توقع مردم رابه طمع رای افزایش میدهیم/پرستاران چرا دردولت گذشته تجمع نکردند
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا وزیر بهداشت در پاسخ به منتقدان طرح تحول سلامت گفت: با اعتباری حدود ۵ هزار میلیارد تومان، رضایتمندی در مردم ایجاد شده است. این قابل مقایسه با بودجه کل کشور هست؟
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا وزیر بهداشت در پاسخ به منتقدان طرح تحول سلامت گفت: با اعتباری حدود ۵ هزار میلیارد تومان، رضایتمندی در مردم ایجاد شده است. این قابل مقایسه با بودجه کل کشور هست؟ آیا قابل مقایسه با پولهایی که یکسری جاهای دیگر هزینه شده و یا گم شده هست که آقایان این همه دلواپس هستند؟
خبرآنلاین نوشت: «آقای وزیر، مردمداری شما بینظیر است.» این آخرین جمله ای بود که پس از یک گفتگوی ۳۲ دقیقه ای و البته خوش و بش آخرش و حتی خداحافظی، با سیدحسن هاشمی به زبانم آمد. او که تا دم در اتاق وزارت برای بدرقه آمده بود، به دو نفر از اطرافیانش می گفت که حتما قرار ملاقاتش غروب پنجشنبه ۲۱ اسفند ۹۳ را می آورد؛ دیدار با علی مطهری که تازه داغ ماجرای شیراز را داشت.
از میانه های گفتگو، زمانی که دستخطی برای وزیر بهداشت آوردند که ظاهرا می پرسید که بالاخره به دیدار علی مطهری می رود یا نه؟ و او زیرزبانی گفت: «بله، حتما برای دیدن آقای مطهری می روم» تمام خبرهایی که درباره معاینات چشم پزشکی و عمل های پر حاشیهای که کرده بود، پیش چشمم آمد، از معاینه چشم مهدی کروبی، عمل چشم میرحسین موسوی تا معاینه چشم شوخان و قربانیان اسیدپاشی و … و البته یادم آمد که وقتی تلاش کردم بفهمم جلسه پیش از گفتگوی ما چه بوده است، گفت با قرارگاه خاتم الانبیاء جلسه داشته و وقتی تعجبم را دید گفت: «ما خیلی دوست داریم دوستان قرارگاه خاتم در بیمارستانسازی هم ورود کنند و کمکی به ما باشند.» و به همین دلیل بود که یکی از سوالات فراموش شده ام، در آخر کار یادم آمد: «در ماجرای گرد و خاک، خودتان خواستید بروید اهواز یا با دستور رییس جمهور این کار را کردید؟»
بهانه برای گفتگو با سیدحسن هاشمی، وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی کم نیست؛ طرح تحول سلامت و همه حاشیه هایش آنقدر پرسیدنی دارند که همیشه بهانه گفتگو باشند. همچنین استنباط برخی از مردم از تلاش های او که به اعتبارسازی برای انتخابات ریاست جمهوری تعبیر شده است و…
این گفتگو را بخوانید، نکات تازه ای دارد که تاکنون از زبان سیدحسن هاشمی بیان نشده بود؛
اردیبهشت ماه، اجرای طرح تحول سلامت، یکساله می شود. به هرحال، این طرح هزینه های درمانی مردم را بسیار کاهش داده است. تمام مزایایی که این طرح داشته است را هم همه پذیرفته اند. اما این طرح منتقدانی هم دارد. بسیاری از آنها گفته اند طرح تحول سلامت هزینه های زیادی برای کشور دارد. ضمن اینکه گفته شده وزرای پیش از شما به دلیل هزینه های زیادی که این کار داشته، به سمت اجرای آن نرفته اند. درواقع ترس از ورشکستگی دولت وجود داشته است. شما چه پاسخی برای این منتقدان دارید؟ اصلا با چه اطمینانی این طرح را شروع کردید و چقدر به تامین منابع مالی مورد نیاز برای ادامه طرح امیدوارید؟
البته کسانی که این صحبت را می کنند، انگشت شمارند. تعداد آنها دربرابر مردمی که ابراز رضایتمندی از این طرح دارند، زیاد نیست. ولی اعتبارات این طرح از کجا می آید؟ یک بخشی از اعتبارات، یک درصد مالیات بر ارزش افزوده است که مردم از جیبشان می دهند، یک بخشی هم از هدفمندی یارانه ها می آید، قبلا مردم پایان هر ماه، صددرصدش را می گرفتند، اکنون ۹۰ درصدش را می گیرند. درواقع هر دو منبع تامین بودجه را مردم می دهند اما متاسفانه در این بین عده ای آدرس غلط می دهند. به نظر می رسد که هم یک درصد مالیات بر ارزش افزوده و هم ۱۰ درصد از درآمد هدفمندی یارانه ها، ادامه داشته باشد. طرح هم ادامه پیدا می کند.
