بازیگران ۱۸ تیر ۱۳۷۸ چه کسانی بودند؟ + تصاویر
به گزارش دیارمیرزا این روزها تقویم روی میز مرور خاطراتی تلخ است که نگاهی گذرا به این حوادث سپری شده ما را در برابر وقایع سال ۱۳۷۸ و کوی دانشگاه قرار میدهد.
به گزارش دیارمیرزا این روزها تقویم روی میز مرور خاطراتی تلخ است که نگاهی گذرا به این حوادث سپری شده ما را در برابر وقایع سال ۱۳۷۸ و کوی دانشگاه قرار میدهد.
گزارش پیش رو با مروری کوتاه اما جامع از حوادث کوی دانشگاه ۱۳۷۸ در صدد است رصدی کلی را نسبت به عملکرد و سرانجام برخی عوامل اصلی و پشت پرده این حوادث داشته باشد.
مجلس پنجم در اوایل سال سوم دوره نمایندگی یعنی آغاز سال یک هزار و سیصد هفتاد و هشت طرح اصلاح قانون مطبوعات را به میان آورد که این تصمیم به بهانه تهدید آزادی مطبوعات و تعارض آن با اصول “قانون اساسی”، با مخالفت صریح وزیر ارشاد به عنوان موضع رسمی دولت خاتمی روبرو شد.
پس از آن مطبوعات زنجیرهای با به راه انداختن هیاهو و جنجال، سعی در وادار نمودن مجلس به عقب نشینی از تصمیم خود مبنی بر اصلاح قانون مطبوعات داشتند، در همین راستا “روزنامه سلام” در اقدامی غیر قانونی دست به انتشار یک خبر کاملاً سری و محرمانه زد که این امر بر شدت التهابات و هیجانات سیاسی در کشور افزود.
این روزنامه، یک روز قبل از به بحث گذاشته شدن «طرح اصلاحیه قانون مطبوعات» در مجلس، یعنی در تاریخ ۱۵ تیر ۱۳۷۸ یک نامه کاملاً سرّی و طبقه بندی شده را منتشر کرد که در آن از طرح اصلاح قانون مطبوعات و ارتباط آن با سعید امامی (اسلامی)، سخن به میان رفته بود.
این روزنامه در تیتر نخست خود نوشته بود : «سعید اسلامی پیشنهاد اصلاح قانون مطبوعات را داده است. »
اما اعلام تعطیلی روزنامه سلام، نخستین تاثیر خود را بر فضای دانشگاهی و دانشجویی کشور در تیر ماه سال ۱۳۷۸ وارد کرد چرا که به دنبال آن اولین واکنش دانشجویان به تعطیلی این روزنامه پس از “دعای کمیل” در مسجد کوی دانشگاه صورت گرفت.
دانشگاه تهران پس از اطلاع از ماجرای توقیف روزنامه سلام و نیز با انگیزه مخالفت با تصویب کلیات طرح اصلاح قانون “مطبوعات”، در شامگاه هفدهم تیرماه به صحنه تجمعهای اعتراض آمیز و درگیریهای خشونت بار تبدیل گردید.
این امر در حالی بود که فاجعهبارترین تهاجم علیه نهاد دانشگاه در نیمه شب پنجشنبه (هفدهم) و ساعات آغازین روز جمعه هجدهم تیر شکل میگیرد؛ فاجعهای که به گفته شاهدان طی ساعات اولیه (دقایقی بعد از نیمهشب پنجشنبه)، ابتدا از جلوی درب ورودی کوی آغاز و به تدریج (ساعت حدود ۴:۳۰ بامداد جمعه) به داخل محوطه کوی و درون اتاقهای دانشجویان گسترش پیدا کرد.
روز جمعه هجدهم تیر کوی دانشگاه تهران و خیابانهای اطراف در وضعیتی کاملا بحرانی به سر برد. با گذشت ساعتها، همچنان تعداد قابل توجهی از دانشجویان در خیابان محل درگیری اجتماع کرده و نیروی انتظامی با بستن خیابان اصلی میان دانشجویان و مهاجمان که در سمت دیگر خیابان اجتماع کرده بودند، حائلی به وجود آوردند.
