گزارش دیارمیرزا :

آیا مذاکره با آمریکا راهکار برون‌ رفت از تحریم‌ها است؟+تاریخچه تحریم

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا : برخی بر این باورند که مذاکره با غرب و به ویژه آمریکا مشکلات اقتصادی را مرتفع خواهد کرد کما اینکه برخی نوسانات در بازار سکه و ارز شائبه صحت این فرضیه را تقویت کرد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا : برخی بر این باورند که مذاکره با غرب و به ویژه آمریکا مشکلات اقتصادی را مرتفع خواهد کرد کما اینکه  برخی نوسانات در بازار سکه و ارز شائبه صحت این فرضیه را تقویت کرد. با این حال تحریم های پولی و بانکی نشان دهنده ضعف ما در حوزه­ زیرساخت های اقتصادی است که اولویت کشور باید در رفع آن ها قرار بگیرد.

جنگ به رویارویی و درگیری سازمان یافته و خصمانه دو گروه یا بیشتر گفته می­‌شود. با این هدف که بقای طرف مقابل دچار لطمه شده و دارایی آن تحت استیلا و تسلط طرف دیگر واقع شود.

جنگ­ها به لحاظ صلابت و شدت به سه دسته تقسیم می­شوند:

۱- جنگ سخت: حوزه­‌ مناسبات نظامی است به گونه­ ای که با توسل به خشونت و اقدام قهرآمیز، هدف حذف فیزیکی دشمن و تصرف سرزمین و مایملک اوست.

۲- جنگ نیمه سخت: مناسبات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را در بر می­گیرد، به صورتی که با شیوه­ های تشویقی­ و تنبیهی، هدف به مخاطره انداختن بقای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دشمن و تصرف حکومت، منابع اقتصادی همچنین سیادت بر آن جامعه است.

۳- جنگ نرم: در حوزه­ های فرهنگی، اطلاعاتی و روانی با مدیریت حب و بغض، شک و یقین، تصرف قلبها و سیادت بر مغزها را صورت می­دهد.

ما ایرانیان از دیرباز با جنگ سخت دست و پنجه بسیار نرم کرده­ ایم و در طول سال های گذشته نیز با ملزومات جنگ نرم و چگونگی رخداد آن آشنا شده­ ایم اما آنچه­ که نیازمند توضیح و تدقیق بیشتر است جنگ نیمه سخت است که علی رغم شمولیت آن بر بیشتر روابط خارجی کشور، چندان برایمان آشنا نیست.

همان­طور که گفته شد جنگ نیمه سخت در حوزه­ های سیاست و اقتصاد رخ می­ دهد. «جنگ سرد» بزرگترین جنگ نیمه سخت سیاسی است که در تاریخ سیاسی جهان طولانی ترین آن ها به شمار می­ رود. صف بندی دو قدرت و دو قطب جهان آمریکا و شوروی پس از جنگ جهانی دوم، در مقابل یکدیگر به مدت ۴۵ سال طول کشید. که با فروپاشی بلوک شرق پایان یافت. مسأله­ اساسی در جنگ سیاسی حفظ قدرت خود و نابودی بقای طرف مقابل در حکومت است، امری که اگر توازن در آن به هم بخورد به اقتصاد و فرهنگ و اجتماع و عرصه­ نظامی نیز تسری پیدا خواهد کرد تا زمانی که بقای طرف مقابل به کلی نابود گردد.

