تشکر از کیهان هاشمنیا ، ترویج خوبیهاست
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا کیهان هاشمنیا علیرغم نیش و کنایه برخی از مؤمنین(!) که خود نیز در سخنرانیاش از سر درد به آنان اشاره کرد، در این مدت کوتاه زحمات زیادی را تحمل کرد و به تعبیر بعضیها، بهجای خوردن ده قرص در روز(!) و استراحت در منزل و بستری در بیمارستان(!) و …(!)، بزرگترین هنرش این بود که …

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا : وقتی قرار شد استاندار اخلاقی گیلان جایش را به همکار اسبقش بدهد، به مصداق “من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق” لازم دیده شد به طریقی در حد بضاعت و رسالت از زحمات ایشان تشکر شود.
ظریفی که از نیت مطلع شده بود، توصیه کرد اگر قصد چنین کاری مسجل است، برای جلوگیری از هرگونه تعبیر و تفسیر، قبل از تودیع ـ و به تعبیر وزیر کشور “جلسه تقدیر” ـ جایز است که بعد از آن ممکن است موجب تکدر خاطر و تعابیر و تفاسیر ناصواب شود؛ ولی چه سود که آن مجال نه میل نوشتن بود و نه این زمان طاقت نادیده گرفتن.
به قول آن معلم جوان، “اگرچه کار برای رضای خدا تشکر ندارد، ولی باید سپاسگزاری کرد تا گسترش پیدا کند و فراگیر شود.” از اینرو با قبول تبعات عمل، بیش از این تأخیر جایز دیده نشد، زیرا کیهان هاشمنیا علیرغم نیش و کنایه برخی از مؤمنین(!) که خود نیز در سخنرانیاش از سر درد به آنان اشاره کرد، در این مدت کوتاه زحمات زیادی را تحمل کرد و به تعبیر بعضیها، بهجای خوردن ده قرص در روز(!) و استراحت در منزل و بستری در بیمارستان(!) و …(!)، بزرگترین هنرش این بود که از یکسو استان را آرام نگهدارد و از سوی دیگر، با حضور عالمانه در مجالس و محافل علمی و برنامهریزی، موجبات تحسین خبرگان فن را فراهم نموده و در عمل برای فرهیختگان استان گیلان آبرو خریداری نماید.
او در مدت کوتاه مدیریت، با به رخ کشیدن توان مدیریتی خود در عمل به تمام شبههافکنیهای مخالفان پاسخ داد و سرانجام نیز بدون توسل به این و آن برای بقاء، مقتدرانه و از سر رضا و تسلیم و ولایتپذیری، مسئولیتش را به اهلش واگذار نمود.
در یک کلام، تقدیر از کیهان هاشمنیا هم به شخصیت و هم شأنیت، به تعبیر خودش، تقدیر از خوبیهاست و امید است خلفش نیز تالی تلو او باشد.
تصور میرود برای تقدیر از این مدیر اخلاق و سیاست و عرفان، سخنان عارفانه و حکیمانه خود او کلام جامعی باشد که با رسایی تمام و تعابیر و تحلیل بدیع و زیبا، نقشه راه عاشقی را برای عاشقان ولایت ترسیم میکند. از اینرو ضمن آرزوی توفیق خدمت به همه هاشمنیاها، متن کامل سخنان کیهان هاشمنیا درپی میآید:

بسم الله الرحمن الرحیم
خاطر شریف دوستان اگر باشد، عزیزانی که در معارفه من حاضر بودند، عرض کردم: اگر من مردم برای مردم کاری کردم، اگر زنده بودم، خواستم از اینجا بروم، پس کاری نکردم. اقتضا و شواهد حی و حاضر جسمی در محضر شما هستم. بنابراین نمیتوانم از عملکردم صحبت کنم. کاری نکردم؛ اگر کاری میکردم، میبایست برای مردم میمردم.
