مسیر توسعه سیاسی از اقتصاد میگذرد!
مسیر توسعه سیاسی از اقتصاد میگذرد! جامعه شناسان بر این باورند که جامعه ایران هنوز در تردید بین سنت و مدرنیته گرفتار است و تصمیم خود را برای سنگین کردن یک طرف بحث، نگرفته است و این کشمکش سالهاست که آغاز شده است و دو رویکرد، موفق به اقناع یکدیگر نشدهاند و شاید همین خود […]
مسیر توسعه سیاسی از اقتصاد میگذرد!
جامعه شناسان بر این باورند که جامعه ایران هنوز در تردید بین سنت و مدرنیته گرفتار است و تصمیم خود را برای سنگین کردن یک طرف بحث، نگرفته است و این کشمکش سالهاست که آغاز شده است و دو رویکرد، موفق به اقناع یکدیگر نشدهاند و شاید همین خود یکی از موانع توسعه سیاسی کشور باشد.
یکی از مشکلات کشور ایران شاید این باشد که نمیتوان با هیچ فرمولی سیستم، جامعه، اقتصاد و حتی انقلاب آن را تبیین کرد و ما در نظر و ادبیات هر محققی، نامی جدید بر خود گرفتهایم و همگان در تحلیل اقتصاد ما ماندهاند که آن را چه سیستمی بنامند تا جایی که اخیرا آقای سخنگو که تحصیل کرده اقتصاد است، آن را سیستمی التقاطی خواند. یکی از دغدغههای همراهان آقای روحانی و مردمی که به ایشان رأی دادهاند، توسعه سیاسی است و این شاید از سخت ترین قولهایی باشد که آقای روحانی به مردم داده است که انجام آن تنها در ید قدرت حاکمیت و یا دولت نیست بلکه مؤلفههای متعددی در شکلگیری آن نقش آفرین خواهند بود.
پس از دو دهه فعالیت سیاسی (بخوانید انتخاباتی، زیرا فعالیت سیاسی در کشور ما بیشتر معنای انتخابات میدهد. پس از پایان انتخابات، نیروهای خارج از قدرت تا انتخاباتی دیگر بیکار میشوند که خود از مشکلات جوامع توسعه نیافته سیاسی است) شخصا تجربه کردهام که بیشتر افراد فعال در فرآیند انتخابات و نیروهای ستادی نامزدها از طبقه مرفه و متوسط جامعه هستند.
کشاورزی که درگیر نان شب خود است، هرگز به فکر توسعه سیاسی نمیافتد و بیشتر درد معاش دارد تا سیاست و متأسفانه همین درد معاش است که اجازه فعالیت سیاسی منسجم را به سایر طبقهها نداده است و همچنین به دلیل کمبود نیروی فعال در طبقات دیگر جامعه، سیستم دچار کمبود نیروهای مدیریت کننده بحران میشود و گرفتار آتش و کبریت انقلاب میگردد. نبود حزب و تشکلهای سیاسی منسجم در جوامع تونس، لیبی و مصر بود که محمد بن عزیز تونسی با آتش زدن خود، آتش به خیمه حاکمان خودکامه انداخت و عزیز کرده ها و مبارک های چندی را به زیر کشید.
موضوع تقدم یکی بر دیگری، بارها بحث و بررسی شده است. اندیشمندان علوم اجتماعی نظرات بعضا متضادی دارند و هر کدام یکی را بر دیگری مرجح دانسته و در مقام دفاع از موضع خود نیز مقالاتی نگاشتهاند. بنده قصد بازنویسی آنها را ندارم و سعی کردم در کلامی موجز و مختصر، دیدگاه خود را بنابر تجربه شخصی خود به زندان کلمات بکشانم.
حال اگر به جامعه ایران خودمان و قیاس انتخاباتی خود برگردیم، دولت یازدهم باید قبل از هر چیز سعی در توسعه اقتصادی داشته باشد تا به معانی واقعی کلمه طبقه متوسطی در جامعه شکل بگیرد و درد اقتصاد و معیشت از جامعه ایران رخت بر بندد تا نوبت به توسعه سیاسی و اجتماعی برسد.
مردم بیشترین نقش را در توسعه سیاسی یک جامعه ایفا میکنند و نمیتوان حاکمیت و دولتها را خیلی مقصر دانست، اگر چه برخی از دولت ها در این مسیر موانعی بزرگی ایجاد کردند.
سام سکوتی بداغ
پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.
دیدگاه