منظور رفسنجانی از اعتدال چیست؟
با نزدیک شدن به موسم انتخابات، باز هم از گوشه و کنار سالن سیاست کشور که متشکل از تمام سیاسیون، از اول انقلاب تا کنون است، سخنانی به گوش میرسد که برخی از آنها خاطرات تلخ سال ۸۸ را تداعی میکند.
صحبتهای هفته گذشته هاشمی،(از اینجا ببینید) حول محور اعتدال و پرهیز از تند روی بیان شد که باب بررسی بیشتر این سخنان میشود گفت که امروز، نه تنها از شرایط به وجود آمدن فتنهای چون ۸۸ دور نشدیم، بلکه کشور ما در این زمان از هر دوران دیگری برای بروز یک شکاف عظیم، آن هم به واسطه ابزارها مهرههای زنگ زده و سوخته قدیمی، آسیب پذیر تر است.
البته میشود گفت که این خط سیری که سخنان هاشمی رفسنجانی در این مقطع از زمان به خود گرفته است، تنها منحصر به وقت نیست، چرا که مدتی است مواضع چنین رنگی وی از سوی سایت اطلاع رسانیاش منتشر میشود لب کلام آن در ماههای اخیر خصوصا چند هفته گذشته، معطوف به بیان افراطی گری از سوی جبهه حزب الله و موافق نظام در برابر فتنه گران سال ۸۸ و است و این در حالی است که وی مرتبا ، فضای کننی جامعه را نیازمند به اعتدال و پرهیز از تند روی میداند.
در لازمه وجود اعتدال و پرهیز از تند روی، شکی نیست، اما حرف اصلی اینجاست که بهانه داعیه داری از حفظ و مصون نگاه داشتن نظام، به هیچ عنوان، دلیلی بر غبار آلود کرن مجدد فضا و تطهیر کردن فضا به منظور ورود اصلاح طلبانی از قماش فته گران سال ۸۸ نخواهد شد.
انتخابات، بحثی است که این روزها، به بهانه آن، تریبون را به پهنای نامحدود زمانی و مکانی برای تمامی اقشار و احزاب سیاسی مهیا نموده است و در این میان که شاید بحث اصلی جریانهای فکری و سیاسی همراستا با نظام به فکر انتخاب بین خوب و خوبتر در بین اقشار عمومی مردم هستند، جمعی که نباید از آنها مغفول ماند و به عنوان فتنهگر میتوان از آنها یاد کرد، با وجود اینکه حنایشان برای مردم رنگی ندارد، دور از چشم خواص در بین عوام، مشغول به سوراخ کردن کشتی انقلاب هستند.
افراطی گریای که اکنون، پیراهن عثمان دست اصلاح طلبان شده و مرتبا توسط رئیس معنویشان از گوشه و کنار، بر افراشته میشود تا فضای آرام انتخاباتی کنونی کشور را به یک جدال مردمی و حزبی تبدیل کند، آیا عملکرد همین فتنه گرانی که سنگشان را به سینه میزند در بعد از انتخابات ۸۸ را فراموش کرده است؟
توهین به مقدساتی چون امام راحل(ره) با پاره کردن عکس ایشان، ناسزا گفتن به ستونهای نگهدارنده نظام و حضور در جمع مردم معترض و شوراندن آنها به جان ملت، آن هم توسط فرزندان همین رئیس معوی، آیا افراطی گری نبود؟ و در ادامه، آیا نمیتوان برخورد یک هفته اول از سوی نظام در برابر اینها، به جهت رویکردی مبنی بر بی غرض بودن اعتراضات، اعتدال و پرهیز تند روی دانست؟
تنها تعبیری که میتوان از عملکرد کنونی چنین افرادی داشت، یک خودزنی سیاسی است که به رغم خشکیدن رگهای نیمسوخته شان، برای پایین کشیدن و زیر سوال بردن کلیت نظام است.
به نظر میرسد که مطرح نمودن مباحثی چون اعتدال و پرهیز از تندروی، از سوی هاشمی، خاصه رویکردی ترحمگرایانه به اهالی فتنه سال ۸۸ دارد که با بررسی بیشتر فضای حاضر، به راحتی میتوان دید که این ندایی است آشنا که مدتهاست از رسانههای معاند و بعضا از سوی جبهه موسوم به راست سنتی نیز پیشتر مطرح شد (از اینجا ببینید).
بر این اساس سیاستی که از ابتدای انقلاب اسلامی به واسطه امام راحل(ره) به ملت تزریق شد، بر اساس مقاومت و ایستادگی بود که نتیجه آن بر سر زبان افتادن نام ایران به عنوان نماد استکبار ستیزی در تمامی مجامع بینالمللی است.
با وجود اینکه خبرها حاکی از وجود مدافعین فتنه ۸۸ ، از مجلس گرفته(از اینجا ببینید) تا دیگر ارکانهای سیاسی و اداری کشور، نمیتوان انتظار فتنهای نه تنها کوچکتر، بلکه عظیم تر و شکاننده تر از فتنه ۸۸ را نداشت.
گفتنی است هاشمی رفسنجانی، پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ مبنی بر آتش بس ایران و عراق، در یک سخنرانی، انسانی را انقلابی میخواند که مقتدر و در عین حال، خاشع در برابر حق باشد و نماد این امر را با مثال زدن، امام خمینی(ره) مبنی بر دستور بر پذیرش قطع نامه عنوان مینماید.(از اینجا ببینید)
بر این اساس، چطور ممکن است که فردی چون هاشمی که در آن زمان جانشین فرماندهی کل قوا بوده است، ملتی مانند ایران را که دفاع از مرزها و نوامیس خود را سرلوحه قرار داده و بر این اساس با دشمن دست به پیکار زده است را در برابر حکمی از سوی مجامع بین المللی مبنی بر آتشبس، موظف به اطاعت میداند، اما عدم تمکین دو نامزد ریاست جمهوری سال ۸۸ از قانون را جرم نمیداند و بازگشت چنین افرادی به عرصه سیاست کشور را بلا مانع میداند.
به نظر میرسد طیف فکری جریان اصلاحات، برای تطهیر خالهای سیاه خود، بجای زدودن آنها، اقدام به سفید نمایی میکند و این درحالی است که قصد ورود به صحنه انتخابات را با همان پایی که یکبار از سوی ملت قلم شد را دارد، اما جای سوال دارد که با وجود این که پزشک این جریان سیاسی، مدتهاست که مجوزش از سوی همین مردم باطل شده است، چگونه به خود اجازه طبابت بر ثمره آینده این ملت را میدهد؟
دیدگاه