احمدینژاد ولنجکنشین،دیگر احمدی نژاد سابق نیست/نباید او را درطیف اصولگرا گذاشت
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا ،مسعود زریبافان یکی از مدیران احمدی نژاد در دولت دهم گفت:اگر مشایی هم نباشد احمدینژاد، مشایی است، اگر احمدینژاد نیز نباشد مشایی هست. احمدینژاد وقتی این حرف را زد یعنی این پیام را منتقل کرد که حتی اگر آن آقا نباشد آقای احمدینژاد همان فرد است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا مسعود زریبافان معاون رئیس جمهور و رئیس بنیاد شهید در دولت دهم بود و حتی قبل از پیروزی احمدی نژاد در انتخابات سال ۸۴(دوره نهم ریاست جمهوری) ارتباط دوستانه ای با او داشت اما این روزها دیگر از رئیس سابق خود فاصله گرفته است و آن طور که می گوید آدرس دفتر ولنجک را نمی داند و علاقه و تمایلی هم برای حضور در جلسات ولنجک ندارد.این روزها رئیس جمهور پیشین ایران با سفرهای استانی خود باردیگر خبر ساز شد، اخیرا خبر سفر احمدی نژاد به مشهد با رویکرد انتخاباتی و نشست در جلسات انتخاباتی مخابره شده بود اما این خبر از سوی نزدیکان او و رئیس ستاد انتخاباتی رئیس دولت دهم در خراسان رضوی تکذیب شد، با این حال مطالبی مبنی بر نزدیکی اصلاح طلبان با احمدی نژاد در ایستگاه دهم بهارستان مطرح می شود، آیا دوم خردادی ها و حتی اصولگرایان حاضر هستند در آواردگاه مجلس به محمود احمدی نژاد نزدیک شوند؟
گفتگوی «نماینده» با مسعود زریبافان عضو شورای شهر تهران در دوره دوم، دبیر هیئت دولت در دوره نهم و رئیس بنیاد شهید در دولت دهم بدین شرح است:
آقای زریبافان، الآن کجایید و مشغول چه کاری هستید؟
من بهعنوان سرباز نظام و ولایت، خدمتگزار مردم هستم و هر کس هم که این لباس را برای خود برازنده میداند هدف کلیاش خدمت به مردم، نظام و ولایت است. در حال حاضر نیز بنده از کارهای دولتی توسط دولت تدبیر کنار گذاشته و بازنشسته شدم و اشتغال دولتی ندارم اما در عرصههای اجتماعی فعال هستم و معتقدم باید فعال باشیم.
به نظرم وظیفه افرادی مشابه من که بههرحال دیگر در عرصههای دولتی و اداری مشغول کار نیستند ولی تجربیاتی دارند این است که فعالیتهایی داشته باشند و این فعالیتها به نظام و ارکان کشور کمک کند و در جهت تقویت بنیانهای نظام تلقی شود تا هر باری که روی زمین است برداشته و کمک شود. بالاخره انسانها میتوانند گوشهای از این بار را بگیرند و کارهایی در حد توانایی، هوش و تجربه خودشان انجام دهند لذا بعد از اتمام کار در دولت احساس من این بود آنچه امروز بیش از هر کار دیگری نیاز است در کشور انجام شود، کار فرهنگی و اجتماعی است و باید به این حوزه بپردازیم.
** احمدینژاد ولنجکنشین نبود/ احمدینژاد ولنجکنشین دیگر احمدینژاد سابق نیست
آقای زریبافان آیا در جلسات ولنجک شرکت میکنید؟
نه، اصلاً نمیدانم کجا است. آقای احمدینژاد ولنجک مینشست! حتی اگر نهادی مجانی آنجا (ولنجک) را به احمدینژاد داد او ولنجکنشین نبود، یعنی احمدینژاد آن احمدینژاد سابق نیست. آقای احمدینژاد رضایت نمیداد و حتی اگر ناچار هم بود تن نمیداد که بیاید در ولنجک بنشیند. اصلاً چرا مخالفان مدام از ولنجک نام میبرند؟ برای اینکه بگویند احمدینژاد ولنجکنشین است. این (حضور در خیابان ولنجک) نشاندهنده عدول احمدینژاد از بعضی از مواضع گذشته خود است. من روزی آقای احمدینژاد را در جشن عروسی دیدم و گفتم احمدینژاد یعنی همان احمدینژادی که آن کاپشن را میپوشید، ما آن احمدینژاد را قبول داریم. احمدینژاد که به زور کاپشنش را درآورد و کتوشلوار بپوشد دیگر آن احمدینژاد نیست چرا که احمدینژادی که میشناختیم به این چیزها تن نمیداد و حاضر نمیشد حتی ظاهرش را عوض کند، میگفت ما اینگونه هستیم بگذارید همینگونه زندگی کنیم لذا احمدینژاد ولنجکنشین دیگر احمدینژاد میدان ۷۲ نیست.
