در همسایگی بهار
در همسایگی بهار بهار جوانی طبیعت است و مثل جوانی ما آدم ها زودگذر و کوتاه است ؛ پاورچین پاورچین می آید و از پرچین ها می گذرد و سفرۀ سرسبزی اش را که به پهنای آسمان است می گسترد . باغ ها و شالی زاران ، جنگل ها و سبزه زاران بر مقدمش بوسه […]
در همسایگی بهار
بهار جوانی طبیعت است و مثل جوانی ما آدم ها زودگذر و کوتاه است ؛ پاورچین پاورچین می آید و از پرچین ها می گذرد و سفرۀ سرسبزی اش را که به پهنای آسمان است می گسترد . باغ ها و شالی زاران ، جنگل ها و سبزه زاران بر مقدمش بوسه ها می زنند و غوغای باران و پرندگان تماشایی می شود .
بِ بهار ، بِ برکت است ، هـِ اش هـِ هوای خوش ، الف ش الفِ الله و رِ آن ، رِ رحمت است …
پس بهار با آسمان خویشاوندی دارد و رسولی است که از جانب حضرت ذوالجلال ، با رسالتِ برکت و سرسبزی به زمین می آید ، تا ما ایمان بیاوریم به آغاز فصل رویایی رویش و شکفتن تادل و جان ما را به ضیافت سرچشمه های نور معرفت ببریم .
بهار ، فرشی هزار نقش و هزار رنگ از بنفشه و شقایق و یاس و لاله ها و باران های نرم و دل انگیز است با گل های آفتابگردان که دلاویزترین آفتاب را در آب و آینه می گردانند …
بیابیم به احترام بهار ، تمام قد بلند شویم و کلاه از سر برداریم . بیاییم در سجده هایمان شکرگزار خداوند باشیم که این نعمت یگانه را یکبار دیگر نصیب و قسمت ما کرده است . بیاییم مثل باران های بهار بی دریغ بخشنده باشیم و خوبی ها را نثار همدیگر کنیم که گفته اند ، آنچه می ماند خوبی است و دیگر هیچ …
*سیّدرضا سیّددانش / فعال فرهنگی و رسانه ای
i
دیدگاه