مقاومت در برابر بمباران و یورش فرهنگی غرب
دیارمیرزا، برخی نیز معتقدند که در این روزها داشتن سفرهای خارجی به یک پرستیژ اجتماعی بدل شده است و افراد جامعه، حتی اگر علاقهای هم به این نوع سفرها نداشته باشند، مبالغ سنگینی را در این زمینه صرف میکنند.
توجه انسانشناسان و جامعهشناسان و فلاسفه به فرهنگ و فرهنگشناسى سبب ارائهی تعاریف گوناگونى از این مقولهی مهم انسانى شده است؛ به نحوى که تا کنون بیش از ۲۵۰ تعریف از فرهنگ ذکر شده است.
مفهوم فرهنگ در ایران پیشینهای طولانى داد و این امر را مىتوان در بررسى و مطالعهی آثار نویسندگان و پژوهشگران این سرزمین به دست آورد. واژهی فرهنگ از دو جزء «فر» و «هنگ» تشکیل شده است. «فر» به معنی نیروی معنوی، شکوه، عظمت، جلال و درخشندگی است. «هنگ» از ریشهی اوستایی، به معنی کشیدن، سنگینی، وزن، گروه و وقار است. معنی ترکیبی این دو واژه، بیرون کشیدن و بالا کشیدن است که منظور از آن، بیرون کشیدن مجموعهی دانستنیها و نیروها و استعدادهای نهفتهی افراد یک ملت برای پُربار کردن پدیدهها و خلاقیتهای ناشناختهی آدمی است.
هر فرد معرف جزئى از فرهنگ و شاخهاى از درخت فرهنگ گروهى است که به آن تعلق دارد. در پاسخ به این سؤال که فرهنگ از کجا تغذیه میشود، خاستگاه فرهنگ کجاست، چگونه ارزشها، سنتها و باورها شکل میگیرد، جامعهشناسان معتقدند که پنج عامل زبان و ادب، دین و آیین معیشت و اقتصاد، تاریخ و جغرافیا در خصوص سؤالات ذکرشده مؤثر هستند.
استاد محمدتقی جعفری اعتقاد داشتند که فرهنگ از مختصات انسان است و او آن را از شرایط محیطی، پدیدههای تاریخی، آرمانهای مطلق و نسبی برداشت مینماید و به اصطلاح، تابعی از جهانبینی خویش مینماید.
*قدمت فرهنگ ایرانی
عوامل اصلی شکلگیری فرهنگ اسلامیایرانی را میتوان در امپراتوری پارسها (هخامنشیان)، دوران ساسانیان، سلطهی اعراب، حملات مغول و دوران صفویه جستوجو کرد. عناصر فرهنگ ایرانی فراتر از مرزهای جمهوری اسلامی ایران است. به دلیل وجود مجموعهی سنتها و پیچیدگیهای روابط انسانی، حتی چیزهای سادهای که انسان مانند حیوانات به آن نیازمند است، در قالب الگوهای فرهنگی درمیآید. فرهنگ روش متفاوت زندگی گروهی از مردم است.
*خودباختگی فرهنگی
خودباختگی فرهنگی در اصل نوعی خودباختگی است که فرد نسبت به فرهنگ و جامعهی خود، در اثر القائات منفی که به او میشود، به آن دچار میگردد و همواره حالتی سرزنشگونه نسبت به جامعهی خود و دیدی آرمانی نسبت به فرهنگ و تمدن جامعهی الگوگرفته دارد. برای حفظ و تداوم انقلاب اسلامی باید این احساس را همواره در خود زنده نگاه داریم و از خودباختگی و احساس خودکمبینی در مقابل مکاتب بیگانه بپرهیزیم. انقلاب مشروطه از همین نقطه آسیب دید.
*علل فرهنگگریزی
فرهنگگریزی و گرایش جوانان به فرهنگ بیگانه همواره دغدغههایی را برای مسئولین جامعه، دینداران و خانوادهها به وجود آورده است و تهدیدی برای نسل جوان محسوب میشود. با مراجعه به زندگی جوانان و مطالعهی رفتارهای اجتماعی آنها، این مسئله را به صورت ملموس درخواهیم یافت که در سالهای اخیر و به خصوص پس از پایان هشت سال دفاع مقدس، گرایش به فرهنگ بیگانه و فرهنگ غربی در بین جوانان ما رشد صعودی یافته است و گروههایی از جوانان، به علل گوناگون، از دین و فرهنگ حالت گریز پیدا کردهاند؛ به گونهای که وقتی در بین برخی از آنها از دین و فرهنگ خودی سخن به میان میآید، به صورت علنی بیمیلی و بیعلاقگی خود را به فرهنگ اصیل ایرانی اظهار میکنند.
از شیوههای عملی دشمن در جهت نابودی فرهنگ ملی کشورها، ارائهی معیارهای ارزشی فرهنگ غرب و القای آن بر افراد جامعه است. رفاه مادی، بهرهجویی و لذت بردن بیحد و لجامگسیخته در زندگی و سرانجام، زندگی در چارچوب حیات مادی و حیوانی به دور از معنویات و اخلاق و انسانیت، از نمونههای آن است. آنها انسان بیبندوبار، رفاهطلب، سودجو، ثروتاندوز، چپاولگر، بیدین و لامذهب و در یک کلام، انسان مادی را انسانی متمدن، متشخص و هماهنگ با زندگی مدرن امروزی معرفی میکنند.
