انتخابیه خودتان شما و یک آقای X حائز کف آرای شهرستانی میشوید و حال قرار است آرای استانی شما شمرده شود. حالا اگر یک نفر از مردم در یک روستای دورافتاده در مرز آستارا، به آقای ندیمی رأی میدهد که هر ماه یکبار در شبکه استانی وی را دیده، در شبکههای سراسری سیما دیده یا به آقای X که وی را نمیشناسد رأی میدهد؟
«ندیمی»: در این نوع موارد بار کاندیداهای غیر مشهور را اشخاص دیگر بر دوش میگیرند. ممکن است امثال ندیمی به هر صورت تعرفه یک جریان خاص فکری نشوند یا آنها نخواهند یا ندیمی نخواهد، خوب فرد مقابل بنده میتواند از این جریانات استفاده کند. اصولگرایی لیست دارد، اصلاحات لیست دارد، مستقلین لیست دارند ، ورزشکاران لیست دارند و… ما میگوییم که یکی از فواید این طرح همین است که همگراییها، و اشتراکات و همپوشانیها را زیاد میکند. حالا میتوانید اسمش را حزب، تشکل و کاندیدا بگذارید. شما میگویید اشتهار من میگویم که فقط اشتهار که نیست.
تعرفه معرف یک کاندیدا کلی رأی درست میکند. شخصیتی در جایی میگوید به آقای الف رأی بدهید و به ندیمی رأی ندهید. گروههای مرجع در جامعه فقط آدمهای معمولی نیستند اتفاقاً گروههای مرجع کسانی هستند که خیلی به اشتهار کاری ندارند به مصلحت و منفعت و به کارآیی و چیزهای دیگر توجه میکنند. مثلاً نشریات، نشریات شخص مقابل من را تبلیغ میکنند و به مردم خط میدهند. شما میبینید که در فضای مجازی ارتباطی مانند وایبر و واتسآپ چقدر همدیگر را تبلیغ میکنند. اصلاً برای خودشان در این فضاها گروه درست میکنند. شما نگران اشتهار نباشید چون اشتهار رقبای بسیاری دارد یکیاش لیستها میباشد. یکیاش استفاده از فضای مجازی است، یکی رانتهای قدرت است که ممکن اشتهار نداشته باشد.
چه تضمینی وجود دارد که در صورت تصویب این طرح ارتباط مراکز قدرت و ثروت با نمایندهها زیاد نشود؟. ما میگوییم اگر این طرح تصویب شود بالاخره شما باید در استان گیلان یک لیست ۱۳ نفره بدهید. به فرض در یک استان محروم فرد متمولی میگوید من هزینه فلان لیست را میدهم، دو نفر از ما در لیست حضور داشته باشد. چه تضمینی وجود دارد که این تعداد در دورههای بعد بیشتر نشود؟.
«ندیمی»: همین الان هم این موضوع به شکل دیگری وجود دارد یعنی قدرت. شما دغدغه حضور ثروتمندان در مجلس را دارید باید بگویم الآن لیستی که میبندند به همین شکل است، میگویند چند نفر از ما را بگذارید تا ما آن لیست را تأمین کنیم. مگر جبهه متحد اصولگرایان یا جبهه متحد اصلاح طلبان مگر اینها یکی هستند؟. شما در اصلاح طلبان میگویید این کارگزاران است یا این اعتدال است یا این مشارکت. ۱۰ یا ۲۰ اسم در لیست اصولگرایان وجود دارد و میگویند این پایداری است، این مدرسین است و این مؤتلفه است. یعنی همین الآن هم سهم میدهند منتهی الآن سهم را ثروت نمیدهد، قدرت میدهد.
