امنیت غذایی، تفرج تابستانی و معامله ای نابرابر
امنیت غذایی، تفرج تابستانی و معامله ای نابرابر قبل از نوشتن این یادداشت با ۵ نفر از دوستان قلم به دست همکلام شدم که سابقه اهل قلم بودن آنها بیش از بنده بود و همین قلم نیز باب آشنایی ما را گشوده بود. دلیل دوستان را از نوشتن و زمان صرف این کار کردن، سائل […]
امنیت غذایی، تفرج تابستانی و معامله ای نابرابر
قبل از نوشتن این یادداشت با ۵ نفر از دوستان قلم به دست همکلام شدم که سابقه اهل قلم بودن آنها بیش از بنده بود و همین قلم نیز باب آشنایی ما را گشوده بود. دلیل دوستان را از نوشتن و زمان صرف این کار کردن، سائل گشتم. جوابها متفاوت اما امیدوارکننده بود، اگرچه ۳ نفر از دوستان با همین قلم امرار معاش میکنند و روزنامهنگاری شغل تمام وقت آنها است اما آنها نیز دغدغه داشتند و در مواردی به دلیل اصرار در پرداختن به موضوعی خاص، تا پای از دست دادن جایگاه شغلی خود نیز پیش رفته بودند.
گاهی اوقات فکر میکنم که اگر من مینویسم، فقط و فقط برای ارضای روحیه شهرت طلبی و شناساندن خود نوشتهام و موضوع مورد بحث برای خودم خیلی جدی نیست و گاهی نیز با خود میگویم که اگرچه دیده شدن و خوانده شدن بخش مهمی از کار من است اما اگر فقط یک نفر آن را بخواند که بتواند در حل معضلی که در یادداشت به آن اشاره شده است، نقش موثرتری داشته باشد، برای هر نویسنده و تهیه کننده گزارشی کفایت می کند.
بارها با خود فکر کردهام که خوانندگان ما تأثیری در تصمیم سازیها ندارند و آنها که قدرت تصمیم سازی دارند، زمان خواندن نوشتههای ما را ندارند اما زمانی که پس از چند ماه به یکی از سواحل کشورمان مراجعه کردم که در مورد آلودگی بیش از حد آن در یکی از نشریات و سایت های محلی و منطقهای مطلبی کار شده بود و از دفتر فرماندار وقت نیز مورد اعتراض قرار گرفته بود، دیدم تمامی زبالهها جمع شده و ساحل در یک هوای زمستانی و عاری از هرگونه زباله است، بسیار خوشحال شدم و با خود گفتم پس «خوانده میشویم، دیده میشویم» و این بسیار انگیزه بخش است.
امروز به دلیل همراهی با مهمانانی از انگلستان و بلژیک، پس از سالها به دور زدن در سطح بخش اسالم پرداختم و متأسفانه از دیدن ساخت و ساز فراوان در سطح مزارع کشاورزی متعجب شدم. بارها در یادداشتهای پیشین به این موضوع پرداختهام و به شکلهای مختلف به آسیبها و پیامدهای آن اشاره داشتهام اما به نظر میرسد که موضوع ساخت و ساز در سطح مزارع و یا خشک کردن مزارع و محصور کردن آنها در استان گیلان به یک عزم ملی بدل شده است و لازم است صاحبان صندلی سبز بهارستان و مقامات محلی و منطقه ای حساسیت بیشتری نسبت به این خسارت جبران ناپذیر نشان دهند.
بحث مماشات دهیاران با مردم منطقه موضوعی است که نمیتوان بر آن خرده گرفت و اجرای قانون، چیزی نیست که از عهده دهیاران برآید، آن هم زمانی که با بیشتر مردم منطقه، نسبت های نسبی و سببی دارند. لازم است سازمانها و وزارتخانههای مرتبط جدیتر به این موضوع ورود کنند و اجازه ندهند که زمینهای کشاورزی، محلی برای ساخت خانههای تفریحی و تابستانی عدهای خاص شوند و یا تغییر کاربری مزارع برنج به باغ های کیوی و یا هر محصول دیگری رویه ای معمول گردد.
با گشت و گذاری ساده در سطح روستاهای شهرستانهای استان گیلان، پردههای فروش مزارع با قیمتهای استثنایی دیده میشود که زنگ خطری برای سفره های مردم ایران است و امنیت غذایی کشور را به خطر می اندازد.
اروپا و مخصوصا فرانسه پس از آنکه گرفتار تغییر کاربری اراضی کشاورزی به دلیل غیر اقتصادی بودن و ساخت و سازهای بیرویه شد، مجبور به تخصیص یارانه به بخش کشاورزی جهت تشویق مردم به ادامه کشاورزی شد و این قانون امروز در سراسر اتحادیه اروپا کاربرد دارد. کشورهای اروپایی به کشاورزی یارانه میدهند و ما به جای تشویق مردم به کشت بیشتر با ساده سازی و فروختن قانون، زمینهای کشاورزی را تبدیل به دهکدههای تفریحی تابستانی میکنیم.
سام سکوتی بداغ
پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.
دیدگاه