دشمن از راه اشاعهی فرهنگ غلط فساد و فحشا سعی میکند جوانهای ما را از دست ما بگیرد. کاری که از لحاظ فرهنگی دشمن میکند تنها یک تهاجم فرهنگی نیست، بلکه باید گفت یک شبیخون فرهنگی، یک غارت فرهنگی و یک قتل عام فرهنگی است. امروز دشمن دارد این کار را با ما میکند.
اصولاً کارکرد اساسی و وظیفهی اصلی استعمارگران فرهنگی این است که افراد و ملتهای زیر سلطه، شخصیت اصلی خود را از دست بدهند؛ به طوری که فرهنگ غربی را معلم مطلق فرهنگ، دانش، اخلاق و همه چیز خود بدانند و به برتری بیچونوچرای فرهنگ و دانش و آداب و رسوم آن اعتراف نمایند. بر همین اساس است که استعمار با ارائهی الگوهایی برای جوامع، در جهت وابستگی فرهنگی آنان میکوشد و فرهنگ خود را به گونهای القا میکند که ملتهای استعمارشده، فرهنگ اصیل خویش را رها کنند و مجذوب فرهنگ او شوند.
*عوامل مؤثر در خودباختگی فرهنگی جوانان
نکتهی حائز اهمیت این است که برخی تصور میکنند واقعاً جامعهی غربی یک جامعهی کاملاً ارزشمند است؛ یعنی یک سلسله ارزشهای اخلاقی باعث میشود که مردم قوانین را مراعات کنند، اما چنین نیست.
– فرهنگ اسلامیایرانی، هم از لحاظ تاریخی از فرهنگ جوامع غربی قدمت بیشتری دارد و هم اینکه ارزشهایی در این فرهنگ وجود دارد که هرگز در آنجا وجود نداشته است و یا اگر هم بوده، به ندرت دیده شده است؛ مانند ایثار، امر به معروف، کمک به همنوع و…
لذا در جوامع غربی، اشخاص فقط با لحاظ نمودن منافع مادی خود، دست به کاری میزنند و اگر نفع شخصی برای آنها نداشته باشد، عمدتاً زیر بار آن نرفته و به راحتی از کنار آن میگذرند.
– برخی چون میبینند کشورهای غربی در صنعت گامهای بلندی برداشتهاند، ناخودآگاه تمایل دارند نتیجه بگیرند که همهی ابعاد زندگی در این کشورها درست است و باید از آنها الگو گرفت. میگویند چون این کشورها از نظر فناوری بالاتر از همه جا هستند، پس اگر در آنجا بیحجابی وجود دارد، بیحجابی ارزش است؛ اگر در آنجا دین وجود ندارد، دین چیز بیارزشی است!
– در حقیقت ملت ایران در دوران انقلاب اسلامى احساس هویت کرد. آنچه که دشمنان، دشمنان بنیانى این ملت همیشه میخواستهاند و دنبال میکردهاند، این بوده است که از این ملت سلب هویت کنند. وقتى یک ملتى احساس شخصیت نکرد، احساس هویت نکرد، راحتتر زیر بار میرود. گذشتهى او را انکار میکنند، امکانات او را انکار میکنند، قدرتهاى درونى و ذاتى او را انکار میکنند، براى اینکه بتوانند به راحتى آن ملت را، آن کشور را در مشت بگیرند. این کارى بود که در دوران استحالهى فرهنگى، یعنى دوران منحوس پهلوى، در این کشور با شدت ادامه پیدا کرد و روزبهروز در آن سالها تقویت شد. ایجاد فرهنگ و اندیشهى صحیح در جامعه نیز جهاد است (بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با مردم کازرون، ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۷).
– برخی نیز معتقدند که در این روزها داشتن سفرهای خارجی به یک پرستیژ اجتماعی بدل شده است و افراد جامعه، حتی اگر علاقهای هم به این نوع سفرها نداشته باشند، مبالغ سنگینی را در این زمینه صرف میکنند. این سفرها که غالباً به کشورهایی با فرهنگهای مبتذل صورت میگیرد، ضمن فشار بر اقتصاد کشور، میتواند تأثیرات فرهنگی متعددی نیز داشته باشد که به نظر میرسد در میان جامعهی زنان، با داشتن چنین سفرهایی و دیدن ظواهر فرهنگ غربی، این تصور در آنها پدیدار میشود که هر آنچه که در فرهنگ غرب وجود دارد خوب و عالی است و اگر با فرهنگ ایرانی مطابقت نداشته باشد، سعی در جایگزین کردن فرهنگ غرب به جای فرهنگ اصیل ایرانی در زندگیهای خود دارند که این امر باعث بروز مشکلات عدیدهی خانوادگی میگردد.