در دوران جنگ سرد همه چیز در سازوکار جنگی دو قطبی تعیین می ­شد سیاست لیبرالیستی در مقابل سیاست سوسیالیستی، اقتصاد لیبرالیستی در مقابل اقتصاد سوسیالیستی، فرهنگ لیبرالیستی در مقابل فرهنگ سوسیالیستی، اجتماع لیبرالیستی در مقابل اجتماع سوسیالیستی و در نهایت نظامی­ گری لیبرالیستی در مقابل نظامی گری سوسیالیستی. نکته اینجاست مادامی که در جنگ سیاسی پیروزی و ظفرمندی باشد در سایر بخش­ها نیز تفوق خواهد بود اما اگر در جنگ سیاسی کوتاهی صورت بگیرد همه چیز تحت لوای شکست سیاسی از دست خواهد رفت، همانطور که سیاست شوروی سابق از زمان لنین تا دوران گورباچف ۱۸۰ درجه در مقابل غرب سر خم آورد و به سمت لیبرال شدن تغییر نمود و موجب فروپاشی آن گردید.

رده بندی صلابت جنگ

حیات هر کشور در گرو سیاست آن رقم می­خورد پذیرش حملات و آفندهای دشمن در عوض دفاع، پدافند و حملات متقابل موجب شکست و پیش­روی دشمن خواهد شد. بنابراین می­توان این­گونه بیان کرد همزمان با حفظ جنگ سیاسی، جنگ اقتصادی رخ می­ دهد. عجز و ناتوانی در پیروزی و عدم موازنه قدرت در جنگ سیاسی ادامه­ جنگ را به حوزه­ های دیگر از جمله اقتصاد می ­کشاند اگر ارکان قدرت را بر اساس مرتبه به شکل زیر رده بندی نماییم:

طبق این رده بندی هزینه­ جنگ هر چه از سیاست به سمت نظامی گری پیش می­ رود بیشتر و بیشتر خواهد شد و بالعکس خطر نابودی بقای کشور از جنگ نظامی به سمت سیاست بیشتر و بیشتر خواهد شد. عاجزانه­ ترین حالت برای جنگیدن در حوزه­ی نظامی و حذف فیزیکی رقم می­خورد؛ لذا یک جنگ پله پله به عرصه­ های دیگر سرایت می­کند.

طبق یک نظر، قدرتمندانه ترین شکل برای جنگیدن این است که با یک حمله­ سیاسی همه­ قدرت دشمن در ۵ رکن آن تحت استیلا و تسلط درآید.

اگر جنگ به عرصه­ اقتصاد کشیده شد به معنای این است که همه­ گزینه های جنگ نیمه سخت سیاسی با توفیق همراه نبوده است. دانستن قواعد جنگ که عمدتاً در همه­ جنگها به لحاظ صلابت، یکسان عمل می­ کند امری اجتناب ناپذیر است. بنابراین اگر بر علیه کشور ایران تحریم صورت می­ گیرد، دانستن نکات زیر الزامی است:

۱- استیصال غرب از رویکرد های جنگ سیاسی و تا حدی پذیرفتن عدم توفیق در آن

۲- پذیرفتن غرب اینکه باید هزینه  خود را در قبال جنگ با ایران افزایش دهد.

۳- قاعده جنگ بر این است:

کشاندن جنگ از حوزه­ سیاست به اقتصاد به معنی شکست غرب در حوزه  سیاست و دیپلماسی است و نگه داشتن جنگ از نظر شدت در همین سطح نیز  نیز نشان دهنده هنر عملیاتی ایرانیان است کما این که در دو دهه گذشته غرب به دلیل استیصال در جنگ سیاسی تمایل بسیاری به جنگ نظامی پیدا نمود اما رهبری نظام با حربه هایی که در دست داشت، توانست غرب را از اقدام نظامی منصرف سازد و هزینه­ی جنگیدن را در سطح پایین حفظ نماید.

