وقتی “کبرا ۱۱ وطنی” گند میزند!!!+ تصاویر
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا اشکالات موجود در این سریال آنقدر پیش پا افتاده و ابتدایی اند که اندک تأملی بر آنها، موجبات انبساط خاطر مخاطبان این «اکشن ترین سریال تاریخ ایران»(!) را فراهم خواهد آورد!
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا ساخت سریال های پلیسی و جنایی در کشور ما چندان مسبوق به سابقه نیست. چه اگر اکثریت تولیدات سینمایی کشور در اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ را آثاری با مضمون پلیسی تشکیل می دانند اما ساخت این دست مضامین در سریال های سیمای جمهوری اسلامی، اعتنایی را نیانگیخته و مورد توجه نبود.
شاید بتوان در نگاه نخست بر تفاوت این اثر با دیگر آثار هم سنخ خود اذعان نمود و آن را از سایرین تمیز داد؛ چراکه این تفاوت فاحش، بهوضوح در ضعف فیلمنامه و سطح نازل این سریال قابل مشاهده است!
سریالی که سعی ویژه بر آن دارد تا اشکالات متعدد و ضعفهای پرشمارش را در لفافه بازی گرفتن از سوپراستارهای سرشناس و ایضاً استفاده از جلوههای ویژه تکراری و شگردهای بصری نخنماشده، پنهان کند و چهره ای موجه از خود را در معرض دید بینندگان به نمایش بگذارد!
در این میان اما اشکالات موجود در این سریال آنقدر پیش پا افتاده و ابتدایی اند که اندک تأملی بر آنها، موجبات انبساط خاطر مخاطبان این «اکشن ترین سریال تاریخ ایران»(!) را فراهم خواهد آورد!
در ابتدای قسمت اخیر این سریال، پخش شده در یکشنبه شب ۱۴ مهرماه، می بینیم چهار تفنگدار(!) یا همان شخصیت های اصلی فیلم در حالی که نوای «آمدم ای شاه پناهم بده …» استاد کریمخانی بدرقه راهشان است به مزار شهدای گمنام در یکی از امام زادگان شهر تهران سری می زنند و برای تداوم فعالیت های اکشنشان در ادامه سریال از ایشان رخصت میطلبند.
حال آنکه ربط قطعه زیبای «آمدم ای شاه …» -که در وصف علی بن موسی الرضا(ع) سروده شده- با شهدای گمنام و امام زاده ای در تهران چیست، سوالی است که میباید از کارگردان این سریال فاخر پرسید!
جالبتر اما بخش تعقیب و گریز ماشین پلیس با تانکر حمل سوخت بمبگذاری شده در همین قسمت از سریال است.
نکته قابل توجه در این سکانس آنکه تعقیب کنندگان تانکر که تا پیش از رسیدن به آن آژیر خود را خاموش نگه داشته بودند، درست به محض رویت تانکر که می بایست بیسروصدا بدان نزدیک شوند، آژیر و چراغ گردان خود را روشن کرده و راننده را از حضور خود در محل مطلع می سازند!!!
پس از آن زمانی که ماشین پلیس قصد سبقت گرفتن از تانکر را دارد، بدیهی است که راننده مانع از سبقت تعقیب کنندگان شود؛ اما نکته جالب آنکه در این منع از سبقت، سر سوزنی خراشیدگی و خسارت به هیچیک از این دو وارد نمی آید و ایضاً گاردریل کنار جاده و تمیز و شسته و رفته در سر جایش باقیست!!!
اما مضحکتر آنجاست که متخصص خنثی کردن بمب پس از آگاهی یافتن به حساسیت زمان سنج ماده منفجره با سرعت تانکر، با فداکاری – شما بخوانید خودکشی(!) – در تانکر میماند و بدون بیرون پریدن از آن، خود را به کشتن می دهد!
جالب آنجاست که مسیح احدی – متخصص خنثی کردن بمب – پیش از انفجار بمب، درحالیکه همکارانش در فاصله چند متری تانکر در حال حرکتند می خواهد که مسیری انحرافی و بدون سکنه را به منظور متوقف کردن تانکر به او معرفی کنند تا مردم اطراف آن آسیبی نبینند.
اولاً براساس تصاویر فیلمبرداری شده بجز ماشین پلیس و تانکر هیچ جنبده دیگری در اتوبان یافت نمی شد؛ ثانیاً اگر این بمب آنقدر قوی بود که اطرافیان تانکر را نیز به کام مرگ بکشاند، چرا هیچ آسیبی به ماشین پلیسی که در نزدیک ترین فاصله به تانکر حرکت می کرد، وارد نیاورد؟!
این خود تنها تحلیلی مختصر از مثنوی هفتاد من اشکالات غیر قابل اغماض این سریال ۱۳ قسمتی بود که اگر مجال اجازه میداد، میتوانست بیش از اینها باشد!
در پایان اما می باید از مدیران ارشد رسانه ملی این سوال را داشت که آیا بواقع صرف اینهمه وقت و هزینه و انرژی برای چنین سریال نازلی – که گویا در رده کیفیتی “الف” از تولیدات صداوسیما نیز قرار داشته است – ارزشش را داشت؟!/صراط
دیدگاه