و الله مردم از دست دستگاههای دولتی دیگر فریاد نمی زنند ناله می کنند ، گره کار کجاست؟
به نظر میرسد در ماههای آینده کمتر چهره همیشه خندان مرضیه وحید دستجردی را خندان ببینیم، مشکلات دارویی از دو ماه دیگر به اوج خود میرسد و در آن زمان احتمالا باقر لاریجانی در کنار اولین وزیر زن نخواهد بود.
بهروز شجاعی در هفته نامه «متن» نوشت:
اصالتا اصفهانی بود اما سال ۱۳۳۸در تهران به دنیا آمد. از همان کودکی هوش و استعداد بالایی داشت و به دلیل همین هوشش بود که در ۱۶ سالگی وارد دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران شد. سالهای تحصیلش مصادق بود با سالهای انقلاب و او نیز آرام آرام به دانشجویی سیاسی تبدیل میشد. انقلاب پیروز شد و پدرش مرحوم «دکتر سیف الله وحید دستجردی» چندی بعد از انقلاب شد رئیس سازمان جمعیت هلال احمر ، سمتی که ۱۶ سال عهدهدارش بود.
سالهای رفت و آمد به کیهان خاتمی، حضور در خاطرات هاشمی
دکتر مرضیه وحید دستجردی در میانه تحصیلش و در نخستین سالهای بعد از انقلاب بود که با همسرش که دندانپزشکی میخواند آشنا شد ودر مراسمی ساده زندگی خود را آغاز کردند آن هم در اتاقی در خانه پدری عروس در حوالی خیابان دولت.
فضای انقلاب هنوز بر کشور حاکم بود و راهپیمایی پشت راهپیمایی بود که در حمایت از انقلاب برگزار میشد، «مرضیه» هم مانند بسیاری دیگر حضوری فعال در این راهپیماییها داشت و علاقهاش به سیاست نه تنها فروکش نکرده بود که شعلهورتر هم شده بود.
حمایت از مستضعفان یکی از اصلیترین شعارهای انقلاب اسلامی ایران بود، قرار بود انقلاب حامی پابرهنگان باشد و مرضیه وحید دستجردی هم یک انقلابی جوان و البته یک پزشک! همدورهایهایش میگویند که با عشق و علاقه خاصی به درمان بیماران محروم میپرداخت و این رویه را بعدها زمانی که در بیمارستان آرش در شرق تهران، جایی نزدیکی حکیمیه و خاک سفید هم مشغول به کارشد ادامه داد، مطب یا بیمارستان فرقی نمیکرد، بیمار اگر نیازمند بود درمانش رایگان بود.
خواهرش «الهه» اما چندان به راه خواهر نرفت، در سالهای اولیه انقلاب اگرچه روزنامهنگاری میکرد اما بعدها ترجیح داد بیشتر به دندانپزشکی بپردازد و شد رئیس دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی یعنی همانجایی که شوهر خواهرش عضو هیات علمیاش بود و هست!
در سالهای اولیه دهه شصت «الهه» به همراه دانشجویان و جوانان دیگری حضوری فعال در کیهان داشت، در سرویس اجتماعی بود و گه گاه خواهرش «مرضیه» هم به هوای سرزدن به خواهر پا به تحریریه کیهان تحت مدیریت خاتمی میگذاشت، اما مشی او با خاتمی و جناح چپ ناسازگار بود، دلبسته «راست» بود و میخواست «حزب اللهی» باشد.
خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی را که ورق بزنی به مرضیه وحید دستجردی هم میرسی، هفتم آبان ماه ۱۳۶۳ او که هنوز دانشجو بود، ناراحت از فضای حاکم بر دانشگاهها برای اعتراض نزد رئیس مجلس رفت. هاشمی رفسنجانی این دیدار را آنگونه روایت میکند:« دختر دکتر وحید دستجردی آمد و از انحرافات اخلاقی در دانشگاهها و انزوای حزب الله گفت.»
