ساخت سریال توسط نهضت سوادآموزی برای آموزش ده میلیون بیسواد!
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا ،در دورانی که آمارهای رسمی اعلام شده از ده میلیون بیسواد و ده میلیون کمسواد در کشور حکایت دارد، سازمان نهضت سوادآموزی در طرحی جالب، تولید سریال را در دستور کار قرار داده تا نهادهای تازهای به صف ساخت سریال به جای فعالیت تخصصیشان بپیوندند و در دوران بیپولی تلویزیون، جدول پخش شبکهها با چنین مجموعههای مشارکتی ـ که عمدتاً حکم رپرتاژ را برای دستگاههای مختلف دارد ـ پر شود.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا ،در دورانی که آمارهای رسمی اعلام شده از ده میلیون بیسواد و ده میلیون کمسواد در کشور حکایت دارد، سازمان نهضت سوادآموزی در طرحی جالب، تولید سریال را در دستور کار قرار داده تا نهادهای تازهای به صف ساخت سریال به جای فعالیت تخصصیشان بپیوندند و در دوران بیپولی تلویزیون، جدول پخش شبکهها با چنین مجموعههای مشارکتی ـ که عمدتاً حکم رپرتاژ را برای دستگاههای مختلف دارد ـ پر شود.
مشارکت نهادهای مختلف در تولید مجموعههای تلویزیون به سالهای دور بازمیگردد، ولی در آغاز در این سطح محدود بود که در آغاز سریال اشاره میشد، این مجموعه با مشارکت بانک یا مؤسسه مالی ساخته شده و طبیعتاً تهیه کنندگانی که توان جذب مشارکت مالی و کاهش هزینه تولید برای رسانه ملی را داشتند نیز در اولویت قرار میگرفتند اما به مرور اوضاع تغییر پیدا کرد و نقش مشارکت کنندگان پررنگتر شد.
مشارکت کنندگان که در پی تبلیغات بیشتری در بستر سریالهای تلویزیونی بودند، تبلیغ مستقیم و غیرمستقیم کالایشان را در سریال نیز خواستار شدند و اینچنین بود که شخصیت اصلی داستان سریالهای تلویزیونی از خودروی خاصی استفاده یا در بخشی از سریال به شعبه بانک خاصی مراجعه میکرد و بدین ترتیب، دامنه نفوذ مشارکت کنندگان رو به فزونی نهاد، تا آنجا که برخی از این نهادها راساً وارد پروسه تولید شدند و سفارش دهنده ساخت سریال شدند.
طبیعتاً سریالی که نه با محوریت مخاطب، بلکه با محوریت پوشش هدفگذاری تبلیغاتی نهادهای مختلف تولید شود، برای مخاطب فاقد جذابیت حداکثری خواهد بود و با وجود سرمایهگذاری سنگین، به یک اثر سفارشی و مقوایی بدل میشود که کارکرد تبلیغی اغراق شدهاش نیز حاصل نمیشود و به همین دلیل، سریال «برابر با اصل» که با حمایت مالی کانون سردفتران و دفتریاران ساخته شد و مجموعهای از سریالهای اینچنینی دیگر، اساساً در خاطرهها نماند.
با این حال، ظاهراً تبلیغات راحتتر از کار کردن است و میتوان به جای اینکه عملکرد داشت، صرفاً بر تبلیغ، آن هم از نوع تولید سریال تلویزیونی تمرکز نمود و کوشید به مردم قبولاند که نهاد سفارش دهنده سریال تا چه میزان کارآمدی دارد و چقدر حرکت عظیمی انجام داده است. این تصویر نیز میتواند نسبتی با واقعیت و نیز اساساً ارتباطی با عملکرد دستگاه صاحب سریال نداشته باشد، زیرا به هر حال قرار نیست، سناریوی سریالها با واقعیت پیش برود و میتواند نتیجه داستانپردازی و تخیل نویسنده سریال باشد.
