حجت الاسلام والمسلمین سید عباس رضوی از محققان رویداد نهضت جنگل

میرزا اهل شعار و هیجانزدگی نبود و همه زندگی او پر از گذشت و بزرگواری است

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا رضوی گفت:میرزا اهل شعار دادن و هیجانزدگی نبود، بلکه بسیار پایبند اصول و ارزش‌های اسلامی بود. در نهضت جنگل هم هیچ‌کس حق عبور از این اصول را نداشت. همه زندگی میرزا پر از گذشت و بزرگواری است. او حتی در دشوارترین لحظات هم کریم بود

خانه میرزا کوچک جنگلی

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا ،واکاوی نهضت پرآوازه جنگل به ویژه صفات و خلقیات رهبر کاریزماتیک آن، از ضرورت‌های غور در تاریخ معاصر ماست. این نهضت در دوران پهلوی به گونه ای واژگونه روایت گشت و پس از انقلاب نیز به علل گوناگون، چندان در کانون توجه محققان قرار نگرفت و حال آنکه سخن گفتن از حماسه جاودان میرزا کوچک، سخن از قطعه‌ای از تاریخ مقاومت و پایداری مردم این مرز و بوم است.
در گفت وشنود پیش روی، حجت الاسلام والمسلمین سید عباس رضوی از محققان رویداد نهضت جنگل، پاره‌ای از یافته‌های خود را در باب منش فردی و اجتماعی میرزا کوچک خان جنگلی بازگو کرده است. امید آنکه مقبول افتد.mirza

به اعتقاد جنابعالی پایه علمی میرزا کوچک‌خان جنگلی در چه حد بوده است؟ او در طلبگی چقدر پیشرفت داشت؟

میرزا ابتدا در مدرسه حاج حسن صالح‌آبادی رشت شروع به تحصیل کرد و پس از آموختن مقدمات به مدرسه جامع رفت و از آنجا که آدم بااستعدادی بود توانست خیلی زود به سلک روحانیت درآید. سپس از رشت به تهران آمد و در مدرسه محمودیه، نزد شیخ عبدالنبی نوری، شاگرد برجسته میرزا شیرازی، فقه و اصول خواند. سخنرانی‌های میرزا نشان می‌دهد از علوم حوزوی در حد بالایی برخوردار بود و به آیات قرآن تسلط داشت. عبارات میرزا مثل یک طلبه مبتدی یا روشنفکران مذهبی دورانش نیست، بلکه استوار و مستدل صحبت می‌کند. مهم‌تر از همه اینکه در محضر علمای بزرگ گیلان همچون بحرالعلوم، علم‌الهدی، میرزا عبدالوهاب صالح منبر می‌رفت و جمعی از علمای مجرب پای منبرش می‌نشستند و در جایی سندی نداریم که کسی از علما اعتراض کرده باشد که او ناپخته حرف می‌زند. بنابراین مشخص است که در علوم حوزوی در حدی بود که مورد قبول فضلا و علمای دوره خود بوده است.

شما از روی چه قرائنی این موارد را استنباط کرده‌اید؟ چون این بخش از زندگی او، تاحدی مبهم می نماید!

 در زمانی که میرزا در تهران به تحصیل علوم حوزوی پرداخت، تهران با ۳۵ مدرسه علوم دینی و علمای بزرگ کانون دانش حوزوی بود. مدرسه محمودیه که اشاره کردم برنامه درسی فوق‌العاده دقیقی داشت و اگر طلبه‌ای درست درس نمی‌خواند عذرش را می‌خواستند. مدرسه مروی هم همین‌طور. در این مدارس علاوه بر درس روی تربیت و تهذیب نفس طلبه هم خیلی تأکید می‌کردند. میرزا در این مدارس تحت نظر اساتیدی که شاگردان میرزا شیرازی و تحت تأثیر مکتب سامرا بودند درس می‌خواند. پیروان این مکتب در عین حال که از جنبه علمی در سطوح بالایی بودند، از نظر اشتغال به امور اجتماعی و مسئولیت‌پذیری سیاسی در کنار تقوا هم بارز بودند. افرادی چون شیخ فضل‌الله نوری، مرحوم آشتیانی، سید محمد طباطبایی، شیخ عبدالنبی نوری، میرزا عبدالله نجم‌آبادی، شیخ هادی تهرانی و… در حین آموزش‌های دینی و اسلامی طلاب را برای پذیرش مسئولیت‌های بزرگ در جامعه آماده می‌کردند. سید محمد طباطبایی همواره به طلاب توصیه می‌کرد علاوه بر دروس حوزوی از یادگیری علوم جدید از قبیل ریاضیات، زبان، تاریخ و حقوق بین‌الملل غفلت نکنند تا در دام سیاست‌های بیگانه نیفتند. میرزا کوچک‌خان در محیط‌هایی تحصیل کرد که اساتید آن در تبعیت از استاد خود میرزای شیرازی همواره طلاب را به مبارزات ضد استبدادی و ضد استعماری تشویق می‌کردند، از جمله اساتیدی که میرزا از او فراوان تأثیر پذیرفت، شیخ محمدحسین یزدی است که در دوره‌های اول، دوم و سوم نماینده مجلس شورای ملی و در عرصه‌های سیاسی بسیار فعال بود و یک بار هم به دلیل مخالفت با کودتای سید ضیاء دستگیر و زندانی شد. دیگر استاد او سید عبدالرحیم خلخالی بود که در بسیج مردم علیه دربار قاجار نقش عمده داشت و روزنامه «مساوات» را تهیه و منتشر می‌کرد و اهل ذوق و شعر بود.