تاکنون چقدر برای این طرح هزینه شده است؟
امروز که اینجا نشسته ایم و ۲۱ اسفندماه ۹۳ است، با اعتباری حدود ۵ هزار میلیارد تومان، این همه رضایتمندی در مردم ایجاد شده است. این قابل مقایسه با بودجه کل کشور هست؟ آیا این قابل مقایسه با پول هایی که یکسری جاهای دیگر هزینه شده و یا گم شده، هست؛ که آقایان این همه دلواپس هستند؟ بجای اینکه بیایند کمک کنند، عادت کرده اند همیشه مخالف خوانی کنند و البته ما توکلمان به خداست. طرح تحول سلامت، برنامه مهم دولت آقای دکتر روحانی است و با لطف خدا و حمایت مجلس، دولت و استانداران سراسر کشور و همکاران ما در حوزه سلامت، انشالله این برنامه را نه تنها ادامه می دهیم، بلکه تلاش می کنیم مشکلاتش را برطرف کنیم، حلقه های بعدی را به آن وصل کنیم تا زنجیره کاملی شود. البته نه دراین دولت، در ادامه این مسیری که ۱۰ تا ۱۵ سال طول می کشد، خودش منجر به نظام سلامتی شود که کارآمد است و موجب رضایتمندی مردم می شود.
به رضایتمندی مردم اشاره کردید که انتظاری غیر از این هم از طرح تحول سلامت نباید داشت. اما در آنسوی طرح، کادر درمانی رضایت زیادی ندارد، چون حجم کارشان زیاد شده. درست است که گفته شده پول بیشتری به عنوان کارانه به پزشکان اختصاص داده می شود و یا تخصیص منابع بهتر بوده، اما آنها هم ناراضی اند. پرستارها البته بیشتر از پزشکان ناراضی اند. حتی پرستاران در اوایل اسفند ۹۳، تحصن ها و اعتراض هایی هم داشتند. برای رضایتمندی آنها چه برنامه ای دارید؟
کارکنان وزارت بهداشت تقریبا جزو گروه های انتهایی لیست حقوقی کارمندان دولتند. قبلا مقایسه ای شده بود، من یکبار دیگر هم گفته ام در جلسه دولت هم گفته ام، اگر علاقمند هستند می توانند حقوق عزیزان آموزش و پرورش که آن هم واقعا کم هست را بدهند به پرستاران ما و حقوق پرستاران را بدهیم به کارکنان آموزش و پرورش. چون این بحث پزشک و پرستار را بعضی تبدیل کردند به آموزش و پرورش و پرستار. فکر کردند انها حقوقشان زیاد شده، سر عزیزانی که در آموزش و پرورش هستند، بی کلاه مانده. بنابراین به طور کلی، پایه حقوقی ما کمتر از خیلی از وزارتخانه ها و دستگاه های دولتی است. این یک عقب ماندگی مزمنی است که در وزارت بهداشت وجود دارد. ما یک بخشی از درآمد پزشکان و بیمارستان رادر قالب کارانه توزیع می کنیم برای نیروهای غیر پزشک. در این دولت معوقات بیش از یکسال و حتی ۲۰ ماه را پرداخت کردیم. البته دو سه ماه عقب هستیم، اما معوقات قبلی پرداخت شده. فاصله عقب ماندگی ما حداکثر دو تا سه ماه است که امیدواریم بتوانیم به زودی به روز پرداخت کنیم. در عین حال کارانه های پرستاران هم افزایش پیدا کرده است. ولی خب اگر بخواهیم مقایسه کنیم با برخی از اقشاری که در جامعه هستند و یا همین حرفه را در خارج کشور دارند، قابل قیاس نیست.