من آنجا از زبان مولانا عرض کردم: عاشقی به معشوق رسید، خیلی گفت: من شبها نخوابیدم، غصهها خوردم، هجرتها و هجرانها داشتم، بدبختیها کشیدم تا رسیدم. معشوق گفت:
گفت معشوق اینهمه کردی ولیک ….. گوش بگشا پهن و اندریاب نیک
کآنچه اصل اصل عشق است و ولاست ….. آن نکردی اینچه کردی فرعهاست
گفتش آن عاشق بگو کآن اصل چیست؟ ….. گفت اصلش مردن است و نیستی است
تو همه کردی، نمردی، زندهای ….. هین بمیر ار یار جان بازندهای
تقدیر و تشکر دارم، اولاً از مردم فهیم و فرهیخته استان گیلان، از نماینده معزز و بزرگوار، مفسر قرآن، دانشمند، همراه، عاقل و دلسوز استانمان، حضرت آیتالله قربانی و از نمایندگان گرامی؛ نمایندگانی که بهنظر من، مجموعه متحد و یکپارچهای هستند که در کمتر دورهای داشتیم. نمیگویم که مورد شناسی بکنیم، بلکه برویم از بام نگاه بکنیم، چنین خواهیم دید. نعمتی است که بر ما هست. از مدیران استانمان کسانی که با کمپولی، بعضاً بیپولی کار کردند و زحمت کشیدند و استان را با آرامش اداره کردند. نبودها و کمبودها را با تلاش خودشان جبران کردند. فرمانداران عزیزمان که هر وقت نقصی بود، بر ذمه آنها میگذاشتیم و هر وقت قوت و فعلی بود، هرکس به نام خود میزد.
جناب وزیر! از مظلومترین مدیران ما، فرمانداران و بخشداران ما هستند. در گرما و سرما، نمایندگان رسانهها همیشه بودند، الآن هم در هجرت بر بام هستند و نظارهگر ما هستند. همیشه همراه بودند بدون توقع؛ حقیقتاً بدون توقع. ما بعد از تهران، بیشترین نمایندگان رسانهها را داریم؛ حدود ۱۵۰ رسانه، حدود ۷۰ سرپرستی، همه خبرگزاریها اینجا هستند. ۱۴۰۰ سایت فعال خبری ـ تحلیلی داریم. این خود یک نقطه قوتی است برای استان. ضمناً اینکه همیشه زیر نظر هستیم. همراهی رسانه ملی همیشه در همه مقاطع بود و اشارهای میخواهد همکاران مظلومم در استانداری. من زمانی که معاون بودم، بیشتر بهشان رسیدم تا زمانی که استاندار بودم.
وقتی که شب عاشقی به ما رسید، در هر صورت چیزی بود که در سال گذشته حدود ۲۹ درصد تخصیص گرفتم، امسال نیز تا هفته پیش سه درصد تخصیص داشتم. من در زمان مهندس قهرمانی، معاون برنامهریزی که بودم، یکبار آخر سال ۸۴.۵ درصد تخصیص گرفتم. ایشان به من گفت: هاشمنیا ! من ۱۵.۵ درصد باقیمانده را از تو میگیرم. در دو سال گذشته به یک سوم آن یک سال نرسیدم. در هر حال صورتمان را با سیلی سرخ کردیم و احساس ضعف نکردیم و مهمتر از آن این بود که مدیران ما تحمل کردند. نمایندگان عزیز ما کمک کردند.
تشکر میکنم از روحانیت معظم، از ائمه محترم جمعه و جماعتمان. باور بفرمایید من نه در شرایطی هستم و نه در خصوصیات من هست که بیایم حسن افراد را بلانسبت بگویم، بلکه نسبت دارد. ائمه جمعه کمکمان بودند. نیروهای انتظامی و نظامی و اعضای محترم شورای نظارت و شورای تأمین، کمیسیونهای مختلف، از همه اینها تشکر میکنم.
در کنار اینها من از همسر عزیزم تشکر میکنم. من وقتی که آمدم، ایشان مثل خود من با استانداری من موافقت نداشتند، و با زود رفتن و دیر آمدن من ساختند، ولی یک روز به ایشان عرض کردم برای یک سال مرا وقف نظام کن. گفت: مثل همیشه تو را وقف کردم و آن وقف را به معنای کلمه داشتند.
از دولت دهم و آقای احمدینژاد تشکر میکنم که به من اعتماد کردند. از جناب آقای مهندس نجار تشکر میکنم که قبولم کردند. هیچکس این ریسک را نمیکند. من ۳۲ سال روی چرخ هستم. بیست سالم بود که روی ویلچر نشستم. هیچ وقت احساس ضعف نکردم. کسانی که میخواهند، فقط یک بار امتحان کنند و یک ساعت یکجا بنشینند و تکان نخورند. خداوند کمک کرد و این بزرگواران هم لطف کردند و اعتماد کردند.
