نامهای به هدفمندی یارانهها
سلام جناب هدفمندی یارانهها! نمیدانم خانم هستی یا آقا! اما میدانم که کم سن وسالی و نوشتن این نامه هم فقط برای زمانی است که اگر بزرگ شدی و دیدی ما همچنان در بزرگ کردن تو، دچار آزمون و خطا و گرفتار ساز وکارهای پوپولیستی هستیم و چشمانمان بیشتر از آنکه به آینده تو باشد، […]
سلام جناب هدفمندی یارانهها!
نمیدانم خانم هستی یا آقا! اما میدانم که کم سن وسالی و نوشتن این نامه هم فقط برای زمانی است که اگر بزرگ شدی و دیدی ما همچنان در بزرگ کردن تو، دچار آزمون و خطا و گرفتار ساز وکارهای پوپولیستی هستیم و چشمانمان بیشتر از آنکه به آینده تو باشد، به صندوق رأی و محبوبیتی برای ۸ ساله بود، بهانهای داشته باشم برای عرضه کردن و خود را مبرا کردن از عواقب غلط تربیت کردن تو!
روزی که به دنیا آمدی، بسیار کوچک بودی تا جایی که حتی برخی از مردم وجود تو را انکار میکردند و پذیرفتن تولد تو برای آنها آسان نبود اما تو همچون پهلوانان افسانهای که زود رشد میکند، خیلی زود بزرگ و بزرگتر شدی که دیگر حتی منکرین اولیه با آب و تاب تو را تعریف و تمجید میکردند و خود را از پیش قراولان و اول صف ایستادگان اعلام تولدت جا زدند و چنان برای تو تبلیغ کردند که گویا خلفترین فرزند اقتصاد این سامان باشی و عدهای دیگر چنان دم از توصیه مردم به جدا کردن تو از سایر فرزندان این اقتصاد زدند که همه گفتند این عزیز شده اگر عزیز ایران نشود، نتایجی همچون عزیز مصر خواهد داد که متأسفانه از گندم چهار ساله ما دیگر حتی سبوس هم نمانده است!
جناب مستطاب هدفمندی، در روزهای آغازین که اشکی از چشمانت جاری میشد، کس نمیدانست تو را چه شده است و هزار و یک درمانگر برایت نسخه میپیچید و خود قادر به بیان دردهایت نبودی اما امروز که تقریبا چهار ساله شدی، کم کم زبانت سر و شکل پیدا کرده است و به بیان بخشی از مشکلات خود توانایی داری و اشارات خودت شاید راهگشای اولیای امر باشد، برای درمان دردهای چندین سالهات!
زمان به دنیا آمدنت خیلی جمع شدند و گعده کردند و صفحه جادویی هم از جادوی تبلیغات برایت کم نگذاشت و چنان آب زدند راه را که همگان اگر نه در انتظار نگار، دست کم منتظر سام دستانی بودند که قرار بود همه مشکلات را از رکود اقتصادی و قاچاق سوخت و معیشت گرفته تا فقر و نداری، یکسره سامان دهد اما این سام اصلا بدون دست متولد شد و در اندک زمانی پایش را نیز خودمان قطع کردیم تا حرکتی به جلو که نکند هیچ، بخشهای دیگری را هم به عقب بکشاند!
امروز میگویند تو فرزند ناخلفی نبودی اما دایههای مناسبی نداشتی و خوب تربیت نشدهای و ترکهای دست معلم جدید دادهاند تا تو را تادیب کند و از تو یک طرح در بیاورد و اگر آن طرح بیرون نیامد، پدرت را در بیاورند. نمیدانم آنچه سر آخر در خواهد آمد، طرحی مناسب اقتصاد ایران از توست یا پدر ملتی که هر روز وعده اصلاح و تحول و امید میشنود؟
قرار بود بیایی و عدالت بین ایرانی برقرار کنی اما تو آمدی و تساوی را همچون نتیجه دربیهای تهران انتخاب کردی و نه عدالت را. قرار بود شکاف طبقاتی را پر کنی اما خود هم علت شکافهای عمیقتر در میان مردم از نظر اقتصادی شدی و هم با آمدن خود شکاف سیاسی آفریدی.
کاش تا روز مدرسه رفتن، فرزند سر به راهی شده باشی و امید تدبیریان را نا امید نکنی، کاش آنهایی که حاضر شدند برای موفقیت تو از دیدن و گرفتن تو چشم پوشی کنند، چندی بعد نگویند ما همکاری کردیم اما شما که ما را از دیدن فرزند محروم کردید و قول تربیت درست او را به ما دادید، فقط حق حضانتش را از ما گرفتید، در عوض هیچ چیز عاید ما نشد.
کمی هم از دنیای کودکی تو اگر فاصله بتوان گرفت و با ادبیاتی خارج از فهم سن تقویمی تو بگویم، نگران آن هستم که فقط درد زایمانت بماند برای انصراف دهندگان و همراهان تو و خودت طفیلی همیشگی اقتصاد بیمار ما بمانی.
سام سکوتی بداغ
پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.
دیدگاه