«لاریجانی»ها نقطه اشتراک با برادر
«حمید» برادر «مرضیه» و «الهه» بر خلاف خواهران و پدر اما دلبسته طب نبود و دل در گروی فلسفه داشت، فارغالتحصیل دانشگاههاى صنعتى شریف، واریک و LSE انگلیس است. دکترایش را در رشته «منطق فلسفی» از آکسفورد گرفته است. «حمید» از علاقمندان و مریدان عبدالکریم سروش بود و حتی فصل کتاب «قبض و بسط تئوریک شریعت» را او به رشته تحریر درآورد، گرچه بعد از سال ۸۲ آرام آرام به بازخوانی اعتقادات خود پرداخت و به یکی از منتقدان جدی سروش مبدل شد و بعد از آن بیشتر به کار دانشگاهی پرداخت، نقطه اشتراک او با خواهرش اما به «لاریجانی»ها باز میگردد، چه آنکه او رئیس دپارتمان فلسفه در مرکز تحقیقات فیزیک نظری و ریاضیات (IPM) است، یعنی جایی که محمد جواد لاریجانی سالهاست آن را اداره می کند!
اما «مرضیه» سال ۶۶ او به عنوان یکی از سه تن از اعضای شورای فرهنگی و اجتماعی زنان مصوب شورایعالی انقلاب فرهنگی انتخاب شد و در سال ۱۳۶۷ بورد تخصصی خود در رشته جراحی زنان و زایمان را دریافت کرد.
نماینده منتقد
دلش هوای سیاست کرده بود، جناح چپ آرام آرام به حاشیه رانده میشد و خبری از حضور کاندیداهای جناح چپ در مجلس چهارم نبود، در دور دوم «مرضیه وحید دستجری» عزمش را جزم کرد و کاندیدا شد آن هم از حوزه انتخابیه تهران. اولین حضورش در انتخابات با پیروزی همراه بود و با کسب ۳۷۱۹۶۱ رای از مجموع ۱۰۲۵۶۲۹ یعنی با ۳۶ درصد از آرا توانست دردیبهشت ماه ۱۳۷۱ وارد خانه ملت شود.
در دوران نمایندگیاش در مجلس چهارم بیش از هر چیز از حضور زن در جامعه دفاع کرد و حجاب و به انتقاد شدید از طرفداران سیاست افزایش جمعیت پرداخت:« اگر همین نرخ رشد ادامه یابد در سال ۱۳۹۰ جمعیت ایران به صد میلیون نفر خواهد رسید. رشد بیرویه جمعیت با بخشهای کشاورزی، صنعت، آموزش و پرورش، مسکن و کار و امور اجتماعی ارتباط تنگاتنگ داشته و در انتها اگر افزایش جمعیت با رشد این بخشها هماهنگ نباشد نتیجه آن جز فقر، بیکاری، بیسوادی، بزهکاری، سوءتغذیه و بیماری نخواهد بود…..بر همه نمایندگان دلسوز، دولتمردان کوشا و برنامهریزان مملکت است که با توجه دقیق به عمق فاجعه، پیش از یک سقوط همهجانبه در آینده و بجای تکیه صرف بر اهرمهای اقتصادی و پیش از همه آنها با برنامهریزیهای دقیق و سنجیده و یک کاسهکردن همه امکانات در کلیه سطوح کشور به مبارزه جدی و بیامان با این معضل افزایش سرسامآور جمعیت برخیزند و بدانند تا این رشد سرطانی و فزاینده جمعیت وجود دارد انتظار هرگونه برنامهریزی و موفقیت مؤثر حاصل از آن غیرممکن است.» این تنها بخشی از سخنان دکتر مرضیه وحید دستجردی در انتقاد از افزایش جمعیت و حمایت از زنان داشت، آن هم درتیر ماه ۱۳۷۱ و در حالی که مادر دو دختر۴ و ۶ ساله بود، دخترانی که یکی به راه مادر رفت و پزشکی خواند و دیگری به راه ابتدایی خاله و شد دانشجوی علوم ارتباطات!
نطقها و تذکرات او در مجلس اما تماما جنبه اجتماعی و بهداشتی و درمانی نداشت، گاه در نطقهایش انتقادات صریحی از دولت هاشمی رفسنجانی مطرح میکرد، هفتم مهر ماه ۱۳۷۲ در نطقی گفت:« و الله مردم از دست دستگاههای دولتی دیگر فریاد نمی زنند ناله می کنند ، گره کار کجاست؟ و چرا از این همه بودجه امکانات برنامه ریزی و وقت شبانه روزی استفاده خوبی به عمل نمیآید مسؤولان اجرائی احساس مسؤولیت کنند . مسؤولیت در نظام ما پست و مقام نیست و زر و بال است، زجر و احساس درد دردمندان و نیازمندان با همه گوشت و پوست و استخوان است.»