با گذشت چند روز از وقوع درگیری در کوی و روشن شدن ابعاد فاجعه، بازار صدور اطلاعیه و اعلام مواضع احزاب و جریانهای سیاسی رونق دیگری یافته بود.
روز قبل از ۲۳ تیر همچنان در خیابانهای تهران درگیری بود، لذا صبح روز ۲۳ تیر برخی آمده بودند و تصورشان این بود که امروز هم درگیری میشود اما فضای ۲۳ تیر ۱۳۷۸ به گونه دیگری رقم خورد و حضور مردم و شور و بیعت آنها با نظام و انقلاب بساط آشوب و آشوبگران را برچید.
آنچه در ۱۸ تیر ۷۸ رخ داد، در حقیقت و واقعیت شبه کودتایی آشکار و همهجانبه بود، که اساس نظام اسلامی را نشانه رفته بود و نسلی از مخالفین را پدید آورد که اکنون در داخل و خارج ایران فعال هستند.
حشمت طبرزدی، اکبر محمدی، احمد باطبی، منوچهر محمدی، پرویز سفری، محمد مسعود سلامتی، فرخ شفیعی، حسن زارع زاده اردشیر، محمد رضا کسرایی، محمود شوشتری، مهرداد لهراسبی، بهروز جاوید تهرانی، عباس دلدار، غلامرضا مهاجرانی نژاد، علی مهری، علی بیکس و مهدی فخرزاده از جمله افرادی بودند که دادگاه انقلاب در روند رسیدگی به پرونده کوی و حواشی آن به محاکمه آنان پرداخت.
همچنین افرادی دیگر همچون علی افشاری، اکبر عطری، فریبا مهاجرانی، امیر عباس و آرش فخر آور و …. نیز از جمله افرادی بودند که در جریان کوی دانشگاه ۱۳۷۸ نقش بسیار پر رنگی را ایفا کردند.
در این میان نیز افراد دیگری که جزو جریانهای ضد انقلاب محسوب میشدند از فضای ملتهب شده و به وجود آمده استفاده کردند و احساس کردند می توانند از این فضا به سود خود استفاده کنند که در این میان میتوان به وجود افرادی چون محسن سازگارا، مهرانگیز کار، اکبر گنجی، حسن یوسفی اشکوری، جمیله کدیور ، عطاء الله مهاجرانی، فاطمه حقیقت جو و … اشاره کرد.
“احمد باطبی ”
متولد ۴ خرداد ماه ۱۳۵۶ در شیراز
باطبی که با حمایت آمریکا از ایران فرار کرد، به اردوگاه اشرف رفت تا از کاخ سفید سردرآورد.
باطبی خود اذعان داشته است: پیراهن خون آلودی که در عکس معروف وی مشهود است در خانه به رنگ آغشته کرده تا نماد دروغین برای آشوب بسازد و این عکس طبق یک برنامه ریزی از پیش هماهنگ شده توسط یک عکاس گرفته شد تا در ابعاد وسیع در روزنامههای زنجیرهای منتشر شود.
باطبی که پس از فرار از ایران با “بوش” رئیس جمهور وقت آمریکا دیدار کرد و بعد به عنوان کارشناس مسائل سیاسی ایران در رسانههای بیگانه از جمله صدای آمریکا و بی بی سی صحبت میکرد، کم کم رو به انزوا رفت و پس از درگیری که با امیرعباس فخرآور از دیگر عناصر ضدانقلاب پیدا کرد، به کلی از این شبکهها جدا شد.
این عنصر ضد انقلاب در تازه ترین فعالیتش به همجنس بازی روی آورده است و در فیس بوک عکس حمایت از همجنسگرایان را قرار داده است.
