به امید شنیدن صداهای تازهتر در جامجهانی نه عقدهگشایی گزارشگران
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا،نزدیکی به جامجهانی و انتظار بالای مخاطبان با توجه به برنامههای رنگ به رنگ شبکههای ماهوارهای، این مسئولیت را برای صدا و سیما ایجاد کرده تا به فکر برنامههای خوبی برای روزهای داغ تابستانی و فوتبالی باشند. امیدواریم از دل آن مسابقه، صداهای تازهتری به پسزمینه مسابقات فوتبال افزوده شود.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا ،عید امسال سبد برنامههای شبکه سه، یک مهمان ویژه داشت. دیگر خبری از نمایش کوههای عضله که در مراحل گوناگون مردان آهنین زورآزمایی میکردند، نبود و جای آن را برنامهای به نام «آقای گزارشگر» گرفت؛ برنامهای که با ایدهای جذاب، در پی کشف استعدادهای تازه گزارشگری در صدا و سیما بود.
در پیش بودن جامجهانی همه چیز را کم و بیش تحت تأثیر خود قرار میدهد و برنامههای صدا وسیما هم از این قاعده جدا نیستند. نزدیک به هشتاد روز دیگر تا جامجهانی فرصت مانده و صدا و سیما، تلاش دارد با دستان پر به استقبال مهمترین رویداد ورزشی سال برود. حضور تیم ملی کشورمان هم در این رویدادها، موجب شده تا توجهها به رقابتهای جامجهانی دوچندان شود و رقابتهای شبکههای ماهوارهای برای پوشش این رقابتها و کسب درصدی از مخاطبان نیز موجب شده تا صدا و سیما عزم خود را برای حضور کارآمد در روزهای جامجهانی جزم کند.
بنا بر این گزارش، در سالهای اخیر، انحصار گزارشگری فوتبال در میان شمار محدودی از گزارشگران که تعداد آنها به زحمت به تعداد انگشتان یک دست میرسد و غیرشفاف بودن سازوکار گزارشگر شدن در صدا و سیما، این شائبه را تقویت کرد که تبدیل شدن به یک صدا برای روایت مسابقات ورزشی، از کانالهای گوناگونی میگذرد که بیشتر از استعداد به رابطه نیاز دارد.
گروه ورزش شبکه سه، امسال و در آستانه جامجهانی با یک ایده خوب به سراغ مردم عادی و مخاطبان خاص دنیای فوتبال رفت تا در مسابقهای جذاب، فرصت حضور همه آنهایی را که در این سالها ادعایی داشتهاند، فراهم کند تا بلکه از میان چندین هزار تنی که برای این رقابت اعلام آمادگی کردند، دستکم چند صدای خوب را برگزیند و به این ترتیب، جرقههایی زده شد؛ از تغییر چهرههای تکراری در صدا و سیما تا جسارات مدیران این سازمان در آخرین روزهای کاریشان، بلکه تغییری در روال تکراری این سازمان در حوزه ورزش ایجاد شود.
تجربه میدان دادن به جوانانی چون عادل فردوسیپور در اواسط دهه هفتاد، موجب شد تا تلویزیون پس از سالها محافظهکاری، دستکم صاحب یک برنامه جسورانه شود که در همه سالهای انتقاد به عملکرد صدا و سیما، کمی نماد جسارت و بیپروایی باشد.
با این مقدمه، سرانجام فرصتی برای تغییر و تحول در حوزه ورزش ایجاد شد و برنامهای با ایده پیدا کردن استعدادهای جوان گزارشگری فوتبال به راه افتاد و همان گونه که میشد حدس زد با استقبال گسترده مخاطبان هم همراه شد.
اما هرچه پیش رفتیم به رغم استقبال مردم از این برنامه، گویا هدف اصلی برنامه کمرنگ و کمرنگتر شد و به جای تبدیل شدن به برنامهای برای بروز استعدادهای جدید، به برنامهای برای به رخ کشیدن تواناییهای برخی گزارشگران کنونی این شبکه تبدیل گشت.