از وزیر محترم کشور جناب آقای رحمانی فضلی، استاد ارجمندم که همیشه من از ایشان ادب و دانش یاد گرفتم، تشکر میکنم. یک نیروی خوب، وارسته و گیلان آشنا را انتخاب کردند. این خودش یک آرامش بزرگی است برای استان و همینطور نویدی است برای توسعه استان. طبیعتاً به حکم یک سرباز، نه به حکم ابلاغ، بلکه به حکم اخلاق، همیشه در خدمتشان خواهم بود. همیشه در کنارشان خواهم بود و حتماً هم باید کمک کرد.
بگذارید این بخش را بگویم و بعد چند نکته دارم که عرض میکنم. ما هرکسی را بگذاریم، میشود تصور کرد او نقصی دارد. نهتنها تصور، بلکه به تحقیق گفت که او نقصی دارد. وقتی او مسئولیت میپذیرد، ما نمیتوانیم بگوییم در یک خانه با برادرم و خواهرم مخالفم، بزنم شیشه را بشکنم که در این صورت خودم باید شب را در سرما و گرما بخوابم. ما اگر بیاییم بگوییم خداوند فرموده است: “لو تکاشفتم لا تدافعتم”، شما مصداقش هستید، من هم مصداقش هستم، دکتر نجفی هم مصداقش هستند. اگر خدا باز کند که ما چی هستیم، مردهمان را از روی زمین برنمیدارند. پس چرا دنبال این باشیم که کی چه نقصی دارد؟ قرار است یک باری را برداریم؛ هرکسی گوشهای از آن را بگیرد حملش کند. اگر میدانیم که کسی نقصی دارد، آن را بپوشانیم. در سایتها مطرح نکنیم، بزرگش نکنیم، آبرو نبریم. خدا اگر پرده را از روی تویی که داری آبرو میبری، بردارد، مردهات را از روی زمین برنمیدارند. حدیث قدسی است، نقل و تحلیل هاشمنیا نیست؛ کمک کنیم.
اگر ما نظام را قبول داریم، اعضای نظام را باید بپذیریم. اگر خودمان را دوست داریم، یک چشممان را درنمیآوریم، یک دستمان را قطع نمیکنیم، حتی یک بند انگشتمان را نمیزنیم، ناخنمان را حتی خون نمیآوریم. چطور میشود که اعضای نظام را باید بزنیم؟! مگر میشود بر سر “شاخ” نشست و “بن” برید ـ یکی بر سر شاخ و بن میبرید ـ؟
آقای دکتر رحمانی! ما اینجا بهصورت هوایی شاید بیشتر از ۱۵۰ تا ۲۰۰ متر از خانه میرزا کوچک فاصله نداریم؛ ما جسماً از خانه آیتالله بهجت فاصلهای نداریم، نمیدانم من و امثال من روحاً چقدر از ایشان دوریم؟ به همین ۱۵۰ متر روحمان را به آن میرزای بزرگوار نمیرسانیم. میرزا فرمود: “تا زمانی که ما دور هم هستیم، با هم نزاع داریم. تا یک نفر از میان ما رفت، تقدیسش میکنیم؛ مرده پرست هستیم!” این کلام میرزاست. چه کشید این مرد؟! تا زمانی که کنار هم هستیم، حمایت از هم بکنیم. چهار چرخی را که خودمان هم سوار آنیم، یک چرخش را درنیاوریم.
به ولای علی، والله، بالله، تالله! شما میدانید این قسم اسماء جلاله است که در صداقت محض هم مکروه است؛ من دفاعم از نماینده ولی فقیه، دفاع از شخص نیست، گرچه شخصیت هم شخصیت بزرگ و وارستهای است. من اعتقادم این است که اگر دور مسلم بن عقیل میایستادند، نه اینکه میجنگیدند، کسانی که در کوفه بودند، اگر در اطراف مسلم میماندند و پراکنده نمیشدند، کربلا اتفاق نمیافتاد. نمیشود گفت که نماینده ولی فقیه، نماینده ولی فقیه است، من هم ذوب در ولایت هستم، اما به هر بهانهای، چون آن نماینده ولی فقیه را قبول ندارد، بیاید تا نماینده ولی فقیه را بزند؛ نمیتواند. روزی میرسد که امام حسین(ع) به نماینده ولی فقیه زمان میگوید: برو و یاران مرا آماده کن! مسلم گفت: هل من ناصر؟ جوابی نشنید. چند صباحی طول نکشید که امام فرمود: هل من ناصر؟ کسی دورش نبود. بنابراین دور رهبرمان جمع شویم. به جسم دوریم، دور نمایندهاش جمع شویم. اگر شخصیت را قبول نداریم، شأنیت را قبول داشته باشیم. شخصیت هم شخصیت وارستهای است، مثال زدنی است، در کنارش باشیم. اگر با هم باشیم، استان گیلان نیازی به منابع بیرونی ندارد، قطعاً و یقیناً به بهترین موقعیت خواهد رسید.