“اکبر عطری و علی افشاری”
وی بعد از استحاله فکری و عقیدتی،پادوهای ترویج تفکر دینستیز و وابسته به آمریکا و عملاً تبدیل به تریبون کهنسالان نهضت آزادی و منحرفین فکری همچون سروش در دانشگاهها شد.
این عضو شورای مرکزی تحکیم وحدت و نیز علی افشاری بعد از چند سال سوء استفاده از آزادی بیان در داخل کشور به همراه تعدادی همفکران خود به آمریکا پناهنده شدند.
عطری با مدرک کارشناس ارشد علوم سیاسی، از اواسط سال ۸۳ پیگیر مقدمات ادامه تحصیل خود در خارج از کشور از قبیل پذیرش از دانشگاههای معتبر خارجی،گرفتن پاسپورت و ویزا بوده و به صورت رسمی برای این کار اقدام کرده و به صورت قانونی برای ادامه تحصیل از کشور خارج شده است.
وی هنگامی که در پاییز سال ۸۴ با ویزای دانشجویی به واشنگتن رسید خود را از سرکردگان قیام دانشجویی ۱۸ تیرماه ۱۳۷۸ معرفی کرد و دفتر تحکیم وحدت را برنامه ریز و هدایت کننده این قیام دانشجوی خواند، که با واقعیت فرسنگها فاصله داشت.
اکبر عطری پس از ازدواج با مریم معمار صادقی که از شکارچیان قهار گرانتهای وزارت خارجه آمریکا هم هست، موسسه آموزشی به نام توانا ثبت کرده است و موفق به دریافت دو میلیون دلار از محل بودجههای وزارت خارجه آمریکا برای پیشبرد اهداف ننگین و پلیدانه خود در نظام جمهوری اسلامی ایران شده است که البته تمامی این اقدامات براندازانه به جایی نرسیده است.
وی اکنون در آرلینگتن ویرجینیا زندگی میکند.
“امیرعباس فخر اور”
متولد ۱۵ تیر ۱۳۵۴ در تهران
امیرعباس فخر آور پیش از زندان، دانشجوی رشته پزشکی بود که به دلیل تکرار مشکلات اخلاقی اخراج شد.
در فاصله سالهای ۱۳۷۷ تا ۱۳۸۱ در اوضاع بی سر و سامان دوم خرداد در روزنامههای خرداد و مشارکت و هفته نامه آذر خبرنگار بود.
در روزنامه مشارکت فخر آور با کمک عباس عبدی ستون ثابتی به نام “کی بدونه از مردم بهتر” دست به سیاه نمایی زد.
سال ۱۳۷۹ به دنبال تعطیلی روزنامههای زنجیرهای که در خدمت استکبار بودند و پایگاه دشمن شده بودند به زندان افتاد و سال ۱۳۸۱ در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به اتهام اقدام علیه امنیت جمهوری اسلامی به ۸ سال زندان محکوم شد.
امیرعباس فخرآور هم جزو کسانی بودند که فرامین کاخ سفید را در اطراف خیابانهای کوی دانشگاه در تیرماه ۷۸ پیاده کردهاند.
فخرآور در سال ۱۳۸۵ از یک مرخصی کوتاه دوران زندان برای شرکت در امتحانات دانشگاهیاش استفاده کرد و در حالی که ۴ سال از دوران زندانی اش باقی مانده بود از زندان فرار کرد.
وی هم اکنون در شهر واشنگتن در کشور آمریکا سکونت دارد و در خدمت سازمانهای جاسوسی آمریکا و رژیم صهیونیستی است.
فخرآور سه بار به دیدار جرج دبلیو بوش رفته و با “ناتان شارانسکی”، “واتسلاو هاول”، “خوزه ماریو ازنار”، “گری کاسپارف”، “برنارد لوییس”، “سناتور تام کوبرن”، “سناتور جو لیبرمن”، “سناتور سنتروم” و “جیمز وولسی” روابط و برای آنها حکم جاسوس دارد.