** علاقهای برای حضور در جلسات ولنجک ندارم
من بعد از پایان دولت دهم اصلاً ولنجک نرفتم هیچ علاقهای هم ندارم آنجا بروم و منتظرم که انشاءالله آقای احمدینژاد روزی رسماً از افکار انحرافی اعلام تبری بجوید و بگوید من آن افکار را قبول ندارم. اگر من یا هر کس دیگری در دولت حضور داشت و در کنار آنها بود باید بهصراحت پیرامون این افکار اعلام تبری بجوید و بگوید حضورم بهمنزله نزدیکی به آنان نبود بنابراین باید بهصراحت اعلام موضع کرد و گفت: من آن دیدگاه و طرز فکر را قبول ندارم، امیدوارم آقای احمدینژاد از این افکار تبری پیدا کند پسازآن میتوان مثل قدیم باز در کنار هم نشست و بهعنوان همکار کوچک ایشان هر کاری که از دستمان بر بیاید انجام دهیم ولی تا این تبریها صورت نگیرد ما مجبوریم از احمدینژاد فاصله بگیریم و این فاصله را حفظ کنیم.
** با حرف نمیتوان گفت احمدینژاد از مشایی فاصله گرفته است
سال گذشته، رسانههای نزدیک و همسو با احمدینژاد از جدایی مشایی با احمدینژاد خبر دادند، حتی یکی از این رسانهها به نقل از مشایی اعلام کرده بود دیگر فعالیت سیاسی انجام نمیدهم و با احمدینژاد فاصله میگیریم. به نظر شما آیا احمدینژاد از مشایی فاصله گرفته است؟
مهم فاصلهای که از آن سخن میگویند نیست مهم این است «آقای احمدینژاد متهم به فکر آن فردی است که شما اسم او را بردید» بالاخره این فرد صاحب یک فکر و ایده بود و آقای احمدینژاد هم در دولت دهم بهنوعی بر آن فکر صحه میگذاشت و رفتار، حرفها و مواضع ایشان (احمدینژاد) مواضع آن فرد بود و پیشازاین هم بارها گفته بود «احمدینژاد یعنی مشایی و مشایی یعنی احمدینژاد» این گفته یعنی چه؟ یعنی اگر مشایی هم نباشد احمدینژاد، مشایی است، اگر احمدینژاد نیز نباشد مشایی است. احمدینژاد وقتی این حرف را زد یعنی این پیام را منتقل کرد که حتی اگر آن آقا نباشد آقای احمدینژاد همان فرد است مگر اینکه بیاید بهصراحت بگوید من دیگر مشایی نیستم و آن فکر را قبول ندارم. هر وقت تبری پیدا کرد میگوییم از او جدا شده است و آن فکر را فکر غلطی میداند اگر این حرف را زد و فیزیکی هم جدا شدند ما قبول میکنیم.
به نظر شما آیا این احتمال وجود دارد احمدینژاد از مشایی فاصله بگیرد؟
من احمدینژاد را فردی زیرک، باهوش، دارای ظرفیت، شجاع و اهل ریسک بالا میدانم اگر همان احمدینژاد باشد باید اعلام موضع کند اما اگر اعلام موضع نکرد نشان میدهد ویژگیهای سابق در احمدینژاد کاهش پیدا کرده. خدا شاهده آقای احمدینژاد در زمان شهرداری (در همان دورهای که بنا داشت کاندیدای ریاست جمهوری شود) کارهایی میکرد که به او میگفتیم این اقدام به ضرر شماست و در جامعه انعکاس منفی خواهد گذاشت ولی میگفت اگر حرفی بزنم که مردم خوششان بیاید و به خاطر آن به من رأی بدهند من (احمدینژاد) قبول ندارم، این شجاعت آقای احمدینژاد برای ما برجسته بود بنابراین اگر احمدینژاد همان احمدینژاد سال ۸۴ باشد این شجاعت را هم دارد که بیاید ریسک و فداکاری کند، از خودش بگذرد و به قول خودش پا روی خودش بگذارد و این کار (اعلام برائت با افکار انحرافی) را کند؛ اما اگر انجام نداد نشان میدهد ویژگیهای سابق منجمله شجاعت در آقای احمدینژاد کاهش پیدا کرده است.