سهمدهی و سهمخواهی همین الان هم وجود دارد اما اسمش قدرت است. شما میگویید ثروت میشود حالا من میگویم ثروت قابل کنترلتر از قدرت است. الآن هم مملکت سهمی میچرخد. ۳۶ سال سهمی میچرخد چون مثلاً مؤتلفه همانی را نمیگوید که پایداری میگوید، پایداری همانی را نمیگوید که مهندسین میگوید، مهندسین همان را نمیگوید که ایثارگران میگوید اینها به همدیگر سهم میدهند پس الآن سهمدهی وجود دارد. ببخشید من صریح صحبت میکنم چون قرار است ما شفاف صحبت کنیم تا مردم متوجه شوند. شما میگویید سهم اقتصادی ولی من میگویم سهم اقتصادی قابل کنترلتر است چون ما در سهم سیاسی هیچ عامل بازدارنده نداریم. اما سهم ثروت قابل پیگیری و قانونی است. یعنی شورای نگهبان یا وزارت کشور مثل همین بحثی که آقای وزیر کشور مطرح کردند حق رصد دارند حق عدم تأیید دارند حق ابطال انتخابات دارند در حالی که در سیاست نمیشود گفت که تو چرا با فلانی ائتلاف کردی؟. اما وقتی که پول وسط میآید و خرید رأی وسط میآید و فریب وسط میآید حق دارند ورود کنند و انتخابات را باطل کنند و فرد را تأیید نکنند.
بنابراین آن چیزی که شما میگویید نگرانی شما از رصد ثروت و نقش پول در انتخابات است حالا اسمش را بگذارید پول کثیف، پول تعهددار به قول آقای باهنر اینها قابلیت رصد دارد. به قول آقای پورمحمدی گفت حتی پول تمیز هم باید پیگیری شود. خوب اینها قابلیت پیگیری دارد ما هم حاضریم دولت لایحه بیاورد و نمایندگان هم بررسی و تصویب کند. بنابراین دو تفاهم با هم کردیم و حرفهای مهمی میزنیم چون این حرفها را کمتر زدند و بنده تصمیم گرفتم حرفهای آخر را کم کم بزنم چون واقعاً این تجربیات را باید در اختیار دیگران بگذاریم. حرف اول را تمام کردیم که الآن مملکت سهمیهای اداره میشود. شما نگاه کنید که مدرسه حقانی در حکومت چقدر نقش دارد دانشگاهها مثل شریف و پلیتکنیک چقدر نقش دارند؟. گروههای سیاسی زندانیان قبل از انقلاب چقدر نقش دارند؟. همه اینها سهم گرفتند. شما ببینید جغرافیا چقدر تأثیر دارد. چند گیلانی در طول ۳۶ سال معاون وزیر شده باشد؟. سهم ندادند. چند استاندار سهم دادند؟. چند فرماندار غیر از خود استان گیلان به آنها سهم دادهاند. در ایران به آنها سهم ندادند. شما در کابینههای مختلف چند وزیر گیلانی داشتیم؟ سهم ندادند ولی اصفهانیها چند تا سهم داشتند؟ آذریها چندتا سهم داشتند؟. سهم دادند. سهم نژاد دادیم سهم قوم دادیم سهم محافل دادیم سهم صنوف دادیم اینها همه سهم است. نمیتوانید اینها را انکار کنید پس سهم چیز جدیدی نیست. اما اینکه گفته میشود ثروت، بله ثروت از یک ریال تا به بالا، همه را تهدید کنید. قانون هم داریم که این پول را از کجا آوردی؟ پول ستادت را از کجا آوردی؟ کار سختی نیست.
یعنی ما باید این کار را بکنیم و چقدر هم خوب است که این کار را بکنیم و خواهش میکنم که همه اینها را درج کنید و بگذاریم مردم بدانند چون واقعیت را نمیشود انکار کرد. یکی از دلایلی که از شهرستانی ماندن انتخابات حمایت میشود این است که میخواهند سهمشان را حفظ کنند وگرنه شما باید به دنبال رجال بروی. دینت میگوید که “یرثها عبادی الصالحون تو باید شایسته را پیدا کنی”، “والعاقبه للمتقین تو باید پاکتر را پیدا کنی” ولی جنابعالی الآن دنبال سهم هستی. میترسی که شهرستانت حقش از بین برود. میترسی که بزرگترها حق کوچکترها را بخورند. همه اینها سهم است. ما باید دنبال شایستگی باشیم و اینکه این کاندیدا از کجاست نباید ملاک باشد. ولی چون میبینی دیگران سهم میبرند تو هم میخواهی سهمت را حفظ کنی یا افزایش دهی. شما الآن در صدد حفظ یا افزایش سهم هستید. سهم سیاسی، سهم قومی، سهم جغرافیا و سهم تاریخ. من میگویم که در مورد پول تمیز و کثیف قابلیت پیگیری داریم یعنی ما باید پیگیری کنیم که آیا این وام گرفته یا نزول گرفته یا از خارج آمده منشأ پولش کجاست؟. این حق حکومت است و من فکر میکنم تا به حال سهم قدرت را دادیم و باید سهم ثروت را هم کنترل کنیم.