وی در دوران حضور خود در آمریکا بارها خواستار براندازی جمهوری اسلامی شده است. امیر فخرآور که وطن فروشی او برای آمریکاییها ثابت شده است او را در واشنگتن پناه دادند تا از توانایی تبلیغاتی او علیه کشورمان بهره ببرند.
“منوچهر محمدی”
متهم ردیف اول اغتشاشات کوی دانشگاه تهران در ۱۸ تیرماه ۱۳۷۸
از جمله پیاده نظامهایی که اصلاً دانشجو نبود و باید در بین دانشجویان نفوذ پیدا میکرد.
منوچهر محمدی در سخنرانی در جمع ضد انقلاب در خرداد سال ۱۳۷۸ با وجودی که هیچ مدرکی دال بر دانشجو بودن وی در هیچ دانشگاهی وجود نداشت؛بارها به دروغ بر دانشجو بودن خود تأکید کرده و بیان داشته است: «حکومتی غیرمذهبی باید در کشور سرکار بیاید، بنده در بین دانشجویان هستم و سازمان دانشجویی را به عنوان یک سازمان غیرمذهبی اداره میکنم و به دلیل بودن با دانشجویان به خواسته های آنها واقف هستم» و البته بعدها بوش نیز از دروغهای محمدی تقدیر شایانی کرد.
منوچهر محمدی به همراه برادرش اکبر محمدی نیز از جمله افرادی بودند که در دادگاه انقلاب تهران به اعدام محکوم شد، اما پس از چندی حکم آنها به ۱۵ سال حبس تقلیل یافت.
وی پس از مرگ برادرش، از فرصت مرخصی زندان برای حضور در مراسم خاکسپاری برادرش اکبر محمدی که او هم یکی از متهمان حضور در ناآرامیهای دانشجویی ۱۸ تیر بود، از ایران خارج و به کردستان عراق سفر کرد.
محمدی از کردستان عراق به ترکیه رفت تا روادید سفر خود به آمریکا را از سفارت این کشور در آنکارا دریافت کند. اما پلیس ترکیه وی را به خاطر حضور غیرقانونی در این کشور به مدت ۱۱ روز بازداشت میکند و سپس به عراق باز میگرداند.
او پس از بازگشت به عراق، با کمک سفارت آمریکا در این کشور مستقیما به آلمان منتقل شده و از آنجا به آمریکا منتقل میشود.
“بهروز جاوید تهرانی”
دادگاه تجدیدنظر حکم هشت سال زندان وی را در این دوره به چهار سال زندان و سه سال حبس تعلیقی کاهش داد و جاوید تهرانی در اواخر سال ۱۳۸۲ با نظر قاضی مبنی بر معلق شدن ۳ سال از دوران محکومیتش و با استفاده از قانون آزادی مشروط از زندان آزاد شد و مابقی حکم وی به حالت تعلیق در آمد.
جاوید تهرانی بعد از آزادی از زندان به فعالیت سیاسی خود ادامه داد.
وی در طول سال ۱۳۸۳ دو بار دستگیر و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد.
تاریخ یکی از دستگیریهای وی در روز ۱۸ تیر ماه سال ۱۳۸۳ بود که پروندهای در همین زمینه برای وی در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تشکیل شد. هر دو بار این بازداشتها به خاطر حضور وی در تجمع اعتراضی در مقابل دفتر سازمان ملل متحد برای حمایت از زندانیان سیاسی بود.
بهروز جاوید تهرانی مجددا در تاریخ ۴ خرداد ماه سال ۱۳۸۴ به اتهام ارتباط با گروههای معاند نظام بازداشت و در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به تحمل ۷ سال حبس تعزیری و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شد.
سرانجام وی با پایان دوره محکومیت در تاریخ ۵ دی ماه ۱۳۹۰ از زندان آزاد شد.
“حشمتالله طبرزدی”
متولد ۱ فروردین ۱۳۳۸ در روستای دُرّاز توابع گلپایگان اصفهان
در پایان سال ۵۸ به عنوان نمایندهٔ انجمن اسلامی در شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت بود.