اما نارضایتی پرستاران از مقایسه درون سازمانی است. تفاوت دریافتی پزشک و پرستار.
یک موضوع دیگر هم هست؛ برخی بنایشان براین است که گروه های مختلف اجتماعی را مقابل هم قرار دهند و یا تحریک کنند. ما ۱۲۰ تا ۱۵۰ هزار پرستار داریم. من در همه بیمارستان ها و شهرهای مختلف می روم. ببینید تعداد این افرادی که این طرف و آن طرف جمع می شوند، چقدر است؟ به هزار نفر می رسد؟ این را درمقایسه با ۱۲۰-۱۵۰ هزار نفر ببینید. ضمن اینکه کارشان سیاسی است یا صنفی؟ آن هم قضاوت با کسانی که در حاشیه هستند و می بینند. این تجمعات چرا در دو دولت گذشته اتفاق نمی افتاد؟ چرا تجمع پیدا نمی کردند؟ مگر آن موقع ۲۰ ماه حقوقشان عقب نیفتاده بود؟ در عین حال مگر چه اتفاقی در حوزه سلامت افتاده است؟ شاید یک انتظاری که ایجاد شد،این بود که گفتند ۱۰ هزار میلیارد، ۱۲ هزار میلیارد تومان آمده در حوزه سلامت و این می شود حقوق پزشک و پرستار و نگهبان و خدمه و کارکنان و … . دولت کمتر از نصف این عدد را به ما داد و دولت و مجلس مشخص کردند که حتی یک ریال این نباید صرف حقوق شود، نباید صرف ساختمان شوند. نباید صرف دکوراسیون و … شود. برای همه این پول ماموریت تعریف شد؛ گفتند پرداخت از جیب مردم باید از ۳۷ درصد برسد به ۶ درصد. گفتند زایمان طبیعی باید مجانی شود. گفتند در شهرهای زیر ۲۰ هزار نفر باید پزشک باشد. در روستاها بایستی ماما باشد. داروی تحت پوشش بیمه باید به ۴۰۰ قلم افزایش پیدا کند، واکسن باشد، مکمل غذایی برای مردم ببرید. دوهزار خانه بهداشت را تاسیس و ترمیم کنید، مراکز بهداشتی را تامین کنید، آمبولانس هوایی برای ۱۵ پایگاه بگذارید. پزشک مقیم در بیمارستان های بالای ۶۴ تخت مقیم باشند. پس محل هزینه این پول هم مشخص شد. تصور برخی از دوستان این بود که نه این پول آمده، پس باید بیاید برای حقوق. یک کار دیگری که دولت کرد، در بحث مقابله با دریافت های غیرقانونی بود.
آماری درباره زیرمیزی و دریافت های غیرقانونی وجود دارد؟
حدس زده می شد رقمی بین ۷ هزار تا ۱۰ هزار میلیارد تومان است. دولت از اعتبارات وزارت بهداشت، چیزی حدود هزار میلیارد گذاشت تا مردم آن ۱۰ هزار میلیارد را از جیبشان پرداخت نکنند. بعد هم وزارت بهداشت سفت و سخت ایستاد و گفت هرکس دریافت غیرقانونی داشته باشد، مطابق قانون با او برخورد می شود. بنابراین کسی که پیش از آن مراجعه می کرد به بیمارستان خصوصی، برای خدمتی که ۲۰۰ هزار تومان بود، ۳ میلیون تومان پرداخت می کرد، این وسط سود برد. دولت کاری کرد که بجای پرداخت حدود ۱۰ هزار میلیاردی از جیب مردم، هزار میلیارد خودش بدهد و از همه مهمتر جامعه پزشکی را تکریم کند. این شده بود یک روال و یک عرف و این بلا را از گروه پزشکان دور کرد. گروهی که افراد بسیار نیکوکاری هستند و خدمتگذار مردم هستند و در رنج بودند از این گرفتاری که اینجا شده بود، به آنها توجه شد. به نظر من دراین باره مقداری فضاسازی شد. در رسانه ها و در رسانه های تصویری، به غلط این خدمت بزرگ دولت را اینگونه مقایسه کردند که این پولی که داده شده، برای جیب پزشکان و درآمد پزشکان است. واقعیت غیر از این است. هرچقدر زمان بگذرد، حقیقت بیشتر روشن می شود. تمام تصمیماتی که گرفته شده، ساعت ها و روزها روی آن کار شده. در عین حال تجربه های موفق جهانی هم وجود داشته و به ان استناد شده است. من فکر می کنم جهت گیری ما برای توجه به کارکنان غیرپزشکمان درست است ولی اینکه فکر کنیم این عقبماندگی طولانی را که ما جزء وزارتخانه های ته لیست حقوقی کارکنان دولت هستیم، به سادگی انجام نمی شود. مشکل استخدامی ۲۵ درصد کارکنان ما هنوز برطرف نشده است. یعنی دولت به اینها پول نمی دهد، مجبوریم از درآمد بیمارستان ها حقوق آنها را بدهیم. جبران این عقب ماندگی زمان بر است تا به نقطه ای برسیم که رضایتمندی ایجاد شود.دیارمیرزا
برای کاهش فشار کاری روی تیم درمانی، چه برنامه ای دارید؟ امکان استخدام جدید وجود دارد؟ مخصوصا در بخش پرستاری.
