امروز صبح حبیب الله عسگر اولادی درگذشت + زندگینامه و سوابق انقلابی
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا حبیبالله عسگراولادی از مبارزان اول نهضت اسلامی صبح امروز و همزمان با اولین روز ماه محرمالحرام در سن ۸۲ سالگی به علت عارضه قلبی درگذشت.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا حبیبالله عسگراولادی دبیرکل سابق حزب مؤتلفه اسلامی و از مبارزان اول نهضت اسلامی صبح امروز در سن ۸۲ سالگی به علت عارضه قلبی درگذشت.
محسن رفیق دوست با اعلام این خبر گفت: بیش از ۶۰ روز از عمل جراحی عمل قلب باز حبیب الله عسگراولادی میگذشت که دچار ناراحتی در قسمت ریهها شد و علیرغم اظهار رضایت از عمل باز وی، اما به دلیل مشکلات ریوی حبیب الله عسگراولادی امروز در بیمارستان درگذشت.
رفیقدوست تصریح کرد: هماکنون در حال عزیمت به بیمارستان هستم و یکی از بستگان عسگراولادی با من تماس گرفت و خبر فوت حبیبالله عسگراولادی را به من داد.
عسگراولادی از شهریور امسال در یکی از بیمارستانهای تهران بستری بود.
حبیبالله عسگراولادی مجاهد خستگی ناپذیر انقلاب اسلامی از یاران دیرینه و نزدیک حضرت امام خمینی و از مبارزان اول نهضت اسلامی، تاریخ مجسم انقلاب و پناه محرومان بود. وی سابقه نمایندگی مردم تهران در دوره اول مجلس شورای اسلامی، وزیر بازرگانی دولت رجایی و نمایندگی حضرت امام و رهبر معظم انقلاب در کمیته امداد و اصناف و بازار را در کارنامه دارد.
امام خمینی: من او (عسگراولادی) را مرد بسیار صالح و بسیار فداکاری میدانم
امام خمینی بارها مرحوم حبیب الله عسگراولادی را مورد تفقد قرار دادند.از جمله پس از استعفای وی و جمعی دیگر از وزرا از دولت وقت موسوی فرمودند: شما ازانقلابیون اول نهضت اسلامی هستید انقلابیون اول نهضت اسلامی صالح و بسیار فداکار…من مرحوم عراقی را از آن اولی که نهضت شروع شد.. میشناختم انصافاً مردی بود که عمرش را صرف خدمت به اسلام کرد. بعضیشان را خیلی خوب میشناسم. مثل آقای عسگراولادی که ایشان هم نظیر مرحوم عراقی از اول نهضت همراه بود و زحمت کشید. من او را مرد بسیار صالح و بسیار فداکاری میدانم.
زندگینامه و سوابق انقلابی مرحوم حبیبالله عسگراولادی
حبیبالله عسگراولادی در سال ۱۳۱۱ در خانوادهای مذهبی در تهران متولد شد.
پدر و مادرش اصالتی دماوندی داشتند اما پس از زلزله دماوند راه تهران را در پیش گرفتند و در محله قدیمی امامزاده یحیی سکنی گزیدند.
وی در ۶ سالگی بار دیگر همراه با والدین خود به دماوند رفت و دوران ابتدایی را در آن دیار گذراند.
وضعیت مالی پدر حبیب الله چندان مناسب نبود و کفاف خرج تحصیل او نمیداد؛ به ویژه آنکه در دوره جنگ جهانی دوم قیمت لوازمالتحریر نیز سر به فلک گذاشته بود.
در این میان یکی از بستگان خرج تحصیل او را تقبل کرد اما این مانع از اشتغال به کار حبیبالله عسگراولادی نشد.
وی که در کودکی در بازار کار کرده بود، در کنار دایی خود شروع به کار کرد اما چندی بعد به دلیل ورشکستگی تجار تهران بار دیگر به دماوند رفت البته بخت با او یار بود و توانست برای فروش برنج به تهران بیاید.
مدتی به آهنفروشی حاجحسین توکلی پدر همسر آیندهاش رفت و چندی بعد تحصیلدار یک تاجر قمی شد.
حبیبالله سپس به علوم دینی علاقمند شد و نزد حاج شیخ محمدحسین زاهد و شیخ احمد مجتهدی تلمذ کرد.