در همین رابطه و به دنبال صدور پیام نوروزی امام خمینی(ره) در سال ۵۹ جزء دانشجویانی بود که به گفته خودش دست به انقلاب فرهنگی زد.
طبرزدی از سال ۶۸ تا ۷۳ به مدت ۴ سال به فعالیتهای تشکیلاتی سیاسی اتحادیه مشغول بود. تا آنجا که مجوز فعالیت “پیام دانشجو”به عنوان هفته نامهای سراسری را از وزارت ارشاد کسب نمود.
“حشمتالله طبرزدی” در مسیر انتخابات ۱۳۸۸ مواضع خودش را در مصاحبه با شبکههای خارجی بیان میکرد و همراه با مردم در اغتشاشات خیابانی حضور داشت و در نهایت در ظهر روز ۷ دیماه ۱۳۸۸، بلافاصله پس از تجمعهای غیر قانونی آشوبگران در تاسوعا و عاشورای حسینی (۵ و ۶ دی ۱۳۸۸) بازداشت شد.
“عباس دلدار”
عباس دلدار که در جریان حوادث کوی دانشگاه تهران در سال ۷۸ به اتهام مشارکت در اعتراضهای عمومی و دانشجویی و تبلیغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت ملی،بازداشت و ابتدا محکوم به اعدام شد؛ اما دادگاه تجدید نظر به ۱۵ سال حبس؛ رای داد.دلدار پس از تحمل بیش از نیمی از محکومیت خود در ۲۴ دی ماه سال ۱۳۸۵ مشمول آزادی مشروط شده و از زندان آزاد شد.
وی پیش از بازداشت عضو هیچ حزب و گروه و دسته و سازمان سیاسی نبوده است.
“محسن سازگارا”
محمدحسن (محسن) سازگارا، فرزند محمدعلی، در سال ۱۳۳۳ در خانوادهای نسبتاً مرفه در تهران متولد و پس از پایان تحصیلات متوسطه، وارد دانشگاه صنعتی آریامهر (شریف کنونی) شد که احتمالاً در سال ۱۳۵۱ بوده است.
سازگارا: «من خودم پیش از انقلاب هم مبارز خارج از کشور بودم. وقتی برای ادامه تحصیل به خارج رفتم از فعالین جنبش دانشجویی خارج کشور هم بودم»
وی از جمله افراد تاثیرگذار در غائله ۱۸ تیر بود که باید در مطبوعات وظایف غرب را انجام میداد.
محسن سازگارا، پس از حوادث خرداد ماه سال ۱۳۸۲ در کوی دانشگاه تهران، به اتهام اقدام علیه امنیت ملی از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب بازداشت شد و به اتهام اقدام علیه امنیت ملی، به تحمل ۷ سال حبس تعزیری محکوم شد.
وی پس از سه ماه بازداشت موقت در زندان اوین، سرانجام با قرار وثیقه آزاد شد.
سازگارا پس از خروج از ایران، به فعالیت در صدای آمریکا در رابطه با مسائل سیاسی ایران به ویژه تحلیل و بررسی فتنه پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران (۱۳۸۸) و همچنین فعالیتهای سیاسی در وبسایت شخصیاش پرداخت.
“مهرانگیز کار”
مهرانگیز کار وکیل و روزنامهنگار
مهرانگیز کار پس از بازگشت از این کنفرانس در شعبه سوم دادگاه انقلاب مورد بازجویی قرار گرفت و دستگیر شد.
وی به مدت دو ماه در زندان اوین زندانی بود و پس از آن آزاد شد و سپس موفق شد به خارج از کشور برود.
در همین دوره همسرش، سیامک پورزند، با اقرار به مطالبی بیان کرد که آنها توسط یک نهاد جاسوسی آمریکا برای براندازی نظام تلاش میکنند.
مهرانگیز کار از سال ۱۳۸۱ در تبعید به سر میبرد و با دانشگاهها و پژوهشگاههای معتبر جهان از جمله دانشگاه هاروارد و کلمبیا در آمریکا و موسسه تدا در ژاپن در زمینه حقوق بشر همکاری کرده است.