میرسیم به بحث احزاب. شما فرمودید اصلاً ما چیزی به نام احزاب قوی در استانها نداریم. حتی قانون متقن حوزه احزاب در مجلس به تصویب نرسیده و قانونی در این خصوص نداریم. چگونه بدون وجود احزاب، میتوانیم انتخابات را استانی کنیم؟
«ندیمی»: قانون احزاب که الحمدلله در دستور کار مجلس است. درصدد اتمام بررسی این قانون هستیم. یک بار بررسی را شروع کردیم و از دستور خارج شد ولی الآن دوباره در دستور قرار گرفته و این قانون را به زودی تصویب میکنیم. البته این را بگویم که با توجه به اینکه بحث می برد و شورای نگهبان هم باید جواب بدهد شاید کمی طول بکشد. به نظر میرسد بهار بفرستیم به شورای نگهبان و فکر میکنم که از تابستان قانون احزاب را داشته باشیم.
** احزاب کارکرد درستی در کشور ندارند، صدها اسم داریم ولی کار کرد نداریم
من خودم از منتقدین این نحوه کارکرد احزاب بوده و هستم و بارها گفتم ، نوشتم و سخنرانی و مصاحبه کردم که حزب باید ملی باشد، یعنی همه کشور نه فقط یک استان، چهار فصل باشد نه فقط برای انتخابات، از حق عضویت و مانند آن اداره شود نه از کمک این و آن، دارای مرام و اساس باشد یعنی شفاف، و… که اینها را ما در قانون احزاب به زودی قانونمند میکنیم ولی الآن من با شما موافقم که صدها اسم داریم ولی کارکرد نداریم. حداکثر کارکرد بعضی از احزاب یک کاغذ است به نام بیانیه. مثلاً روز ۲۲ بهمن. اما این نفی حزب نیست. من حتی گفتم ممکن است حزب در ایران با مشکلاتی رو به رو شود. یکی روابط عاطفی است و باید مشکلش را حل کرد یعنی ما در رابطه با احزاب که عاطفی هستند و فامیل و خانوادگی مثل عمه و داماد و خاله و… اداره میشوند مشکل داریم. این مسئله باید حل شود باید احزاب اجتماع و اجماع رجال باشد نه فامیل.
دومین کارکرد، کارکرد دینی است. دین ضد حزب نیست ولی در امور سیاستی اجتهاد هم گاهی نیاز است و کما اینکه حزب جمهوری اسلامی با حضور آقای بهشتی و رهبر انقلاب و آقای هاشمی گروه فقهی هم داشتند. اولین بار در ایران یک مواضع حزبی نوشته شد به نام مواضع ما، که نقش عمده را رهبر انقلاب و شهید بهشتی و دیگران داشتند.
یک دغدغه دیگری هم در خصوص این طرح استانی شدن انتخابات وجود دارد. در استانهایی که غلبههای قومیتی مذهبی دارند تکلیف انتخابات به چه صورت خواهد بود. صحبتهایی در مجلس مطرح است که در مناطق با الگوی متفاوت قومی، انتخابات به صورت شهرستانی برگزار گردد، درست است؟
«ندیمی»: ایران همین است، اقوام دارد، تاریخ دارد، در یک شهر در یک خانه همه اینها جمع شدهاند. شما شهرهایی دارید از قومهای مختلف، انزلی و گیلان روس دارد، کرد دارد، تالش دارد، گیل دارد، فارس هم دارد. پس ما از نظر قومی تاکنون در صلح زندگی کردیم چرا حالا نگران باشیم؟ ایران قشنگیاش به اقوامش است یعنی لباسها و پوششها و گویشها و تاریخها و تمدنها و میراثها است.