فعالیتهای انقلابی آیتالله کاشانی و فداییان اسلام در دهه ۲۰ نظر عسگراولادی را به خود جلب کرد اما تا مدتی از پیوستن به آنها اجتناب ورزید. در عین حال نوشتههای حسین فاطمی و مظفر بقایی نیز توجه او را جلب کرد.
عسگراولادی جوان بود اما هنگامی که به مسجد امینالدوله میرفت با شهید مهدی عراقی، هاشم امانی، مهدی شفیق، ابوالفضل توکلینیا و مصطفی حائریزاده آشنا شد و هیئتی به راه انداختند تا زمینهای شود برای فعالیتهای مذهبی و سیاسی آنها. آیتالله شهید محمد حسینیبهشتی سخنران هیئت آنها بود. در اواخر دهه ۳۰ این هیئت مواضع سیاسی خود را اعلام کرد و فعالیتهایش رنگ و بوی جدیدی به خود گرفت.
حبیبالله عسگراولادی مدتی پس از درگذشت آیتالله بروجردی در راه تهران قم با روحانی جوانی هم کلام میشود که وی«آیتالله خمینی» را مرجع تقلید اعلم معرفی میکند.
عسگراولادی بعدها متوجه شد که این روحانی جوان محمدرضا مهدویکنی بوده و این رابطه واسطهای میشود برای رفت و آمد عسگراولادی به بیت امامخمینی. وی چندی بعد با هیئتهای مذهبی دیگری همچون هیئت اصفهانیها و میرمحمدصادقی و چهرههایی از جمله شیخ علی امانی، شهید لاجوردی و شهید محمدصادق اسلامی آشنا شد و اساسنامه هیئتهای موتلفه اسلامی را تدوین کرد.
شاخه نظامی این تشکل بر سر اعدام انقلابی حسنعلی منصور به توافق رسید که پس از اعدام انقلابی منصور در ۲۶ اردیبهشت ۴۲ این جوانان انقلابی برای محاکمه به دادگاه نظامی رژیم شاه رفتند.
براساس اسناد منتشر شده، این جوانان که در تشکلی به نام هیئتهای موتلفه اسلامی عضویت داشتند، متهم اصلی ترور حسنعلی منصور نخستوزیر دوران ستمشاهی بودند. ساعتی بعد که حکم دادگاه اعلام شد، ۴ جوان انقلابی این تشکل به اعدام محکوم شدند و ۴ نفر دیگر هم حکم حبس ابد گرفتند که حبیبالله عسگراولادی یکی از این افراد بود.
عسگراولادی پس از ۱۴ سال حبس در سال ۵۶ از زندان آزاد شد. وی که به مرزبندی مذهبیها با مارکسیستها تاکید جدی داشت و سازمان مجاهدین خلق را التقاطی میدانست، پس از آزادی از زندان، بار دیگر فعالیت و همفکری با روحانیون و همرزمان خود را در پی گرفت و مدتی هم به فرانسه رفت تا با امامخمینی(ره) ملاقات کند.
این مبارز انقلابی، پس از پیروزی انقلاب اسلامی به همراه تعدادی از اعضای هیئتهای موتلفه به فعالیت در حزب جمهوری اسلامی روی آورد و عضو شورای مرکزی حزب شد. وی در مجلس اول به عضویت هیئت رئیسه درآمد.
عسگراولادی در دولت میرحسین موسوی وزیر بازرگانی شد اما به دلیل نگرش سیاسی – اقتصادی متفاوت با نخستوزیر وقت، به همراه وزرای منتسب به جناح راست، از سمت خود استعفا کرد.
وی از بدو شکلگیری کمیته امداد امامخمینی(ره) در راس این نهاد قرار گرفت و البته دو بار نیز در دهه ۶۰ کاندیدای ریاستجمهوری شد. پس از انحلال حزب جمهوری وی و دوستانش بار دیگر پرچم حزب موتلفه را برافراشتند و عسگراولادی سکاندار این حزب شد.
عسگراولادی که سابقه نمایندگی مجلس را نیز در کارنامه خود داشت، سالها دبیرکل موتلفه بود؛ اما در تیرماه سال ۸۳ جای خود را به محمدنبی حبیبی، دیگر عضو موتلفه داد.
وی پس از آن دبیرکل جبهه پیروان خط امام و رهبری شد و تا روزهای پایانی عمرش در این منصب باقی ماند و نماینده رهبر معظم انقلاب در کمیته امداد امامخمینی(ره) بود.
دیدگاه