– ماهواره که محصول جامعهی مدرن است، امروزه گسترهی وسیعی از جهان را تحت سلطه قرار داده است و هماکنون رد پای ماهوارهها حتی در میان عشایر و چادرنشینان کشور ما نیز به چشم میخورد. وجود ماهوارهها در منازل پیامدهای بسیاری را در پی دارد که قسمتی از این پیامدها مربوط به مثبت و خوب جلوه دادن فرهنگ غرب و بیارزش جلوه دادن فرهنگ ایرانی در سطح جامعه است. البته بخش عمدهای از مخاطبان شبکههای ماهوارهای را جوانان تشکیل میدهند و همین قشر نیز به دلایل متعدد، تأثیرپذیری بسیار بیشتری از برنامههای این شبکهها دارند.
– در زمینههاى فرهنگى، همهی ملتهاى زندهی دنیا، بر این متّفقاند که اگر ملتى اجازه داد فرهنگ ملىاش پایمال تهاجم فرهنگهاى بیگانه شود، آن ملت از دست رفته است. ملت غالب، ملتى است که فرهنگش غالب است. غلبهی فرهنگى است که مىتواند غلبهی اقتصادى و سیاسى و امنیتى و نظامى و همه چیز را هم با خود به دنبال بیاورد. اسلام و آداب و فرهنگ اسلامى، جزء فرهنگ ملى ماست. «ملى» در اینجا مقابل «اسلامى» نیست؛ عین همان اسلامى است.
«فرهنگ ملى» یعنى «فرهنگ خودى»، فرهنگ خودى باید حفظ شود. البته فرهنگ خودى از فرهنگهاى دیگر هم وام مىگیرد؛ حرفى نداریم؛ «اطلبوا العلم ولو بالصّین» این هم فرهنگ است. اینکه باید رفت از هر جاى دنیا چیز خوب را آورد، این هم جزء فرهنگ ماست. این را هم باید حفظ کنیم (بیانات مقام معظم رهبری، ۱۲ مرداد ۱۳۷۲).
*نتیجهگیری
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) حدیثی دارند که همین موضوع را متذکر میشوند و میفرمایند: «مَنٌ تَشَبَّهَ بِقَوٌمٍ فَهُوَ مِنٌهُم»؛ یعنی اگر قومی خودش را شبیه قومی دیگر کند، از آنها محسوب میشود.
باور و یقین به فرهنگ اصیل ایرانی و داشتن روحیهی استقلالطلبی، به افراد جامعه کمک خواهد کرد که مقاومت آنها در برابر بمباران و یورش فرهنگی غرب روزبهروز بیشتر شود. بیتردید با چنین یقینی، فرهنگ و ارزشهای ناب دینی و اسلامی در جامعه بیشتر از گذشته نمایان خواهد شد.
لذا در نهایت و به عنوان جمعبندی باید گفت که به خودباختگی فرهنگی باید به عنوان یک آسیب جدی اجتماعی نگریسته شود و با نگاهی ارگانیک، به دنبال برطرفسازی آن پیش رفت. البته واضح است که هدف نگارنده این نبوده و نیست که زیباییها و نقاط مثبت فرهنگ غربی را نادیده بگیریم و خط بطلانی به روی همهی آنها بکشیم، بلکه باید با بررسی دقیق و کارشناسانه، از هر آنچه با فرهنگ دینی و ملی ما همخوانی و مطابقت دارد و آنها را نقض نمیکند، استقبال کنیم.
محافظت از ارزشهای الهی، بینشی ژرف میطلبد؛ بینشی که در سایهی آن، همهی عوامل انتقال فرهنگ غرب را شناسایی و کنترل مینماید و در صورت لزوم، آن را طرد و منزوی میسازد. از این رو، بر همهی مسئولان امر واجب است که به هر شکل ممکن، جلوی نفوذ فرهنگی دشمن را بگیرند. چنانچه این کار انجام نشود، همه مسئولاند.
حال از بهترین و اصلیترین راهها برای جلوگیری از خودباختگی افراد جامعه و مخصوصاً جوانان، نشان دادن هر چه بیشتر محاسن و خوبیهای فرهنگ اصیل دینی و ایرانی است و قطعاً فراهم کردن الگوهای مناسب فرهنگی برای جوانان در تسریع هر چه دقیقتر و سریعتر این شناخت، کمک بسزایی خواهد کرد.
در دنیای غرب این عقلانیت سکولار است که همهی قواعد را مرسوم میکند، اما در یک جامعهی دینی، این عقلانیت دینی است که باید همهی مدلها را طراحی کند.
من به شما جوانان عرض میکنم امروز دستگاههای تبلیغاتی فوق مدرن غربی، به خصوص آمریکایی و صهیونیستی دارند برای ذهن ما و فعالیتها و احساسات و ارادهی شما طرح عملیاتی تهیه میکنند. آنها این ۳۰ میلیون جوان را میبینند، با آنها برای کار و هدف خودشان مشغول برنامهریزی هستند، با آنها برای اخلاق و فکر و عقیده و ایمان جوانان ما دارند برنامهریزی میکنند. آنها میخواهند نسلی که الگوی جوان فداکار برجستهی دنیا شد، به یک نسل بیخاصیت تبدیل شوند.
دیدگاه