متاسفانه گوش شنوایی برایش پیدا نکرده ایم. یک سال و نیم است که مدام می گوییم، اما یک عده ای هستند و تصمیم گیرنده اند، یا کار اجرایی نکرده اند، یا خیلی کم کرده اند، بحث های تئوریک می کنند که دولت نباید متورم شود، تصدی گری باید کاهش پیدا کند و مانند اینها. این چیزها را ما قبول داریم. یکی از اتهامات ما این بوده که می خواهیم بخشی از مجموعه وزارت بهداشت را خصوصی کنیم. ولی وقتی اقتصاد بیمار هست و سرمایه گذار می بیند، سرمایه اش در سایر بخش ها بیشتر جواب می دهد، و حاضر نیست بیاید تصدی گری ما را کاهش بدهد و بخشی از این وظایف ما را برعهده بگیرد، باید دولت خودش کاری کند. یک دلیل بی رغبتی بخش خصوصی هم این است که تعرفه ها هنوز واقعی نیست. خب چه کار می شود کرد؟ درمان مردم را می شود معطل کرد؟ بهداشت مردم را می شود معطل کرد؟ باید نیرو داد. یکی از علل نارضایتی مردم، کمبود نیروی انسانی است. مریض می رود بیمارستان، ویلچرش را خودش باید ببرد. شب کنار مریضش خودش باید بخوابد، وسایلی که احتیاج دارد را خودش باید برود تهیه کند. کارهای شخصی مریض را باید خودش انجام دهد. خب این رویه معمول نیست در دنیا. حرفه هایی هست که مربوط به گروه پزشکی هست. باید نیرو بدهند. اما بسته اند و نیرو نمی دهند. به کسانی که اکنون تصمیم گیرنده هستند هم امیدی نیست که مشکل ما را حل کنند. من فکر می کنم که از این بابت، بایستی نگاه دوباره ای شود. نه به آن شوری شور که در آن دولت پرسنل وزارت بهداشت را از ۲۳۰ هزار نفر به ۴۳۰ هزار نفر رساندند. ضمن اینکه بخشی از آنها کارایی برای وزارت بهداشت نداشتند. حوزه کاری شان پرستاری و بهیاری نیست. نه به این بی نمکی در یک سال و نیم گذشته هیچ نیرویی به مجموعه اضافه نشده. تا حدی که در برخی بیمارستان های ما با وجود تجهیز شدن قفل است. نمی توانیم به مردم خدمت بدهیم،پرستاران ما تحت فشار هستند. اما راستش را بخواهید، خیلی امیدوار نیستم. اما تا آنجایی که قوانین اجازه می دهد، تلاش کردیم با تاسیس شرکتی، مشکل نیروی انسانی را از محل درآمدهایی که داریم، حل کنیم.
تا چه اندازه مشکل کمبود پرسنل حل می شود؟
خیلی اثرگذار نیست. به خاطر اینکه نیروهایی که در این حوزه هستند، علاقمندند استخدام شوند. بیشترین استفاده ما از از نیروها در قالب شرکتی، مدت دار است. به همین دلیل خیلی استخدام نشده است.