من فقط چند جمله را عرض میکنم، بهروزرسانی اطلاعات است. جناب دکتر نجفی اطلاعات خوبی دارند. ما اگر با هم باشیم، راه آهن در چند قدمی ماست، ۹۰ درصد پیشرفت دارد؛ بهجای اینکه راه آهن میانه به اردبیل ساخته شود، راه آهن قزوین به رشت و رشت به آستارا ساخته میشود.
اگر ما با هم باشیم، تنها بزرگراه کشور ۱۱ کیلومترش رها نمیشود. در بین چند ده هزار کیلومتر بزرگراهی که در کشور داریم، یکی را پیدا نمیکنید که ۱۱ کیلومترش را رها کرده باشند! تا دهانه ورودی منجیل دو ساعته بیاییم و از ورودی منجیل تا خروجی رودبار، این ۱۱ کیلومتر را سه ساعته طی کنیم! ما برویم اول آن را درست بکنیم. متحد باشیم.
یک زمانی نماینده رودبار گفت: من کفن میپوشم، نمیگذارم این راه ـ ۱۱ کیلومتر منجیل تا رودبار ـ تونل بشود، الآن این اتفاق را داریم. این استان مسیر کریدور شمال ـ جنوب است.
سایت نفتی ما را میتوانیم با یک یا علی بسازیم. نفت در حوضه ایران است، سایت ۳۰۰ هکتاری آماده است، میتوانیم بسازیم. ۱۳۰۰ واحد صنعتی داریم که میتواند افتتاح شود و ۲۰ هزار شغل در آن هست، میتوانیم این را افتتاح بکنیم.
ساحل فقط یک ساحل برای امر به معروف و نهی از منکر و گرفتن یک آستین کوتاه نیست، بلکه محلی است که ۱۵ میلیون نفری که وارد استان میشوند، میآیند یک سری هم به آنجا میزنند، کمی به آنجا برسیم. سالی ۱۵ میلیارد تومان خرج میکردیم، آشغال جمع میکردیم. امسال یک میلیارد و دویست میلیون تومان خرج کردیم، ۳۰۰ کیلومتر را پوشش دادیم. میشود هم هزینه را کم کرد و هم بهرهبرداری را زیاد کرد.
چه کسی میگوید استان گیلان ۱۴ هزار کیلومتر است؟ چرا ما یک تالاب کوچک و یک آببندان کوچک را جزء سرزمین اصلی میدانیم، ولی دریای به این وسعت را جزء سرزمین اصلی خود نمیدانیم؟ تا عمق ۱۸۰ کیلومتر از فاصله ساحل تا داخل دریا جزء سرزمین ماست. ما از هر مترمربع دریا میتوانیم به اندازه ده متر خاک بهرهبرداری کنیم. با هم باشیم، میتوانیم.
ما اولین قفس پرورش ماهی را زدیم، برداشت هم کردیم. استانهای دیگر هم از ما الگو گرفتند. روسها گفتند کمک کنید ما هم بزنیم، چون عمق آب آنها کمتر است. این افتخار گیلان بود. آقای سعیدی! الآن ماهی خاویاری ما چند کیلویی شده؟ بله، الآن ۸ کیلو شده. این را اولین بار در دریای خزر ما داریم انجام میدهیم.
چرا تالاب انزلی ما ۲۲ کیلومترمربع است، ۲۲۰۰۰ هکتار است، ما از آن آبی که میتوانیم ماهی در آن پرورش بدهیم، استفاده نمیکنیم و در آن فقط آشغال میریزیم؟ ما اولین مزرعه پرورش ماهی را زدیم. من استدعا کردم، اگر بشود بعدازظهر بتوانید سری به آن بزنید، خوب است. ثروتی است که هر هکتارش را اگر به افراد بدهیم، زندگیشان را میتوانید تأمین کنید. ما در ۱۲ مزرعه پرورش ماهیان خاویاری داریم. امسال از ایران ۴۰۰ کیلو خاویار صادر شده که ۳۵۰ کیلوی آن از ساحل است، نه دریا. آب دریا را در تالش پمپاژ میکنیم در استخرها. ماهی خاویاری ولگا را الآن ست مادر را پرورش دادیم و میتوانیم از آن استفاده کنیم.