در این شرایط نهضت سوادآموزی هم به فکر تولید سریال افتاده و علی باقرزاده، رئیس سازمان نهضت سوادآموزی با بیان اینکه در برخی استانها برنامهها و سریالهای همسو با سوادآموزی در حال تولید است، تصریح کرد: «آموزش سواد با انیمیشن قوی را در استان سیستان و بلوچستان داریم؛ سریالهای مختلف مربوط به سوادآموزی در استانهای زنجان، خوزستان، اصفهان، آذربایجان غربی و گیلان در حال تهیه و تولید است» و البته این بخش، تنها یکی از تولیدات تلویزیون نهضت سوادآموزی است.
نهضت سوادآموزی در حالی در این عرصه وارد شده که به گفته رئیس سازمان نهضت سوادآموزی، ۱۰ میلیون بیسواد و ۱۰ میلیون کم سواد در کشور زندگی میکند و این یعنی از هر ۸ نفر، یک نفر بیسواد و یک نفر کم سواد است که برای کشوری با این وسعت نظام آموزشی و آن هم بعد از گذشت چند دهه از فعالیت نهضت سوادآموزی تأمل برانگیز است و عملکرد این نهضت را در این چند دهه به خوبی به تصویر میکشد.
هرچند نهضت سوادآموزی در این چند دهه گروه وسیعی را باسواد کرده، مشخص نیست چطور برای سوادآموزی نسل جدید فکری نشده و اکنون در کشورمان ۱۰ میلیون بیسواد داریم که میتوان بدترین سوءاستفادههای سیاسی و اقتصادی قابل تصور را از آنها کرد و حتی سرنوشت کشور را با رأی آنها تغییر داد؛ بیسوادی و کم سوادی ۱۰ میلیون به همان اندازه که دارای بار فرهنگی و اجتماعی است، دارای ابعاد سیاسی نیز خواهد بود.
حال قرار است سریالها و انیمیشنها، بیسوادها را با سواد کند و البته در کنار این تبلیغات تلویزیونی، بهرهبرداری از روشهای الزام آور و محرومیتهای اجتماعی نظیر عدم صدور گواهینامه رانندگی و عدم صدور پروانه کسب برای بیسوادان زیر پنجاه سال آغاز شده تا شاید بدین ترتیب بتوان میلیونها بیسواد را به جمع ۱۰ میلیون کم سواد افزود و شمار اندکی را نیز واداشت تا به باسوادان بپیوندند.
در این میان، شاید بیحاصلترین اقدام، تولید سریال تلویزیونی برای سوادآموزی است که احتمالاً متمرکز بر گزارش عملکرد نهضت سوادآموزی و توجیهی بر وضعیت موجود خواهد بود و بعید است کارکرد آموزشیِ «موثر» پررنگی داشته باشد که برآیند تأثیرگذاریاش را در کوتاه مدت و میان مدت در سطح جامعه و آمارها لمس کرد و البته نباید فراموش کرد که این عطش سریال سازی تنها در نهضت سوادآموزی نیست و پیش و پس از این نهاد، بسیاری به این رویه گرایش داشته و خواهند داشت.
بنابراین بهتر است، مدیران رسانه ملی که از تولید سریال بدون دردسر و با هزینه دیگر نهادها، آن هم در دوران بیپولی صداوسیما بدشان نمیآید، در این زمینه تأمل بیشتری داشته باشند که سپردن تلویزیون به چنین مجموعههایی جزو عوامل مؤثر کاهش مخاطب خواهد بود و منطق حکم میکند، رسانه ملی به هیچ عنوان نقشش را در پروسه تولید به دیگر نهادها ندهد و میزان نقش مشارکت کنندگان به همان دوران سابق و صرف ذکر نام در ابتدا و انتهای سریال محدود شود و این دیوار کج سفارشی سازی، بالاتر از این نرود.
/تابناک
دیدگاه