سفر بی سر و صدای طنزپرداز جنجالی فرانسه به ایران و ملاقات با احمدینژاد+عکس
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا هفته گذشته دیودونه، طنزپرداز جنجالی فرانسه بی سر و صدا در سفری به تهران به دیدار دکتر محمود احمدی نژاد رفت تا جایزه ویژه و ابتکاری اش را به او اهدا کند. میدان ۷۲ نوشت:جایزه ای با جلوه و در ابعاد جایزه اسکار با این تفاوت که شاخص بودن به عنوان آنتی سیستم و […]
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا هفته گذشته دیودونه، طنزپرداز جنجالی فرانسه بی سر و صدا در سفری به تهران به دیدار دکتر محمود احمدی نژاد رفت تا جایزه ویژه و ابتکاری اش را به او اهدا کند.
میدان ۷۲ نوشت:جایزه ای با جلوه و در ابعاد جایزه اسکار با این تفاوت که شاخص بودن به عنوان آنتی سیستم و ضد صهیونیسم، شرط دریافت این کِنِل طلایی است. مجسمه فردی که دست بر روی شانه اش گذاشته، ژستی است که به کِنِل معروف شده و این روزها مرزها را در نوردیده با رسیدن به شهرتی جهانی، خشم اسرائیل و صهیونیست ها را برانگیخته است تا جایی که نخست وزیر فرانسه فرمان ممنوعیتش را صادر و آنرا تقلیدی از سلام نازی تعبیر کرده است.
پیش از این نیز دیودونه، با اجرای نمایشی به نام “محمود” علاقه خود را نسبت به رئیس جمهور سابق کشورمان نشان داده و بر روی صحنه از وی تمجید کرده بود.
ویکی پدیا درباره این هنرمند فرانسوی نوشته است:
“دیوُدُنِه با نام کامل دیودُنِه اِمبالا اِمبالا (به فرانسوی: Dieudonné M’bala M’bala)، زادهٔ ۱۱ فوریه ۱۹۶۶ در شهر فونتنه-او-رز، هنرپیشه و طنزپرداز اهل فرانسه است.
وی در سال های ۹۰ میلادی با بازی دونفره الی و دیودونه شناخته شد که بهمراه الی سمون (Élie Semoun) نقشهای طنز یک سیاه و یک یهودی در برابر هم بر روی صحنه اجرا میکردند. در سال ۱۹۹۷ این دو چهره طنز از یکدیگر جدا شده و دیودونه کارهای یک نفره را بر روی صحنه برد که با موفقیت همراه بود. مطالب طنز انتقادی وی بر روی صحنه به تدریج تحریک آمیز و مورد انتقاد قرار گرفت. در سال ۲۰۰۰ ابتدا وی به عنوان فعال سیاسی طرفدار چپ شناخته و سپس متهم به یهودستیزی شد. انتقادهای مخالف و موافق وی در فرانسه بصورت فراگیر در آمد و شکایاتی از او برای مطالبی که در طنز خود بکار میبرد از طرف شخصیتها و انجمنهای محافط منافع اسرائیل به دادگاه ارائه شد. در این میان چهره و حضور وی در رسانههای فرانسه بتدریج محدود و سپس ممنوع التصویر و اجرای نمایشهایش در شهرهای مختلف منحل شد. در این میان وی به سمت جبهه ملی فرانسه، که در گذشته در آن به فعالیت پرداخته بود و راست افراطی گرایش پیدا کرد. انتقادات تحریکآمیزش بر روی صحنه با افزایش تحریمها و تهدیدها بر علیه وی افزایش یافت تا جاییکه در یکی از شوهای خود روبر فوریسون را که بخاطر انکار هولوکاست مدتها پیش در رسانههای این کشور ممنوع التصویر شده بود به روی صحنه فراخواند. دیودونه از سال ۲۰۱۰ در رسانهها و بیشتر احزاب و شخصیتهای سیاسی کشور فرانسه به عنوان ضد یهود شناخته و طرد شده است، عنوانی که خود او آنرا در واقع ضد صهیونیسم مینامد. با وجود تحریمها و انتقاداتی که از وی میشود پشتیبانی از این طنزپرداز توسط بخش بزرگی از عموم مردم همچنان ادامه دارد.”
بعد از این چکیده دانشنامه ای که انصافا خوب هم تنظیم شده است باید اضافه کنم که نمایش های تک نفره یا به اصطلاح One-man-show در فرانسه بسیار متداول است و هر ساله ده ها، شاید هم صدها بازیگر مشغول اجرای نمایش در شهرهای مختلف فرانسوی زبان دنیا در این سبک هستند. (راستی چرا این شیوه تا کنون در ایران مورد توجه قرار نگرفته است؟) ولی دیودونه از بدو شروع فعالیت هنری اش به اعتقاد غالب منتقدین و اکثریت همین بازیگران با نبوغ و استعدادی استثنایی برجسته ترین بود(و هست). همه کانال های تلویزیونی برای دعوت از او در رقابت بودند و بزرگترین و مهمترین سالن های نمایش پاریس مثل المپیاد یا زنیت برای امضای قرارداد با وی سر و دست می شکستند. ولی دیودونه با گذشت سال ها، با چم و خم سیستم رسانه ای فرانسه آشنا شد و سیطره صهیونیسم و خودسانسوری هنرمندان جهت صعود به قله های شهرت را برنمی تابید و حاضر نبود مثل بقیه در لاکی از کنفورمیسم فرو رفته و چشم بر روی حقایق ببندد. حقایقی که مستقیما با آرمان های عدالتجویانه اش در ارتباط بودند. تا اینکه سال ۲۰۰۳ بالاخره کار را یکسره کرد و در نمایشی که از کانال ۳ دولتی فرانسه پخش می شد، اسرائیل را همتراز نظام فاشیست هیتلری شست و گذاشت کنار. از فردای آنروز دیگر جایی برای وی در رسانه ها نبود و همه شمشیرها را از رو بستند.