آقای احمدی نژاد یک زمانی جمله تاریخی در توجیه ندادن پول به وزارت بهداشت داشتند: «نظام سلامت چاه ویلی است که ته ندارد.» این قاعده را قبول دارید؟
آن یک دروغی بوده که یک عده گفته اند تا برای سلامت مردم هزینه نکنند. البته من نشنیده بودم که آقای دکتر احمدی نژاد چنین چیزی گفته باشند. اما متاسفانه از هم لباس های خودم در تریبون های عمومی چنین چیزی زیاد شنیده ام که گفته اند چاه ویلی است که ته هم ندارد. هم چاه است و هم ته ندارد! نمی دانم چی هست این!؟ اساس بر این بوده که هزینه نکنند. همیشه در این دولت هایی که گذشت، سلامت مردم اولویت دهم و یازدهم و اینها بوده، ولی از آن طرف می گفتند انسان سالم محور توسعه است. یکی پرسید که کجا برای انسان سالم هزینه کردید؟ این وضع بیمه تان. آن وضع بیمارستان ها. آن وضع بهداشت. به نظر من یک دروغی بوده برای اینکه در حق حوزه بهداشت و درمان ظلم کنند. یکی از مسوولان وزارت بهداشت در گذشته یک زمانی می گفت نه تنها پول کم نداریم، بلکه اضافه هم داریم. که این حرف هم درست نیست.
یکی از دلایل هزینه های بالای نظام سلامت در ایران، درمان محور بودن آن است. ما ایرانی ها به طور ذاتی توجهی به سلات خودمان نداریم. چطور می شود به سمت سلامت محوری برویم؟
این کارها شده است. واقعا در حوزه بهداشت کار کرده اند، اما ناقص بوده. چون تولیت وزارت بهداشت و درمان را بقیه بخش ها و وزارتخانه ها برنتابیده اند. مثلا حوزه راه و شهرسازی که ما این همه در جاده ها کشته می دهیم. و صنعت که خودرو می سازد. و پلیس که بایستی نظارت می کرده. اینها به دستگاه سلامت پاسخگو نبوده اند. در بخش غذا همینطور. در بخش هوا همینطور. بنابراین آن تولیت را نپذیرفته اند. در مردم هم این فرهنگ نهادینه نشده که به سلامت خودشان توجه کنند. البته خیلی بهتر از ۱۰-۲۰ سال گذشته شده است. اما راه بیشتری برای این بخش از توسعه یافتگی در پیش داریم. اینکه اولا انسان محور توسعه باشد و بعد هم به سلامتی خودش توجه کند. مهمتر از آن سیاستگذار ها توجه کنند به روغن، به نمک، به شکر، به هوا، به غذا. بخصوص غذای روحی مردم؛ تشنج ایجاد نکنند، اعصاب مردم را خراب نکنند، اطلاعات دروغ ندهد. از تریبون هایی که در اختیارشان هست، استفاده درست کنند برای ارتقای فرهنگ مردم و نه عکس آن.
چند وقت پیش به بیمارستان امام خمینی مراجعه کرده بودم. در صف پرداخت هزینه ها، مردم گله می کردند از هزینه های درمانی. می گفتند «کی گفته مفت شده، داریم الان پول می دیم!» یکی از آنها که ناراحت بود، فقط باید ۹ هزار و ۳۰۰ تومان پرداخت می کرد. می خواهم بگویم رضایتمندی که شما دنبالش هستید، بدست نمی آید. به هرحال مردم راضی نمی شوند!
در این سال ها توقعات زیادی ایجاد شد؛ در انتخابات های ریاست جمهوری، مجلس، در تریبون های عمومی، آنقدر توقع ایجاد شد که هرکاری که می کنید، باز هم یک چیزی بدهکارید و مردم هم احساس خوشی و رضایت نمی کنند. فرهنگ هم باید تغییر پیدا کند. ملت هایی داریم که با امکاناتی کمتر از کشور ما، شادتر از ما هستند و همیشه در یک آینده و توهمی زندگی نمی کنند. و از آن چیزی که دارند، لذت می برند.