با چنین پیش ‌زمینه‌هایی موضع میرزا در قبال مشروطه چه بود؟ به طور ویژه در دوگانه «مشروطه» و «مشروعه» به کدام سو گرایش داشت؟

 میرزا از نظر سیاسی طرفدار مشروطه، ولی از نظر فکری شاگرد عبدالنبی نوری و طرفدار افکار شیخ فضل‌الله نوری بود. او در مشروطه شرکت کرد و حتی از رهبران بود، اما با مشروطه‌خواهان تندرو مرزبندی داشت. او چه در دوره مشروطه، چه در نهضت جنگل بیش از هر چیزی پایبند اصول دینی خود بود و کوچک‌ترین انحراف را تحمل نمی‌کرد.

اهداف میرزا در مبارزه چه بود؟ آرمانشهر او را باید چگونه تصویر کرد؟

 او ابتدا می‌خواست نظام استبدادی از بین برود و به همین دلیل با استبداد جنگید. در مرحله دوم تلاش کرد نهضت مشروطه از مسیرش منحرف نشود و به همین دلیل با تقی‌زاده، آقا بالاخان، میرزا کریم‌خان رشتی و سایر تندروها همراهی نکرد. او حتی به‌رغم اینکه عده‌ای از جمله مرحوم دهخدا گذاشتن ریش را مسخره می‌کردند، هرگز ریش خود را کوتاه نکرد و همواره زی طلبگی خود را حفظ کرد. به اعتقاد من میرزا در سیاست پیرو خط مشی مرحوم مدرس بود که معتقد بود اگر علما صحنه را خالی نمی‌کردند، سیاست به دست نااهلان نمی‌افتاد، به همین دلیل پس از شهادت شیخ فضل‌الله نوری باز هم با مشروطه‌طلبان همکاری کرد و حتی در سال ۱۳۲۹ همراه گروهی از انقلابیون به صحرای ترکمن‌صحرا رفت و با محمدعلی‌شاه جنگید و مجروح هم شد.

در زندگی میرزا کوچک‌خان به انجمنی به نام «انجمن روحانیون ایران» برمی‌خوریم. این انجمن چگونه شکل گرفت و هدف آن چه بود؟ از این گذشته در نهضت جنگل چه کار کردهایی داشت؟

 میرزا از دورانی که در مدارس علمیه درس می‌خواند همواره تحت تأثیر علمای آزادی‌خواه بود و افکار کسانی چون سید جمال‌الدین اسدآبادی برایش موضوعیت داشت. در مدرسه صدر که محل تجمع آزادی‌خواهان بود به مبارزه با استبداد قاجار پرداخت و در همان مدرسه بود که فردی به نام عبدالمجید در راه مبارزه با استبداد شهید شد. میرزا از این زمان به‌طور جدی به مبارزه با دین‌ستیزی قاجار پرداخت. طلاب را جمع کرد و به آنها فنون جنگی را آموخت. آنگاه از طلاب گیلان «انجمن روحانیون ایران» را تشکیل داد و برای آنها لباس‌های یکسان رزمی تدارک دید. در عین حال همزمان در هیئت ابوالفضل(ع) هم فعالیت می‌کرد. هدف این گروه‌ها و انجمن‌ها مبارزه با استبداد قاجار و به پیروزی رساندن نهضت مشروطه بود. در واقع میرزا پیوند سیاست و دین را از دوره طلبگی آغاز کرد و بعدها همان تجربه‌ها را در نهضت جنگل به کار برد.