شما شناخت کافی و کاملی از محمود احمدینژاد دارید، آیا او را همچنان اصولگرا میدانید؟
آقای احمدینژاد بارها گفت «من اصولگرایی و این حزببندیها را قبول ندارم» من معتقدم آقای احمدینژاد در اواخر دولت دهم به لحاظ فکری، مرامی از افکار اصلاحطلبی و اصولگرایی پیدا کرد و خود وی بارها اعلام کرده بود من چنین تقسیمبندیهایی را قبول ندارم. من معتقدم با گفتههای احمدینژاد نباید او را در طیف اصولگرا گذاشت چون بارها گفته این طیفبندیها را قبول ندارم حتی از ابتدای دولت نهم میگفت «من خیلی طیفبندیها را قبول ندارم».
نزدیکی جریان اصلاحات با احمدینژاد را چگونه ارزیابی میکنید؟ این سؤال را از آنجا مطرح کردم که در دورهای (انتخابات مجلس ششم) اصلاحطلبان منتقد هاشمیرفسنجانی بودند اما امروز بهصورت ویژه از وی حمایت میکنند آیا این اتفاق برای احمدینژاد تکرار میشود؟ آیا این احتمال میرود با اقداماتی که وی در دولت دهم انجام داد بخشی از اصلاحطلبان از مواضع و اقدامات او حمایت کنند؟
همانطور که گفتم بعضی از تفکرات احمدینژاد به اصلاحطلبان نزدیک شد البته آقای احمدینژاد در منظر اصولگرایان و اصلاحطلبان فرد غیرقابلپیشبینی و غیرقابلاعتمادی است لذا نه اصولگراها و نه اصلاحطلبان دیگر بر روی او ریسک نمیکنند. اصلاحطلبان سعی میکنند با تخریب احمدینژاد به خودشان وجهه بدهند و اصولگرایان نیز سعی میکنند با تبری از آقای احمدینژاد بهنوعی به خود وجهه دهند یعنی اصولگرایان با تبری و اصلاحطلبان با تخریب نسبت به احمدینژاد موضع میگیرند.
ممکن است اصلاحطلبان در بعضی از زمینهها احمدینژاد را به خود نزدیک ببینید اما چون آقای احمدینژاد غیرقابلپیشبینی و غیرقابلاعتماد است دیگر حاضر نمیشوند بر روی او ریسک کنند تا نزدیکی خود را به وی اعلام کنند لذا درصدد تخریب احمدینژاد هستند تا از این نمد برای خود کلاهی بسازند به همین جهت به اعتقاد بنده اصلاحطلبان با احمدینژاد یکی نخواهند شد به همین دو دلیلی که عرض شد.
** حضور فرد سرمایهدار در دولت نهم و دهم را برنمیتافتیم
نظرتان درباره فعالیتهای سیاسی و رسانهای آقای احمدینژاد چیست؟
آقای احمدینژاد خیلی کار رسانهای نمیکند. به نظر من ایشان خیلی خویشتنداری میکند همین کار هم باید انجام دهد. آقای احمدینژاد باید فضا را مدیریت کند، حرفهای تحریککننده نزند، کارهای رسانهای نکند. کاری نکند که خدای نکرده مثلاً مخالفت صریح با دولت تلقی شود. لذا این کاری که تا حالا آقای احمدینژاد کرده به نظرم من کار خوبی است و من پیشنهاد میکنم همین کار را ادامه دهد.
امکان دارد کسی اشتباهی مرتکب شود، این اشتباه در دل مردم و افراد میماند اما خدمات دولت واقعاً ارزشمند و بیسابقه بود. دولت دو شیفته، سه شیفته و مخلصانه کار کرد. من خودم هشت سال در دولت بودم واقعاً هیچگاه ندیدم مصوبهای در دولت مطرح شود و فردی به خاطر مصالح شخصی دستش را بالا ببرد یعنی احساس نمیکرد این رأی که میدهد نفع شخصی برای او دارد، هیچگاه این اتفاق نمیافتاد.