دو ماه بعد هم در نطق به انتقاد شدید از واردات و استفاده نادرست از منابع کشور پرداخت و گفت:«متأسفانه برخی از وزرای ما سوراخ دعا را گم کرده اند. خروج مقادیر معتنابهی از برای ورود سالانه (۵۰۰) هزار تن کاغذ به کشور دست آخر اینگونه کاغذ پراکنی های بیهوده، کارتها و دعوتنامه ها و مجلات ریز و درشت . ما چگونه میتوانیم بگوئیم مطیع و پیرو امام علی – علیه السلام – هستیم در حالیکه ایشان زمانی در پرتو شمعی به امور بیت المال مسلمین رسیدگی میفرمودند. وقتیکه دو نفر برای کار خصوصی خدمت ایشان آمدند چراغ را خاموش کردند . در حالیکه شما صبحها سری به ادارت و مراکز دولتی بزنید همگی یا اکثریت ، چراغها را در نور روز روشن می بینید.»
مرضیه وحید دستجردی بار دیگر در دور پنجم هم کاندیدا شد اما به مانند مجلس چهارم در دور دوم به مجلس راه یافت با این تفاوت که آرایش ریزش ۲۰۰ هزار نفری پیدا کرد، گرچه نسبت به نرخ مشارکت درصد آرایش ۵درصد افزایش یافت.
بازگشت به پزشکی
در سالهای آخر نمایندگی و سالهای بعدترش مرضیه وحید دستجردی بیشتر به امور مدیریتی پزشکی پرداخت،عضو هیئت ممتحنه و ارزشیابی و بورد تخصصی زنان و مامایی وزارت بهداشت ، عضو شورای آموزش پزشکی و تخصصی وزارت بهداشت، عضو هیئت مدیره انجمن تنظیم خانواده، عضو شورای عالی آموزش مداوم جامعه پزشکی کشور، عضو شورای سیاستگذاری وزارت بهداشت، عضو شورای عالی نظام پزشکی کشور، کارشناس زنان و مامایی پزشکی قانونی و عضو کمیته علمی تنظیم خانواده وزارت بهداشت کارنامه کاری او در سالهای پایانی دولت سازندگی و در دوران اصلاحات را تشکیل میدهد.
سوم تیر ۱۳۸۴ رسید، دیگر خبری از دولت اصلاحات و سازندگی نبود. دولتی به ظاهر اصولگرا بر سر کار آمده بود. اما هنوز برای ورود به سیاست زود بود، شاید هم کسی او را به بازی نمیگرفت. در دولت نهم پست مهمی به او نرسید و تنها مدیریت روابط بین دانشگاهی و امور بین الملل دانشگاه علوم پزشکی تهران آن هم در دورانی که باقر لاریجانی رئیس این دانشگاه بود رسید.
ناگهان وزارت!
هنگامی که محمود احمدینژاد تصمیم به تابوشکنی گرفت و عزم خود را برای معرفی وزیر زن به مجلس جزم کرد شاید هیچکس فکر نمیکرد که مرضیه وحید دستجردی گزینه جایگزینی باقری لنکرانی باشد. روایت میکنند که در انتخابات ۸۸ دکتر دستجردی حتی به احمدینژاد هم رای نداد و گزینه انتخابی او محسن رضایی بود، گرچه در آن ایام رفت و آمدهایی هم به کمیته پزشکان ستاد تبلیغاتی محمود احمدینژاد داشت.
خود اینگونه قضیه معرفیاش به مجلس به عنوان وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی را روایت میکند:« من برای جلسهای به دفتر ریاست جمهوری دعوت شدم. خودم فکر میکردم احتمالا باید جلسهای باشد درخصوص مسائل سلامت زنان کشور.برای اولین بار که به چنین جلسهی دعوت میشدم. اصلا فکر نمیکردم که بحث وزارت من باشد. وقتی که رفتم چنین پیشنهادی مطرح شد و در وهله اول هم نپذیرفتم، چون مسوولیت وزارت بهداشت کار بشدت سنگین و سختی است. همه مردم با این وزارتخانه در ارتباط هستند و شما باید مسوولیت ۷۳ میلیون نفر از جمعیت کشور را بپذیرید.قرار شد که بیشتر فکر کنم و خب من هم جوانب کار را سنجیدم و با خیلیها مشورت کردم و بالاخره پذیرفتم.اول با همسرم و فرزندانم مشورت کردم. بعد با برادرها، خواهرم و دوستان. با خودم فکر کردم حالا که مردی پیدا شده تا چنین مسوولیتی را بعد از ۳۰ سال از انقلاب به عهده زنی قرار دهد، اینکه بخواهم شانه خالی کنم و آسایش و آرامش خودم را بر این مسوولیت ارجح بدانم، شاید اجحافی باشد به زنان کشورم. همه مشکلات و سختیها را میدانستم. خب گذشته از اینکه کار در وزارتخانه سخت است، میدانستم که برخی با زن بودنم هم مخالفت میکنند و مشکلاتی پیش خواهد آمد، اما در نهایت فکر کردم این مسوولیت فرصتی است برای حضور زنان در چنین پستی در جمهوری اسلامی و اینکه زنان هم بگویند ما میتوانیم. احساس کردم با توکل به خدا و با توجه به اینکه نیت خودم خیر است، میتوانم و بهتر است راه حضور زنان را دست کم با این مسوولیت هموار کنم.»