**نباید نگران مذاهب و اقوام در کشور بود؛ ایران به داشتن این اقوام قشنگ است
نکته دوم ادیان است. از لحاظ قانون اساسی ما منعی نداریم. ما معیارمان قانون اساسی است. قانون اساسی نمیگوید که حتماً باید در ارومیه هر سه شیعه باشند. اقلیت فکری داریم، اقلیت سیاسی داریم، اقلیت قومی هم داشته باشیم. برخی گمان میکنند اینها خدای ناکرده ضد حاکمیت باشند، یعنی حاکمیت آنقدر ضعیف است؟ من میگویم برای آنها راهکار وجود دارد که چکار کنیم که به هر صورت مشکل ایجاد نشود. امسال برای اولین بار راهپیماییهای صنفی را برای کارگران اجازه دادیم آیا اشکالی به وجود آمد؟ آیا آسمان به زمین آمد؟ بنده در رشت با آقای جعفرزاده با کارگران بودیم. حتی یک شعار ضد انقلابی داده نشد در حالی که ما در گذشته از آمدن مردم به خیابان برای اهداف صنفی میترسیدیم. این ترس برای این بود که وقت ندادیم یاد بگیریند. الآن در کشورهای دیگر هم میآیند در خیابانها اما راهپیمایی آنها تبدیل به آتشسوزی نمیشود.
همین شهر سیاهکل را در نظر بگیرید. بنده اول که کاندیدا شده بودم بحث لاهیجانی- سیاهکلی بود ولی الآن بیشتر از کاندیداهای سیاهکل، به من رأی میدهند چون مردم کارآیی میخواهند، اثر بخشی میخواهند، خدمت میخواهند. فرمود “الناس عبیدالاحسان”، تو خدمت کن چپ و راست در گوشه و کنار ندارد. سنیاش هم تو را برمیتابد شیعه هم تو را برمیتابد. همه تو را دوست دارند اگر خدمت کنی.
در هر حال دیر یا زود شما مجبورید این روش را عوض کنید. از روش فعلی انتخابات نه مردم راضی هستند نه حکومت و نه حاکمیت از آن دلخوشی دارد. شما نمونهاش را میبینید دائماً در انتخابات مباحثی تعریف میشود و جنگهایی شکل میگیرد و بسترهایی علیه هم تعریف میشود. مثلاً فرض کنید آیا امثال ندیمی نه به خاطر شخصیت فردی به خاطر شخصیت حقوقیاش سرمایه نظام هست یا نیست؟ بالاخره ۳۶ سال حکومت خرج کرده تا ما چهار کلمه یاد گرفتیم. تخریب این فرد بدون داشتن اسناد قوی و معتبر به نظر شما معتبر است؟. به نظر شما حرکت قابل اعتنایی است؟. این دارد انجام میشود؟. ما باید کنار برویم ولی ما که تنها به خودمان تعلق تداریم. ما را حکومت درست کرده، انقلاب درست کرده، خون شهیدان درست کرده است.
اگر میخواهیم ایده رهبر که در سفر خود به غرب کشور مطرح کردند را جامه عمل بپوشانیم که رئیسجمهور از دل پارلمان بیرون بیاید آیا این پارلمان میتواند رئیسجمهور خوب انتخاب کند؟. یعنی حتی اگر بخواهیم آن را عملی کنیم که رئیسجمهور را از دل مجلس در بیاوریم باید سطح مجلس بالا بیاید. باید افرادی به مجلس بیایند که دلباخته نظام و کشورشان باشند، اندیشمند و فکور برای حل ماجرا باشند، شخصیت بزرگواری از جهت پهنای علم و عمل داشته باشند.
نباید تنگ نظر باشیم، باید سعه صدر داشته باشیم. ما با دنیا ارتباط برقرار میکنیم. یعنی دیگر آنجا ترک و کرد و بلوچ و فارس و گیل نمیکنیم همه باهم یک کشور هستیم یک حکومت و یک نظام هستیم. همه اقوام خون دادند و مبارزه کردند و تاریخ دارند. مگر میتوانیم انکار کنیم؟. نباید بگوییم همه کار را ما کردیم نه اینطور نیست ما یک کشوریم و عرض کردم زیباییاش همین تنوع است. فرمودهاند ” اختلاف الوانکم و السنتکم” این اختلاف و تفاوت خودش آیه رب است یک آیه است ما این آیه را بخوانیم و زندگی کنیم.
/نسیم
دیدگاه