شما دولت نهم و دهم را ببینید، غیر از افراد خاص که قبل از ورود به دولت وضع اقتصادی خوبی داشتند مابقی از کجا به کجا رسیدند! ما فردی را در دولت داشتیم که قبل از دولت، وضع بسیار خوبی داشت اما همه کارهای اقتصادی خود را کنار گذاشت و به دولت آمد و کار کرد و از هیچ رانتی هم استفاده نکرد بالاخره کسی که در دولت حضور دارد کلی امکانات در اختیار دارد اما از این امکانات هیچ استفادهای نکردند بسیاری از این بچههای دولت سابق را میبینید که نه صاحب بنگاه اقتصادی هستند و نه صاحب شرکت و دفتری. این نشاندهنده پاکی آنها است. این نشان داد در این هشت سال همه مسئولان ما ششدانگ پای نظام ایستادند اگر هر کسی غیرازاین عمل کرده بیاید اعلام کند، آبرویش را ببرند و افشاگری کنند. بگویند این آقا در دوران مدیریتش این زمینههای اقتصادی را فراهم کرد.
من خود دیدیم از این اتفاقات نیفتاد؛ خیلیهای دیگر را هم دیدیم و میشناسم که هیچ چیزی نداشتند اما الآن صاحب هزار میلیارد تومان سرمایه هستند. نمیگوییم دزدی یا اختلاس کردند ولی بالاخره از شرایط اقتصادی کشور استفاده کردند و به عبارتی از موقعیت اجتماعی، سیاسی خود استفاده کردند و به آنجا رسیدند ما نمیتوانیم آنها را محاکمه کنیم ولی بالاخره کسی که در یک دوره هشتساله در دولت حضور داشت و امروز هیچچیز ندارد با آنکه که هشت سال در دولتهای قبل بود و صاحب هزار میلیارد تومان سرمایه است قیاس کنید، میبینید از رانت اجتماعی استفاده کرده و صاحب میلیاردها پول شده است ازاینرو باید بین آنها تفاوت قائل شد.
لذا معتقدم مدیران گذشته (دولت نهم و دهم) غیر از تعداد محدودی که ما در مورد آنها حرف داریم و ربطی هم به ما ندارند چرا که مراجع ذیربط هستند و در این زمینه رسیدگی میکنند سالم بودند. ما در دولت خلافی که دیده شود واقعاً ندیدیم. اتفاقاً اگر امروز سرمایههای دولت سابق را حساب کنیم از سرمایه دولتمردان قبلی (افرادی که الآن هم سرکار هستند) بسیار کمتر است.
میگفتند فلان وزیر دولت احمدینژاد ۳۰ میلیارد تومان پول دارد البته خود من هم معترض بودم و میگفتم کسی که ۳۰ میلیارد سرمایه دارد چرا باید در دولت آقای احمدینژاد باشد همچنین شخصی را برنمیتافتیم ولی الآن میبینیم در دولت جدید کسی که هزار میلیارد سرمایه دارد بهراحتی سرکار است و همه تحملش میکنند و با او هیچ مشکلی ندارد. من این فرد را میشناسم آدم خوب و زحمتکش و پرتلاشی است اما هزار میلیارد تومان کجا، ۳۰ هزار میلیارد تومان کجا! معتقدم هم آن آقایی که ۳۰ میلیارد دارد، آدم خوب و متدینی هست و هم این آقا که هزار میلیارد دارد آدم خوبی است؛ اما این نشان میدهد نفر دوم از موقعیت خود استفاده کرده و نفر اول از موقعیت خود کمتر استفاده کرد. ضمن اینکه آقایی که ۳۰ میلیارد داشت ربطی به دولت نداشت و اصلاً از موقعیت دولت استفاده نکرد خود او آدم زرنگ و اقتصادی بود کار و تلاش کرد و سرمایهای را به دست آورد، ایرادی ندارد ولی بااینحال ما چنین شخصی را در دولت نهم و دهم برنمیتافتیم و میگفتیم اگر نباشد بهتر است؛ اما کسی که در کشور ما از ابتدای نظام در حد وزیر و معاون وزیر بود و امروز صاحب هزاران میلیارد سرمایه است و هر چقدر هم آدم خوبی باشد بهعنوان یک مسئول قابلتحمل نیست.
ایرج ندیمی، محمد مهدی رهبری املشی،غلامعلی جعفرزاده ایمن آبادی،محمدحسین قربانی ،حسن تامینی،جبار کوچکی نژاد،مهرداد لاهوتی،ناصر عاشوری،حمیدرضا خصوصی،حسن خسته بند،محمود شکری،صفر نعیمی رز،عطالله حکیمی،
دیدگاه