شاید هر کس دیگری جای او بود، با دیکتاتوری سیستم رسانه ای، بدون آنکه دیده یا شنیده شود، محکوم به بازنشستگی و عزلت می شد ولی نبوغ این عجوبه بالاتر از اینهاست. دیودونه بلافاصله در یک مزرعه دوردست تاتر کوچکی میسازد. هم نمایش های خودش را آنجا برقرار می کند و هم این امکان را به بازیگران و گروه های جوان ناشناس می دهد که در تاترش فعالیت کنند. طرفدارانش او را تنها نمی گذارند، تاتر او با استقبال زیاد مواجه می شود و همه بلیت ها از هفته ها پیش به فروش می رود، ادامه فعالیت دیودونه قابل تضمین است. هر چند باید برای بقا مسیری پر از سنگلاخ و پر پیج و خم را طی کند. پرونده های قضایی، عدم موافقت صاحبان سالن نمایش در شهرهای مختلف و لغو نمایش ها در دقایق آخر قبل از شروع، تجمع صهیونیست ها مقابل سالن … دیودونه یک سری نمایش را در اتوبوس اجرا می کند و از شهری به شهر دیگر می رود. با این حال هر روز به محبوبیت، تماشاگران و طرفداران دیودونه افزوده می شود تا جایی که از یک هنرمند، فعال ضد صهیونیست … اکنون تبدیل شده است به سمبل “آنتی سیستم”
اما این سمبل “آنتی سیستم” فقط با حرف و تئوری ابعادفراگیر و فرامرزی پیدا نکرد. در واقع دیودونه در یکی از نمایش هایش با انتقاد از کل سیستم دست روی شانه گذاشته و همزمان این ژست را “کِنِل” می نامد که باید حواله سردمداران سیستم کرد. هیچکس آنروز معنی این کلمه را نفهمید، هنوز هم نفهمیده اند. سال ها گذشت و هر از گاهی دیودونه این ژست را تکرار کرد تا اینکه کم کم هوادارن نیز شروع به تقلید می کنند و بدون آنکه این کمدین خودش پیش بینی کرده باشد، با ژست کِنِل از خود عکس شخصی گرفته و در شبکه های اجتماعی به اشتراک می گذارند. دیری نمی گذرد که سایت رسمی دیودونه هر روز صدها و هزاران عکس کنل دریافت می کند. متعاقبا بخشی به همین منظور اختصاص میابد. هنوز مقامات سیاسی درست متوجه نشده اند چه جنبشی در راه است. مثلا مانوئل والس نخست وزیر فرانسه، زمانی که وزیر کشور بود در بازدید از یک دبیرستان عکسی به یادگار با دانش آموزان می گیرد. غافل از اینکه شاگردان، این عکس را دور از چشمان عامل ستاره دار سیستم با یک کِنِل دسته جمعی مزین می کنند:
کم کم قضیه اوج می گیرد، متیو دپلان بازیکن تیم مونپولیه بعد از زدن گل شادیش را با یک کِنِل جشن می گیرد. اینجا دیودونه به فکر اسکار کِنِل میفتد و اولین جایزه اش را به این بازیکن می دهد. اما وقتی همین ژست را نیکولا آنلکا در لیگ برتر انگلیس تکرار می کند، موضوع ابعاد دراماتیک می گیرد. چون در این فاصله، لابی صهیونیسم، برافروخته از شیوع این پدیده خود را به آب و آتش زده تا به هر نحوی که شده این ژشت را کپی سلام نازی، یهود ستیز و به تبع غیرقانونی معرفی کند. لیگ انگلیس محرومیت سنگینی به آنلکا تحمیل می کند و صاحب یهودی تنها اسپانسر باشگاهش نیز ادامه حمایتش را منوط به اخراج این بازیکن.
در هفته های اخیر و بعد از حمله به شارلی ابدو، یکبار دیگر دیودونه با جمله معروف “من احساس می کنم شارلی کولیبالی هستم” و جنجال و شکایتی که در چهارچوب دفاع از تروریسم علیه وی تسلیم دادگاه شد، در صدر اخبار قرار گرفت. حرکت دیودونه عامدانه در مقطعی انجام شد که رسانه های فرانسه یکپارچه سرود آزادی بیان سر می دادند و کمدین آنتی کورفورمیسم و آنتی سیستم فرانسوی قصد داشت یک بام و دو هوای این سیستم را به معرض نمایش بگذارد.
دیودونه سالیان سال است ارادت خود را نسبت به محمود احمدی نژاد پنهان نکرده است و نمایشی را نیز با نام “محمود” با هدف تمجید از وی روی صحنه برده است.
امروز کِنِل، دیگر یک برند ثبت شده است و بتازگی به تقلید از نام کانال پربیننده کانال پلوس، دیودونه کانال اینترنتی خود را با نام کِنِل پلوس راه اندازی کرده که مثل همیشه با استقبال زیادی روبرو شده است. ایده ها و فعالیت های دیودونه آنقدر زیاد است که تشریح همه آنها در این مقاله نمی گنجد. به سر خط دو تای آنها اکتفا می کنم: پروژه تاسیس یک شرکت تعاونی بیمه در جهت اختصاص سود آن بنفع اهالی غزه و فلسطین و تاسیس یک حزب ضد صهیونیسم با هدف شرکت در انتخابات پارلمان اروپا.
دیدگاه