مهرانگیز کار هم اکنون در «مرکز پِمبروک برای تدریس و تحقیق در مورد زنان» در دانشگاه براون مشغول به کار است.
“اکبر گنجی”
اکبر گنجی متولد ۱۱ بهمن ۱۳۳۸، تهران
وی پس از شرکت در کنفرانس ننگین برلین، پس از بازگشت به ایران در فرودگاه مهرآباد تهران در مورخ سوم اردیبهشت ۱۳۷۹دستگیر شد.
دادگاه اولیه گنجی به ریاست قاضی مرتضوی وی را به دلیل چند اتهام سنگین سیاسی به ده سال حبس و پنج سال تبعید محکوم کرد؛ اما دو سال بعد در دادگاه تجدیدنظر حکم گنجی تنها به شش ماه حبس کاهش یافت.
گنجی از همان ابتدا، سفر خود را موقتی نامید و گفت به کشور باز خواهد گشت.
“فاطمه حقیقت جو”
فاطمه حقیقتجو نمایندهٔ اصلاحطلب دوره ششم مجلس شورای اسلامی بود.
پس از مهاجرت فاطمه حقیقت جو به خارج از کشور، بورسیههای تحصیلی از طرف آمریکا برای او صادر شد.
فاطمه حقیقت جو در سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۶ در «مرکز مطالعات بینالملل دانشگاه ام آی تی» مشغول به فعالیت شده و پس از آن به جهت خوش خدمتیاش در ایران برای سران کشورهای غربی به عنوان پژوهشگر در «مرکز زنان در سیاست و سیاستگذاری دانشگاه هاروارد» مشغول به کار شده است.
فریبا داوودی مهاجر مشاور دوران اصلاحات، ضدانقلاب فعلی ساکن آمریکا و عضو سازمانی غیرقانونی به نام سازمان دانشآموختگان ایران اسلامی(ادوار دفتر تحکیم وحدت) است.
وی مدعی است فعال حقوق زنان و حقوق بشر است، اما تمام فعالیتهایش در تضاد ریشهای با اصول اسلام قرار دارند.
مهاجر به گفته خودش ابتدا در ایرلند کشف حجاب کرد؛اما به طور رسمی در مقابل دوربین شبکه صدای آمریکا حجاب خود را از سر برداشت.
وی علت تغییر مداوم ظاهر خود را ترس از کنار زده شدن از برخی محافل سیاسی میداند.
مهاجر پس از خروج از ایران با همکاری دوستان خارج نشین خود هدایت فتنهای را در دست گرفت که از ابتدا محکوم به شکست بود.
همچنین داوودی در ۲۹ فروردین ماه سال ۱۳۸۶، به دلیل شرکت در تظاهرات، به چهار سال زندان محکوم شد.
اتهامات وی اقدام علیه امنیت ملی، تبلیغ علیه نظام، مصاحبه با رسانههای خارجی، و نشر اکاذیب بود.
“پایان”
هر ساله با رسیدن به اواسط تیر ماه، تصاویر و مطالب اغتشاشات حادثه ۱۸ تیر از آرشیوها خارج شده و بازخوانی میشود تا برگی دیگر از خیانت معاندان نظام مرور شود.
برگی که ریشه خصومتها و تحرکات چند سال اخیر از جمله فتنه ۸۸ و همچنین ترورها و فشارها و شاخ و برگ جریان معاند ملت و نظام اسلامی را فاش میکند.
این گزارش تنها گوشه کوچکی از نگاه ما در گذر تلخ تاریخ بود که با توجهات حضرت ولی عصر(عج) و نائب بر حق ایشان حضرت آیت الله خامنهای تمامی فتنههای دشمنان نقش بر آب شده و جز ننگی و خاری چیزی در سبد فتنههای آنان باقی نمیماند./باشگاه خبرنگاران
دیدگاه