سهم ایران از دریای خزر چه میزان است؟
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا با سفر وزیر امور خارجه کشورمان به مسکو و شرکت در اجلاس وزرای خارجه کشورهای حاشیه خزر بار دیگر بحث رژیم حقوقی دریای خزر بر سر زبان ها افتاده است.
با فروپاشی شوروی و ظهور کشورهای جدید در منطقه ساحلی دریای خزر، تعریف جدیدی از رژیم حقوقی دریای خزر همواره مورد چالش کشورهای ساحلی بوده است که البته ورود شرکتهای غربی جهت سرمایهگذاری در بخش منابع انرژی ، این معما را پیچیدهتر ساخته است.
جمهوری اسلامی ایران ابتدا طرح تشکیل سازمان همکاری دریای خزر را مطرح نمود که براساس آن هر گونه استفاده از دریا و بهرهبرداری از منابع انرژی آن مستلزم همکاری و هماهنگی همه کشورهای ساحلی است و بر مبنای همین رویکرد نیز همواره از رژیم حاکمیت مشاع دولتهای ساحلی طرفداری کرده است.
قزاقستان از ابتدا دریای خزر را به عنوان دریایی بسته تلقی کرده که میباید حقوق بینالملل دریاها و به ویژه مقررات معاهده ۱۹۸۲ مونتهگوبی درباره حقوق دریاها بر آن حاکم شود.تلقی آذربایجان از دریای خزر به عنوان دریاچهای مرزی است که بایست قواعد و مقررات حاکم بر دریاچههای مرزی بر آن حاکم باشد. ترکمنستان نیز عمدتاً از رژیم حاکمیت مشاع دولتها به همراه پیشبینی مناطق صلاحیت سرزمینی دولتها حمایت کرده است.
روسیه نیز از ابتدای فروپاشی شوروی تا سال ۲۰۰۰ طرفدار رژیم حاکمیت مشاع دولتها بود که به نظر میرسد از سال ۲۰۰۰ به بعد دیدگاه این کشور به سمت دیدگاههای آذربایجان و قزاقستان متمایل شده است. این اختلاف نظرها و تغییر مواضع و دیدگاههای کشورهای مختلف ساحلی در مقاطع زمانی متفاوت مشکل را دو چندان کرده و چشمانداز دستیابی به هر گونه توافقی در این زمینه را تیره و تار ساخته است.
در همین راستا « تابناک»، در گفت و گو با دکتر یوسف مولایی کارشناس حقوق بین الملل و استاد دانشگاه ابعاد حقوقی رژیم دریای خزر را مورد بررسی قرار داده است.
آقای دکتر مدل تصمیم گیری و حقوقی در ارتباط با رژیم دریای خزر چگونه است؟
از چند سال پیش که موضوع دریای خزر مطرح شده، این امر مهم بوده است که کشورهای حاشیه خزر چگونه می خواهند در مورد این دریا تصمیم گیری کنند. در ارتباط با رژیم دریای خزر، مدل تصمیم گیری بسیار مهم است. در واقع خروجی حقوقی دریای خزر از مدل تصمیم گیری خارج می شود.
بعد از فروپاشی شوروی یک دولت به چهار دولت تبدیل شده است و هر کدام از این ها حق رای مستقل دارند. وقتی که پنج کشور برای تصمیم گیری می نشیند مثل این است که توان رای همسایه شمالی ایران یعنی روسیه چهار برابر شده است و قدرت تصمیم گیری ایران به یک چهارم تنزل پیدا کرده است. این موضوع موازنه را برای اینکه تصمیم عادلانه و منصفانه در مورد دریای خزر اتخاذ شود را با چالش جدی روبرو کرده است.
در اجلاس مختلف همیشه گفته شده است که تصمیمات به اتفاق آرا باشد. این در حالی است که تصمیم گیری به اتفاق ارا هرگز رعایت نشده است. چون از سال ۱۹۹۸شمال دریای خزر بین قزاقستان و روسیه تقسیم شده است و از سال ۲۰۰۰ به این صورت رسمیت پیدا کرد.
در مورد این تقسیم نیز اعتراضی صورت نگرفت و البته اعتراض ایران نیز جدی گرفته نشد. آذربایجان و ترکمنستان نیز به نوعی این مسئله را پذیرفتند. بعد از این اتفاق قضیه بحث حقوقی و رژیم حقوقی دریای خزر به وضعیت بسیار پیچیده تبدیل و به ضرر ایران در مسیر انحرافی حرکت کرد.
وقتی که شمال دریای خزر آن هم حدود ۵۰ درصد تکلیفش روشن شده باشد. چیزی که می ماند بین سه کشور ایران، ترکمنستان و اذربایجان است. این ها همیشه محل منازعه و اختلاف است.
چرا کشورها دیگر به این تقسیم بندی در آن دوران اعتراض نکردند؟
۳ کشور دیگر با توجه به آن سابقه ای که در تقسیمات اداری اتحاد جماهیر شوروی با همدیگر داشتند، تا حدی کنار آمدند و مرزهایی نیز برای خودشان مشخص کردن و مورد قبول آنها قرار گرفت. همه این ها به ضرر ایران پیش رفت.