ما ۵۰ هزار هکتار مزرعه زراعت چوب داریم. هیچ جای کشور این را نداریم. ۹۰ درصد این چوب کارخانههای کاغذسازی سایر استانها را دارد تأمین میکند. ۱۰ کارخانه نئوپانسازی، ام دی اف سازی در دست اجرا داریم. بزرگترین کارخانههای ام دی اف سازی ماست. یکی از آن درحال افتتاح است. ۵ طرح ما نزدیک افتتاح است. فومنات و لوشان درحال افتتاح هستند. تقریباً ساخت کامل شدهاند. ما میتوانیم این کارها را انجام بدهیم.
ما تنها استانی هستیم که وسعت جنگلهای ما کاهش نیافته، ولی هرکسی وارد این جنگلها شود، ما کمتر به آن بها میدهیم؛ گرچه مدیران محترم منابع طبیعی کمک کردهاند که ما بتوانیم از آن فضاها هم استفاده کنیم. ۲۳ هکتار گلخانه داریم، فقط یک سرمایهدار آمده دارد ۵۸ هکتار به آن اضافه میکند. این امکانپذیر است. ما میتوانیم این کار را انجام بدهیم.
ما برای اولین بار کل یارانهای که امسال میبایست به چای میدادیم، ۲۵ میلیارد تومان، همهاش را در فروردین ماه دریافت کردیم. اولین بار یارانه چای سال بعد را هم امسال تخصیص گرفتیم و داریم دریافت میکنیم. ولی با مکانیزمی باید داده شود که سال آینده، این اولین بار است که چای را داریم این طرف سال تصفیه میکنیم. منتی نیست. این تلاش آقای دکتر نوبخت که نعمتی است برای ما. از این فرصت استفاده کنیم.
از زمانی یک فردی که اسمش را نمیبرم، او در تأسیس سازمان مدیریت بودند. بگذارید انقلابی در استان بشود، بهانه ندهیم، کمک کنیم دکتر نوبخت را، میتواند حقوق حقه گیلان را بدهد. کریدور شمال ـ جنوب را میخواهیم، ما راه را میخواهیم، ما چیز دیگری نمیخواهیم. جناب آقای دکتر! من مهندس … را اینجا دیدم. ما تنها استانی هستیم که دولت میخواست دولت الکترونیک را در گیلان تأسیس کند، قطعاً بیشتر از ۲۰۰ میلیارد میخواهد تا دولت الکترونیک در گیلان پیاده شود. سرمایهگذار بخش خصوصی الآن آمده به مدیریت این بزرگوار، دولت الکترونیک را در گیلان پیاده میکند، به ازای هر پالس سرویسش خدمات میگیرد.
ما ۱۵ میلیارد مترمکعب نزولات آسمانی داریم؛ حدود ۵ میلیارد مترمکعب تبخیر میشود، ۱۰ میلیارد مترمکعب بقیه به دریا میرود! میتوانیم ۵ میلیارد مترمکعب آن را ذخیره کنیم. اگر نجنبیم، دیر خواهد شد.
۱۵۰۰۰ هکتار مجوز باغ زیتون گرفته شد. الآن ۱۰۰۰ هکتارش آماده افتتاح است که بنا بر این بود که در سفر شما این پروژه افتتاح شود، ولی دکتر نجفی، نائب جناب شما این کار را میکنند. ما برای تقریباً ۱۵۰۰۰ هکتار باغات زیتون مجوز برداشت آب گرفتهایم. چون باغات زیتون آب میخواهند، فقط نیاز به نهاده نیست.
ما منطقه آزاد را داریم. منطقه ویژه لاهیجان و آستارا را داریم. بنادر انزلی و آستارا را افتتاح شده داریم. بندرهای مربوط به تالش در کنارش، یک پایگاه مهم دریایی ساخت کشتی را ما آنجا داریم. پرهسر ما الآن میتواند مسافر را بپذیرد. خطوط مسافری ما که در منطقه آزاد کاسپین ساخته میشود، الآن پیشرفت دارد. بندر کیاشهر ما الآن مطالعاتش انجام شده، بندر چمخاله ما الآن دارد ساخته میشود. اینها ظرفیتهایی است که ما الآن داریم.