ویژگی‌های بارز شخصیتی میرزا کوچک‌خان از نظر شما کدامند؟ومهمتر اینکه درجریان نقش آفرینی سیاسی او،کدامیک بیشتر ظهور وبروز یافتند؟

 میرزا اهل شعار دادن و هیجانزدگی نبود، بلکه بسیار پایبند اصول و ارزش‌های اسلامی بود. در نهضت جنگل هم هیچ‌کس حق عبور از این اصول را نداشت. میرزا حتی در دشوارترین برهه‌های نهضت ذره‌ای از این اصول پا پس نکشید، در حالی که روس‌ها حاضر بودند در صورت کوتاه آمدن میرزا از شعائر اسلامی همه نوع ساز و برگی را در اختیار او قرار بدهند و از هر جهت حمایتش کنند. پرچم نهضت جنگل پرچم سه رنگ ایران با آیه «نَصْرٌ مِّنَ اللَّهِ وَ فَتْحٌ قَرِیبٌ»بود. میرزا هر وقت می‌خواست کسی را برای مأموریت مهمی بفرستد، او را به این آیه قسم می‌داد. در دورانی که گروه‌های سیاسی مبارز کوچک‌ترین تقیدی به شعائر اسلامی نداشتند، در اردوی میرزا کوچک‌خان نماز جماعت برپا می‌شد. نقطه حرکت و پایگاه میرزا مسجد بود و در فعالیت‌های مختلف منبر می‌رفت و برای مردم صحبت می‌کرد. او همواره در دشواری‌ها با استعانت از خدا و از استخاره از خدا کمک می‌خواست. رعایت محرم و نامحرم در اردوی میرزا جزو اصول محکم و ثابت بود. او در عین حال که زنان را در امور اجتماعی و سیاسی سهیم می‌دانست، اما اختلاط زن و مرد را جایز نمی‌شمرد و عدم پایبندی به حیا و عفت در نهضت جنگل با مجازات‌های سنگینی همراه بود، به همین دلیل عامه مردم به جنگلی‌ها اعتماد داشتند. به تشکیل خانواده اهمیت زیادی می‌داد و اسباب ازدواج جوانان را فراهم می‌کرد. افراد بوالهوس در اردوی او جایی نداشتند و حتی اگر در حد میرزا شفیع از بنیانگزاران نهضت جنگل هم بودند، اما گرفتار هوسرانی می‌شدند، از خود می‌راند.

 میرزا به مشورت با عالمان آگاه تقید داشت و همواره از روحانیون کمک می‌گرفت. او عمیقاً معتقد به نقش تعیین‌کننده روحانیت در برابر هجمه کمونیسم بین‌المللی بود، کما اینکه روحانیت موقعیت‌سنج و هوشیار در قضیه پیشه‌وری و احسان‌الله‌خان به‌موقع وارد میدان شد و برنامه‌های آنها را خنثی کرد. استبداد داخلی و استعمار خارجی هرگز نتوانستند در میرزا نفوذ کنند، زیرا او برای اعتلای اسلام و کرامت مسلمانان و حفظ کشورهای اسلامی می‌جنگید و زمانی که متوجه شد شعارهای کمونیست‌ها دروغ محض است، تمام نیروهای خود را از تماس با بلشویک‌ها برحذر داشت. در قلمرو حاکمیت میرزا شأن همه مردم از جمله اقلیت‌های دینی کاملاً محفوظ بود.

 همه زندگی میرزا پر از گذشت و بزرگواری است. او حتی در دشوارترین لحظات هم کریم بود و هرگز مجازات بدون محاکمه را قبول نکرد و همواره بر مدار قانون شرع حرکت کرد. رفتار او با اسرای جنگی و قزاق‌ها هم کریمانه بود. او حتی مأمور وثوق‌الدوله برای کشتن خود را بخشید و رها کرد. میرزا کاریزمای عجیبی داشت و مهم‌ترین ویژگی‌ او این بود که به هر حرفی که می‌زد عمل می‌کرد و همه او را به عنوان یک روحانی بااخلاص قبول داشتند.