با توجه به روابط خوب ایران و روسیه، این کشور از حق ایران در این دریا حمایت نمی کند؟
روسیه در اوایل فروپاشی تا سال ۹۵ در اعتراض کردن به حرکت آذری ها و بقیه کشورها با ایران همراه و همصدا بوده است. حتی دو کشور توانستند حدود بیست سند مشترک علیه انحراف از رژیم حقوقی دریای خزر که به ضرر ایران بود؛ به ثبت برسانند. ولی از سال ۱۹۹۸ روس ها حساب خودشان را از ایران کاملا جدا کردند و به ضرر ایران به توافق رسیدند.
پنج کشور جزء کشورهای ساحلی دریای خزر هستند. موضع آنها در ارتباط با رژیم حقوقی دریای خزر چه تفاوتی با موضع ایران دارد؟
اولا در این بحث چون ۵ کشور وجود دارند، ۵ موضع وجود ندارد. آذربایجان بحث هایی داشتند و می گفتند موافقتنامه ۱۹۲۱ و ۱۹۴۱را نمی پذیرند. این ها دوره اش سپری شده است. از سال ۲۰۰۰ که بستر شمال دریای خزر دریای بین قزاق ها و روس ها تقسیم شد، بعد از آن مرزهای مشترک بین روسیه و اذربایجان و از طرف دیگر ترکمنستان و قزاقستان که اعتراض جدی نداشتند، شکل گرفت. این چهار کشور این رویه ها را پذیرفته اند.
البته اختلافات جزئی بین مناطق ترکمنستان و آذربایجان وجود دارد ولی خیلی جدی نیست. چهار کشور به نوعی به موضع مشترک رسیده اند. این چهار کشور با هم تصمیم می گیرند و حضور ایران نیز موثر نیست . چون آنها چهارتایی مدل تصمیم گیری را به ضرر ایران تغییر داده اند.
ایران در تقسیم دریای خزر اصل انصاف را مطرح می کند. این اصل به چه معناست؟
ایران می گوید در تقسیم بندی باید بر اساس اصل انصاف عمل شود. اصل انصاف بحثی است در دیوان بین المللی دادگستری که در بعضی اراء که برای تحدید حدود مخصوصا برای دریای شمال اعمال می شود. با اعمال اصل انصاف سهم ایران از ۱۳ الی ۱۴ درصد که اعمال شده است بیشتر می شود. بر اساس بحث های فنی و مهندسی ایران بعید می دانم که حتی با بحث انصاف سهم ایران به بیست درصد برسد.
یعنی اصل انصاف نیز ایران را به حق خود نمی رساند؟
ایران به عنوان یک کشوری که به لحاظ تاریخی همیشه در کنار دریای خزر حضور داشته است می تواند از منابعی که در دریای خزر وجود دارد، سهمی داشته باشد. این سهم باید بر اساس توجه به جمعیت، قدمت تاریخی، طول سواحل ایران که البته این هنوز شفاف نشده است شکل بگیرد. بحث از ” اصل انصاف” که در دیوان بین المللی دادگستری جریان دارد تنها می تواند چند درصدی سهم ما را بالا و پائین کند در حالی که موضوع در این دریا فقط سهم و خط کشی نیست بلکه باید به حق حاکمیت ایران توجه شود.
با توجه به سهم ایران بهره برداری از منابع دریای خزر به ضرر ایران است. نظر شما چیست؟
عده ای می گویند که جغرافیا به ضرر ایران سرنوشت سهم ایران را رغم زده است. اتفاق من نظرم این است که جغرافیا نامهربان نیست، این تاریخ است که بیشتر برای ایران مشکل ایجاد کرده است. مثلا جنگ های بین ایران و روس ها و موافقتنامه هایی که خیلی چیزها را تغیر داد. اگر بدون در نظر گرفتن این شرایط تاریخی فقط مسئله تقسیم دریا را در چارچوب آنچه در دنیا در مورد دریاها معمول است ، سهم ایران کاهش می یابد.
سهم ایران با توجه به اینکه سواحل ما طولش بزرگ نیست و وضعیت سواحل مقعر سهم کشور ما کم می شود. بله در جغرافیا مشکلاتی وجود دارد. ولی به هرحال مدل هایی دیگری برای انتخاب خط مبدا نیز وجود دارد واگر این مدل ها انتخاب شود سهم ایران بیشتر می شود. در بحث سهم ایران نباید فقط به جغرافیا اکتفا کنیم بلکه باید به ملاحضات تاریخی نیز استناد کنیم.
در همین مورد کشورهای حوزه دریای خزر به «اصل ریبوس» اشاره می کنند؟ نظر شما چیست؟
اصل ریبوس مربوط به تغییرات بنیادی است. این اصل برای مرزهای ما قابل ادعا نیست. تفسیر آنها تفسیر غلطی است. این اصل در این موضوع معنایی ندارد. تغییر بنیادی در مرزهای ایران صورت نگرفته است. شوروی فروپاشیده است و سرزمینشان به چهار بخش تقسیم شده است. تغییر بنیادی به این معناست که مثلا نصف دریای خزر خشک شده باشد. تغییرات در کشور همسایه ما که تغییر بنیادی نیست.
دیدگاه