من چهار تا پیشنهاد عرض میکنم که واقعاً نیاز داریم. ما نمیتوانیم سند حوزه آبخیز را تأمین نکنیم. ما آبخور پایین هستیم. تا امروز حدود ۵۰ سد کوچک ساختیم، ۱۶۴ سد در حوزه قزل اوزن و شاهرود دارد زده میشود. اگر اینها زده شود، یک قطره آب به استان گیلان نمیرسد! ما باید حق آبی خود را در غالب سند جامع حوزه آبخیز، مدیریت حوزه آبخیز داشته باشیم. سد آیتالله بهجت ما آماده است، امروز میتوانید افتتاح و آبگیری بفرمایید. اولین سد بعد از انقلاب است که ساخته شده است. سد پلرود ما حدود ۲۶ تا ۳۰ درصد پیشرفت داشته است. تخصیص نیست، ما الآن داریم از طریق اوراق مشارکت انجام میدهیم. سد پلرود ما فاینانس چینیها شده است، ۲۰ میلیون دلار آن دارد انجام میشود. انشاءالله این ۵ میلیارد مترمکعب میتواند در همین حوزه آبخیز ما در جلگه جمع شود، به شرط اینکه ما الآن این سرمایهگذاری را انجام بدهیم؛ در غیر این صورت نخواهد شد.
محیط طبیعی ما و محیط زیست ما و راهها و جادههای ما با مازندران و گلستان یکی است، یک راه نداریم. این راه اصفهان به شیراز نیست. ما باید شورای برنامهریزی منطقهای را بهصورت قانونی دایر کنیم. یعنی ما بهصورت دورهای با مشارکت سه استاندار، نمایندگان محترم و دستگاه ذیربط باید این کار را انجام بدهند. سند راهبردی منابع زیست محیطی را و آمایش منطقهای در همان شورا به تصویب برسد.
معمولاً عادت ندارم جلسات را احساسی تمام کنم. من تلاش کردم برای وحدت، تلاش کردم آرامش ایجاد شود، فکر هم میکنم تا حدودی این اتفاق افتاد. جناب آقای دکتر نجفی هم بدانند که بعضی مواقع افرادی هستند که نانشان در بههم ریختن اوضاع است. آنها دوست دارند شلوغ شود تا مقاله و سرمقاله بنویسند، یک جایی چهار پایه بگذارند، رویش بایستند، صحبت کنند. آنها نقشه زخمی کردن افراد را دارند. کاریاش نمیتوان کرد، باید با آنها ساخت، آنها هم جزئی از واقعیتهای ما هستند.
مرحوم پدرم میگفت: کلاغ به بچهاش میگفت: تو تازه داری پرواز کردن را یاد میگیری، بگذار به تو توصیهای بکنم. این جانور دوپا را میبینی؟ هر وقت دیدی دولا شد، فرار کن، چون دارد سنگ برمیدارد تا تو را بزند. یک روزی این بچه کلاغ خونین و مالین پیش پدرش آمد. گفت: چه شد؟ گفت: آن جانور مرا زد. گفت: مگر نگفتم تا دولا شد، در رو. گفت: این نامرد دولا نشد، قبلاً سنگ را در جیبش گذاشته بود! من بعضی اوقات تا دولا میشدند، میآمدم در بروم، خونین و مالین میشدم، میفهمیدم این سنگ را قبلاً در جیبشان گذاشته بودند. بعضی اوقات هم مشکل، مشکل سوء تفاهم است و باید توضیح داد. باید رفت، باید خبط جناح کرد، باید تکبر به خرج نداد، برود بنشیند و توضیح بدهد تا به جایی برسد.
یک زمانی میرسد که دیگران وقتی نگاه میکنند، میگویند بالاخره این فرد خیری در ماندنش نیست، یا حداقل دیگران خیر بیشتری دارند و یا ضرری هم در رفتنش نیست، یا حداقل ضرر کمتری دارد. آن زمانها را بپذیریم. آن نوشیدن می اطاعت و ولایتپذیری است. پایان کلام من را از خاقانی داشته باشید:
لب تشنگان جان را سیاره حیاتی ….. بل یوسفان دل را از چاه غم نجاتی
هات الصبوح فاشرب مستدرک الفوات ….. انعم بها صبوحی واجمع بهاشتات
می خواه و دیو دل باش ارچه ملک صفاتی ….. از سرزنش چه ترسی نه قاضی القضاتی
حفت الیک روحی حتی انحنت قناتی ….. لاالخیر فی حیاتی لاالضر من مماتی
یا امام زمان!
زین نیم جان که دارم جانان چه خواست گویی ….. کرد آنچه خواست با دل از جان چه خواست گویی
مردم حلالم کنید! امام زمان دعایم بفرمایید!/گیلانیان
دیدگاه