این نارضایتی همیشگی را چطور می شود حل کرد؟
نمی دانم چطور می شود حلش کرد. در یک کشوری که به اسم دموکراسی می رویم توقع مردم را به طمع رای افزایش می دهیم، چه کار می شود، نمی دانم. یکی می خواهد بزند روی دست رقیبش، می گوید ۵۰ تومان می دهم، یکی دیگر می گوید ۱۰۰ تومان می دهم. یکی دیگر می گوید ۲۰۰ تومن می دهد. یکی می گوید من پل می سازم،آن یکی دیگر می گوید من پل هوایی می سازم. یکی دیگر می گوید با هواپیما شما را می برم. یکی می گوید من دانشکده می سازم، یکی دیگر می گوید دانشگاه می سازم. این شرایط خیلی بد است و خیلی کشور از این جهت صدمه می بیند و این خوب نیست. حالا انتخابات مجلس هم در پیش است. در خانواده هم همین طور است، شما می گویید، ماشین می خرم، مادر بچه می گوید هلی کوپر می خرم. باز شما می گویید هواپیما می خرم. هرچی بخرید، این بچه خوشحال نمی شود. هواپیما هم بخرید باز فکر می کند چیز بالاتری وجود دارد. در جامعه ما اینگونه پیش رفته ایم. به همین دلیل است که بعضی از مردم ما شاد نیستند چون فکر می کنند حتما یک چیز دیگری هست و یک عده هم حقشان را خورده اند. این خیلی بد است. واقعیتی است که در زندگی ما جاری و ساری است.دیارمیرزا
قاعدتا وزارت، کار سختی است. در گفتگوهای مختلف گفته اید با اصرار آقای رییس جمهور پذیرفته اید مدیریت وزارت بهداشت را برعهده بگیرید. این حتی نقل قول آقای دکتر روحانی هم هست که شما تمایل نداشتید. این نشان می دهد که می دانستید که وزارت کار سختی است. وزارت واقعا کار سختی است؟
من می دانستم کار اجرایی سخت است. نه فقط برای این دولت، برای همه دولت ها سخت است. منتها این دولت با مشکلاتی مواجه بود که کار را سختتر نشان می داد. اما فکر می کردم سختتر از این باشد اما خدا کمک کرد و کارها پیش رفت. مردم هم خیلی همراهی کردند و قدرشناسی همانها انرژی بیشتری به ما می دهد. اما آن چیزی که من فکر نمی کردم، این بود که در حق دولت آقای دکتر روحانی، کم لطفی کنند. انتظار من این بود که به این دولت خیلی بیشتر کمک شود. همه قوا به این دولت کمک کنند که بهتر از آن چیزی که در طول یک سال و نیم گذشته پیش رفت، پیش برود. این خلاف انتظار ما بود. اما باوجود همه توجهی که مقام معظم رهبری داشتند، اما بقیه بخش ها می توانستند همراهی بهتری با دولت دکتر روحانی کنند تا به وعده هایی که داده اند، عمل کنند. به هرحال زمان به سرعت می گذرد و این دولت به پایان می رسد. اما مطالبات مردم همچنان از نظام خواهد ماند. بنابراین همه باید کمک کنیم. فکر می کردیم کشور در یک شرایط بسیار سختی گرفتار شده که برای کمک به کشور و مردم آمدیم. آقای دکتر روحانی هم غیر از این هیچ هدف دیگری نداشته. این بخش خلاف انتظارمان بود.
شما به انتخاب مخاطبان خبرآنلاین، یکی از ۱۰ چهره برتر سال ۹۳ شدید.
این خیلی جالب نیست، مسوولیت ما را سنگین می کند. در عین حال در معرض آسیب هم بیشتر قرار می دهد.
به هرحال این موضوع نشان می دهد شما مقبولیتی در جامعه دارید. بسیاری می گویند در مجموعه دولت، شما جزو وزارتخانه هایی هستید که عملکرد بهتری داشته اید. تا حدی که چند وقت پیش در یکی از شبکه های اجتماعی صفحه ای برای دعوت از شما برای انتخابات ریاست جمهوری راه افتاد.
کجا ایجاد شده؟
در فیس بوک.
… (می خندد)
چقدر این احتمال وجود دارد که زمانی از این مقبولیت و محبوبیت استفاده کنید و برای انتخابات ریاست جمهوری کاندیدا شوید؟
این شایعات و آن صفحه ای که می گویید برای این است که ارزش دومین مقام کشور را پایین بیاورند.