به نظر شما میرزا در ابتدای امر چرا با روس‌ها همکاری کرد؟ آیا این سخن را صحیح می دانید که او از مسلک چپ، شناختی سطحی داشت؟

 انقلاب روسیه با شعارهای دهان پرکن و انسانی جالبی به میدان آمد. مخصوصاً نه‌ تنها در اوایل کار مخالفت صریحی با مذهب نداشتند، بلکه از مذهب تعریف هم می‌کردند. لنین بخش‌هایی از ایران را که توسط حکومت تزار از ایران جدا شده بود، به ایران برگرداند و این خیلی برای مبارزین ستمدیده آن روزگار نویدبخش بود، اما موقعی که میرزا متوجه شد همه این کارها در واقع چراغ سبز بود و روس‌ها قصد دارند مرام کمونیستی را در دنیا ترویج کنند، به‌شدت در برابر آنها ایستاد. او هم مثل شهید شیخ فضل‌الله نوری استبداد را به لادینی ترجیح می‌داد.

برخورد طیف‌های مختلف روحانیون ایران با میرزا چگونه بود؟ چه بخش‌هایی از روحانیت وقت، حاضر به همکاری با میرزا شد و یا حداقل در برابر او موضع منفی نداشت؟

 طلبه‌هایی که در دوره مشروطیت همراه او بودند، طبیعتاً با او همکاری می‌کردند. اینها اغلب پیروان مکتب سامرا و شاگردان میرزا شیرازی بودند. مرحوم مدرس، میرزا را آدمی صادق و صمیمی می‌دانست و از مقابله او با نفوذ اجنبی حمایت می‌کرد، اما برخی از روحانیون که زمیندار بودند و اقدامات میرزا را خلاف منافع خود می‌دیدند، طبیعتاً با او مخالفت می‌کردند و عده‌ای هم به تصور اینکه میرزا بلشویک است به او و نهضت جنگل بدبین بودند.

بی‌توجهی جریانات مذهبی به شخصیت میرزا کوچک‌خان و نهضت جنگل باعث شد برخی از جریانات چپ او را به خود منتسب کنند. در حال حاضر چه اقداماتی را برای تبیین این موضوع ضروری می‌دانید؟

 نهضت جنگل حرکت عظیمی بود و میرزا با توجه به شرایط زمانی و مکانی خود اقدام شگفت‌انگیزی کرد، زیرا پس از شکست مشروطه عده زیادی از روحانیون خود را از صحنه سیاست و مبارزه کنار کشیدند و تنها میرزا بود که ماند تا در برابر نفوذ خارجی مقاومت کند. در شرایطی که کشور بین شوروی و انگلیس تقسیم شده و کشور نیز دچار استبداد جرّار حاکم است، گروهی از علما هیئت «اتحاد اسلام» را راه می‌اندازند که نمونه بسیار کوچکی از حکومت علوی است. این هیئت به امور مذهبی مردم، روابط خارجی و… سر و سامان می‌دهد، مدرسه، جاده و نهر می‌سازد، کشاورزی را توسعه می‌دهد، در سوادآموزی به بزرگ و کوچک کمک می‌کند، یک ارتش کوچک و کارآمد تشکیل می‌دهد و با استبداد و استعمار می‌جنگد و همه این کارها را با حداقل امکانات و تلفات انجام می‌دهد. آیا بررسی چنین حکومت سالمی که جز با هوشمندی، اخلاص و درایت میرزا کوچک‌خان میسر نبود، شایسته بازشناسی و پژوهش و دفاع نیست؟ این کمترین کاری است که می‌توان برای سپاسگزاری از کسانی انجام داد که امروز حتی نام آنها را هم نمی‌دانیم، اما آثار سیاسی، اجتماعی و حتی اقتصادی آنها بر تاریخ خطه‌ای از کشور ما انکار ناشدنی است.

 در سال ۵۴، ۵۵ بود که مقام معظم رهبری در مشهد تشریف داشتند و مطلب مهمی را فرمودند که مدت‌ها به این فکر می‌کردم که علت ساختن این همه جوک مستهجن در باره رشتی، ترک‌ها، خراسانی‌ها و… چیست؟ وقتی تاریخ را مطالعه کردم دیدم تمام نهضت‌های بزرگ از این مناطق آغاز شدند. میرزا کوچک‌خان در رشت، شیخ محمد خیابانی در آذربایجان و قیام کلنل تقی‌خان پسیان در خراسان. فهمیدم که استبداد و استعمار در این نواحی ضربات سنگینی خورده و چون در عرصه سیاسی موفق نبوده، در عرصه فرهنگی دست به کار شده و با ساختن مطالب مستهجن سعی در لجن‌مال کردن مردم غیور و شریف این نواحی داشته است.واقعیت این است که از داشته‌های فرهنگی خود غافلیم و آن‌طور که باید و شاید از آنها بهره نمی‌گیریم. شاید تکرار اشتباهات تاریخی و حتی گاه سیاسی ما هم به همین دلیل است./مشرق

Share