در واقع نحوه داوری نامناسب این برنامه در روزهای گذشته، اعتراضات گستردهای را در فضای مجازی پدید آورد و بسیاری به موضعگیریهای عجیب و بعضا تحقیرآمیز داوران این مسابقه در برابر شرکتکنندگان این برنامه، واکنش نشان دادند.
تحقیر شرکتکنندگان بعضا خردسال این مسابقه در کنار واکنش منفی نشان دادن گزارشگرانی چون مزدک میرزایی به نوآوری برخی از شرکتکنندگان، موجب شد تا این شبهه پدید آید که هدف این برنامه به جای پیدا کردن استعدادهای جوان برای گزارشگری، بیشتر فرصتی برای تأیید گزارشگران کنونی این شبکه است؛ چه اینکه گزارشگران صدا و سیما حتی در گزارشهای مسابقات داخلی، چنان پر اشتباه ظاهر میشوند که شاید در یک نیمه هم یک بازیکن داخلی را نشناسند. حتی مزدک میرزایی در یک بازی ملی وقتی حتی در ورزشگاه هم حضور داشت، یک نیمه کامل به جای داود فنایی گمان میکرد که پرویز برومند درون دروازه تیم ملی ایران ایستاده است.
در این برنامه از این دست واکنشهای عجیب پیاپی از سوی گزارشگرانی دیده شده که عملکرد ضعیفشان، موجب شده بود تا اعتراضهای فراوانی به کار آنان شده و تقاضای ورود چهرههای جدید به عرصه گزارشگری ایجاد شود.
اما ایرادی که بسیاری از داوران به گزارشگران تازهکار این مسابقه وارد میدانستند، تقلید آنها از گزارشگران کنونی صدا وسیماست که البته مسألهای طبیعی است. چه اینکه غالبا شرکتکنندگان گمان میکنند که استاندارد ورود به صدا و سیما سبک و سیاق فعلی گزارشگران سیماست و برای همین هم برای آنکه خودشان را صف برندهها برسانند، تلاش میکنند تا از گزارشگران تلویزیون تقلید کنند.
نکته دیگری که در زمینه داوری این مسابقات به چشم میخورد، جای خالی رأی مردمی در انتخاب برگزیدههای این مسابقه است. از آنجا که مردم نقش اصلی را در پذیرش یا نپذیرفتن این چهرهها دارند و عملکرد کنونی گزارشگران تلویزیون و اقبال عمومی به آنها، نشان میدهد که رأی مردم تا چه میزان در برگزیده شدن یک گزارشگر تأثیر دارد، بد نبود تا سازوکاری اندیشیده میشد تا افزون بر هیأت داورانی که کارکرد پر انتقادی داشتند، مردم هم فرصتی برای رأی دادن به چهرههای برگزیده خود داشتند.
در پایان باید گفت، حضور داوران بیارتباط به حوزه گزارشگری که با نظرهای متفاوت و غیرکارشناسی و بعضا بیادبانه خود، سعی در تحقیر شرکتکنندگان داشتند، از دیگر نقاط ضعف این برنامه است. هادی طباطبایی، تقریبا هیچ نظر کارشناسی درباره نحوه اجراها نمیدهد و هوشنگ نصیرزاده هم غالبا از شرکتکنندگان شغل آنها را میپرسد و سپس برای اینکه میزان بامزگی خود را نشان بدهد، به آنها توصیه میکند که همان شغل سابق خود را پیگیری کنند، تا اینکه بخواهد وارد عرصه گزارشگری بشوند.
به هر حال، نزدیکی به جامجهانی و انتظار بالای مخاطبان با توجه به برنامههای رنگ به رنگ شبکههای ماهوارهای، این مسئولیت را برای صدا و سیما ایجاد کرده تا به فکر برنامههای خوبی برای روزها داغ تابستانی و فوتبالی باشند. امیدواریم که از دل آن مسابقه صداهای تازهتری به پسزمینه مسابقات فوتبال افزوده بشود.
تابناک/
دیدگاه