اکنون غرب در قبال جمهوری اسلامی در طول چهار سال گذشته علاوه بر جنگ سیاسی، جنگ اقتصادی را با ایران اسلامی به اوج خود رسانید و با افزایش صلابت آن خود را درگیر پراکسی وار نمود تا با محک جنگ با حزب الله لبنان، حماس فلسطین و سوریه قدرت نظامی ایران را بسنجند، اما نکته این است که جنگ مستقیم با ایران در مرحله­ جنگ اقتصادی با صلابت نیمه سخت مانده است. بررسی تحریم های اعمال شده حاکی از آن است که دوز خصومت مرحله به مرحله در جنگ اقتصادی افزایش پیدا کرده است:

همان گونه که مشاهده می­ شود حملات تحریمی اعمال شده در حوزه­  اقتصاد کشور از ترکیب زیر متشکل است:

استراتژی مقابله

بر این اساس عمده­  حملات با محور تحریم در جنگ نیمه سخت اقتصادی بر دو کانون تمرکز دارد:

۱- تحریم های مال و پولی

۲- تحریم های اشخاص حقیقی

قاعده جنگ:

با توجه به این قاعده، شناخت دشمن به عنوان گام اول در آنالیز صحنه به شمار می­ رود چرا که:

قاعده جنگ:

و سپس شناخت استراتژی های او در گام دوم خواهد بود، آنگاه حمله به استراتژی دشمن در گام سوم؛ بدیهی است هنگامی که دشمن از استراتژی تحریم استفاده می کند، توجه داشتن به این نکات الزامی است:

۱- اساس تحریم بر یک عامل است: نیاز و ضعف طرف مقابل

۲- بنابراین برای حمله به استراتژی دشمن نخست باید تحریم را عقیم ساخت. چه زمانی یک تحریم از اثر می افتد؟ زمانی که نیاز کشور به آن چیز مرتفع شده و دیگر مبدأ ضعف قلمداد نگردد. چرا که ضعف زمینه ساز آسیب و آسیب دروازه­  ورود تهدید بیرونی خواهد بود. بنابراین استراتژی عقیم سازی به عنوان استراتژی مقابله، تحریم ها را از کارایی می­ اندازد و از طرف دیگر ما را در مقابل تحریم های گوناگون مصون می­ سازد.

۳- تحریم های پولی و بانکی نشان دهنده ضعف ما در حوزه­ زیرساخت های اقتصادی است که اولویت کشور باید در رفع آن ها قرار بگیرد؛ این جاست که رهبر با درایت جامعه ۵ راهبرد کلان را برای برون رفت از وضعیت موجود ترسیم نموده است:

· حرکت به سمت اصلاح الگوی مصرف

· همت مضاعف، کار مضاعف

· جهاد اقتصادی

· تولید ملى و حمایت از کار و سرمایه‌ ایرانى

· حماسه سیاسی و حماسه‌  اقتصادی

توجه به این استراتژی های کلان نشان می دهد که ایشان بنیان های نظام اقتصادی آدام اسمیتی موجود را نشانه رفته اما به دلیل عدم تئوریزه شدن توسط نخبگان اقتصادی دچار کم لطفی شده است.

۴- تحریم های اشخاص نشان دهنده ی ضعف دشمن و قوت ما در پرورش افراد است که باید برای عقیم سازی تحریم به عنوان استراتژی ما برای حمله به استراتژی دشمن روز به روز مورد تقویت قرار بگیرد.

نتیجه:

دشمن با توجه به بحران اقتصاد جهانی از موضع ضعف و ذلَت، تحریم ها را اعمال کرده است و این بهترین فرصت برای حمله به او قلمداد می گردد:

قاعده جنگ:

ضعف شدید دشمن در ناحیه  اقتصاد، شریان­ های حیاتش را آسیب پذیر می نماید، لذا برای تفوق بر دشمن نقد بنیادین فلسفی و سیستمی ارکان اقتصاد آدام اسمیتی و لزوم هر چه سریعتر ارائه  الگوی جایگزی اقتصادی در کشور و اجرای آن، سپس تسری آن به جهان از اهم استراتژی های جنگ نیمه سخت اقتصادی به شمار می رود. تهیه­ چنین الگویی که مقدمات آن آماده شده است از اوجب واجبات اقتصاد کشور به شمار رفته و روز به روز بر ضرورت آن افزوده می­ گردد.

ادامه دارد …

Share