شکست نفسی می کنید.
نه همینطور است. بالاخره ریاست جمهوری جایگاه خاصی دارد که برازنده افراد خاصی همچون دکتر روحانی است. کاری به قبل هم نداریم. و در عین حال افرادی مثل من با آن گذشته ای که دارند، افتخار می کنند یک پزشک درستکار باشند و یک ایرانی شرافتمند. بیشترین چیزی که من را خوشحال می کند همین است. بقیه اش همین حاشیه هایی هست که متاسفانه برای حوزه سلامت درست می کنند. خیلی بی انصافی است که کار یک تعداد افرادی که آمده اند برای کمک به دکتر روحانی و برای خدمت به مردم کاری می کنند، برچسب مادی و یا انگیزه های زمینی بزنند. اینجوری نیست. خیلی از دوستان ما به خاطر این کشور جانشان را از دست داده اند. از همه چیزشان گذشتند و رفتند. ما خودمان را مدیون آنها می دانیم. این پست و موقعیت ها از هر نوعش در قبال آن چه که جاودانه خواهند ماند، هیچ ارزشی ندارد. بنابراین اینها همه حاشیه است و قبلا هم گفته ام همه کسانی که علاقمندند به سرنوشت کشور و دوست دارند که سلامت مردم به سامان برسد، نباید به این حاشیه ها توجه بکنند و به دولت کمک کنند.
از وقتی که وزیر شدید، حتی وقت درمان هم ندارید.
چرا، امشب باید بروم اتاق عمل!
بله، روزهای تعطیل. خب چقدر به خانواده می رسید؟ وقتش هست؟ فرصتش هست؟
(با خنده) به خانواده خیلی می رسیم. وقتش هست. بالاخره من همیشه همین مدلی کار می کردم. آنها هم گرفتار کار خودشان هستند؛ درس و خدمت. از نظر من مشکلی نیست. از خودشان هم باید بپرسید. مهم این است که به زندگی چطور نگاه بکنیم و چه توقعی داشته باشیم. اگر فکر کنیم که همه مان مسافریم و سفر فرصتی است برای خدمت است، بنابراین توقعمان در برخی موضوعات کمتر می شود. من از موقعی که یادم می آید، همینطوری (فشرده) زندگی کرده ام؛ درس بود و بعدم هم کار بود. سختتر هم بوده در شرایطی. من قبل از وزارت هر روز اتاق عمل بودم. یا در بیمارستان فارابی یا بیمارستان خودمان. معمولا صبح ساعت ۷ می رفتم، ساعت ۱۰-۱۱ شب ادامه داشت.
در کدام بیمارستان بهتر عمل می کردید؟ در بیمارستان فارابی یا بیمارستان خودتان؟
کار کردن در بیمارستان فارابی خیلی فرق می کرد؛ تعداد زیادی متخصص تربیت کردیم، تعداد زیادی فوق تخصص تربیت کردیم. کارهای جدیدی در کشور راه اندازی شده که هیچ وقت نبوده.
در بیمارستان فارابی خودتان عمل می کردید یا رزیدنت ها؟
آنجا همه اساتید دست می شویند و عمل می کنند. البته رزیدنت باید آموزش ببیند. اما هر روز که اتاق عمل بودم، خودمان عمل می کردم. آن بخش هایی که آموزشی بود و رزیدنت ها مهارت پیدا می کردند، آموزش هم می دادم.
در روزهایی که گرد و خاک امان مردم خوزستان را بریده بود، رفتید اهواز. خواست خودتان بود یا دستور رییس جمهور؟
در دو؛ هم خودم دوست داشتم آنجا باشم به خاطر اینکه مردم در رنج بودند و مشکلات تنفسی پیدا کرده بودند و باید اطمینان پیدا می کردیم که بیمارستان ها کارشان را درست انجام می دهند، در عین حال آقای آقای دکتر روحانی و همچنین آقای دکتر جهانگیری از من خواستند به اهواز بروم، بنابراین دوجانبه بود. البته اگر دستور نداده بودند هم حتما من آن روز را اهواز بودم. اما دستور ایشان، مسوولیت من را بیشتر کرد.
دیدگاه