گذر از رنج ها یا کلید زدن رنجی جدید!
گذر از رنج ها یا کلید زدن رنجی جدید! سریال گذر از رنجها تا ماه پایانی سال در شبکه یک سیما روی آنتن میرفت که بیشتر از آنکه رنجهای تمام شده را ببینیم، خود آغازگر رنج بزرگتری برای استان های شمالی میتواند باشد. مدیران صدا و سیما و خصوصا شبکه یک یا به این نکته […]
گذر از رنج ها یا کلید زدن رنجی جدید!
سریال گذر از رنجها تا ماه پایانی سال در شبکه یک سیما روی آنتن میرفت که بیشتر از آنکه رنجهای تمام شده را ببینیم، خود آغازگر رنج بزرگتری برای استان های شمالی میتواند باشد. مدیران صدا و سیما و خصوصا شبکه یک یا به این نکته واقف نبودند و یا برایشان اهمیتی نداشت که بنده بیشتر عدم وقوف را دلیل بر پخش آن از شبکه سراسری میدانم.
به عنوان بیننده عادی این سریال فکر میکنم که در بیشتر قسمت های پخش شده دارای ریتم تندی بود که اگر یک قسمت را از دست میدادی، فهم ادامه داستان را سخت میکرد و ادبیات شعارگونه دنیا و حمید نیز کمی توی ذوق میزد.
محوریت دنیا در فیلمنامه به عنوان یک زن، از نکات مثبت این سریال بود که نشان میدهد زنان جامعه ما می توانند به تنهایی بار یک زندگی را به دوش بکشند و همانطور که در فیلم نشان داده شده است دنیا علاوه بر دنیای همسر و فرزند خود بودن، دنیای چندین نفر دیگر را هم ساخت و نویسنده داستان ظرافت کار خود را در انتخاب نام دنیا به زیبایی در کار آورد.
اما هدف از این سطور اشاره به موضوعی است که گویا مدیران شبکه چندان به آن توجه نداشتهاند و یا حداقل زمان مناسبی برای پخش آن در نظر نگرفتهاند و آن مناظر و تصاویر لوکیشنهای فیلمبرداری بود که توسط کارگردان انتخاب شده بود که میتواند آغازگر رنجهایی جدید برای کشور و خصوصا مردم مناطق شمالی باشد. بنده که خود ساکن شمال کشور هستم، با دیدن مناظر زیبای انتخاب شده توسط کارگردان، هوس داشتن خانه در کنار آن درخت کنار جوی آبی را دارم که دنیا با همسرش خلوت کرده بودند!
سالها پیش که سریالی در یکی ازشبکه های سراسری بر روی آنتن رفت، برخلاف عادت مألوف ما ایرانیها تا پایان منتظر ماندم تا تیتراژ پایانی سریال تمام شود و بتوانم لوکیشن فیلم برداری را از تیتراژ بخوانم و از نزدیک ببینم که همچون کارت پستال های برگرفته شده از طبیعت زیبا بودند و هر بینندهای را مسحور معجزات خداوند در طبیعت می کرد.
حال در نظر بگیرید آنانی که در مناطق کویری و خشک زندگی میکنند و در پایان سال که برنامه سفر به شمال جزء لاینفک زندگی بیشتر مردم آن مناطق است و زمین های کشاورزی که قوت روزانه مردم منطقه و کشور را تولید می کند و مردمی که سالهاست برنج را با رنجی مضاعف تولید میکنند در معرض پیشنهاد وسوسه انگیز مالی قرار میگیرند که در کوتاه مدت، معامله کم سودی نیست!
کاش مدیران صدا و سیما در انتخاب و زمان پخش این نوع از سریال ها رعایت مردم شمال کشور را هم میکردند که چند سالی است در یک معامله نابرابر، زمین های کشاورزی را به مسافران به قیمت ناچیز می فروشند.
اگر چه کارگردان در کنار ضعف هایی که در کار وجود داشت، شغل مناسبی برای دنیا انتخاب کرده بود و پرداختن به صنایع دستی مردم شمال کشور هم از نقاط قوت سریالی بود که دنیا خیلی در آن رنج نکشید.
این سریال بیشتر از آنکه یک درام تاریخی باشد، یک درام معاصر و روز بود که مدیران استان های شمالی مدتهاست سعی بر توقف تغییر کاربری مزارع کشاورزی دارند.
سام سکوتی بداغ
پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.
دیدگاه