سوابق کاری و خانوادگی مرضیه وحید دستجردی در روز رای اعتماد به کارش آمد و هرچند برخی نمایندگان تلاش کردند با استناد به برخی احادیث و فقه، وزارت یک زن را مانع شوند اما در نهایت او شد نخستین وزیر زن در جمهوری اسلامی ایران و سومین وزیر زن تاریخ ایران بعد از فرخرو پارسا و مهناز افخمی.
وزیر در سایه
مرضیه وحید دستجردی کار خود را به عنوان وزیر بهداشت آغاز کرد، احتمال میرفت که مخالفتهای جدی در بدنه وزارت بهداشت با او آغاز شود، اما انتخابش چندان واکنشی را در پی نداشت. نخستین وزیر زن بود و هزار مشکل!
ناگهان به وزارت رسیده بود و انبوهی از کارهای بر زمین مانده، چه بایست میکرد؟ خود یک تنه به وارد عرصه میشد یا زنان دیگر را هم همراه خود میکرد تا این تابوشکنی رئیسجمهور را تکمیل کند؟
او راه سوم را انتخاب کرد و دکتر باقر لاریجانی شد وزیر در سایه، مرضیه وحید دستجردی وزیر بود ولی مشاورت و گاه معاونت باقر لاریجانی در امور بسیار پررنگ بود تا جایی که برخی گفتند وزیر اصلی باقر لاریجانی است نه وحید دستجردی!
تصمیمات جنجالی
مرضیه وحید دستجردی در دوران وزارتش گاه تصمیمات و اقدامهای جنجالی را به مرحله اجرا گذاشت که بدون شک جنجالیترین آن، ادغام ناگهانی دو قطب پزشکی کشور یعنی دانشگاه علوم پزشکی ایران و دانشگاه علوم پزشکی تهران در یکدیگر بود. اقدامی که موجب حیرت جامعه دانشگاهی شد و انتقادات بسیار گستردهای را به همراه داشت. اما این تصمیم به نفع دانشگاه علوم پزشکی تهران یعنی دانشگاهی که ریاستش با باقر لاریجانی بود تمام میشد و خانم وزیر بر این تصمیم خود ماند تا آرام آرام آبها از آسیاب افتاد و اساتید و دانشجویان دو دانشگاه یکدیگر را ذیل عنوان یک دانشگاه قبول کردند .
قبل از یکسال قبل از ادغام دو دانشگاه، ابطال آزمون دستیاری در سال ۸۸ یکی از جنجالهای بزرگ دوران وزات مرضیه وحید دستجردی بود. در آن دوره عدهای از پزشکان شرکت کننده در آزمون معتقد به تقلب و فروش سئوالات این آزمون بودند که در نهایت این آزمون از سوی خانم وزیر ابطال شد و مقامات مرکز سنجش پزشکی، از سمت خود برکنار شدند و باقر لاریجانی رئیس شورای سیاستگذاری وزارت بهداشت از سوی وحید دستجردی به عنوان مسئول پاسخگویی به پرسشها دربارهٔ موضوع ابطال آزمون دستیاری شد.
دعوا بر سر مرجع تعیین تعرفههای پزشکی، بیماران رها شده و بازدیدهای شبانه و ناگهانی خانم وزیر از بیمارستانها از دیگر تصمیمات و مباحث جنجالی دوران وزارت دستجردی بود.
کارهایی که نشد!
بسیاری از منتقدان مرضیه وحید دستجردی میگویند مهمترین کاری که خانم وزیر کرد کارهای بود که نکرد! آنها میگویند که تنها اتفاق خاص دوران وزارت مرضیه وحید دستجردی وزارت یک زن بود و بس!
برنامه پزشک خانواده که میتوانست به یکی از برگهای برنده مرضیه وحید دستجردی تبدیل شود عملا به نقطه ضعف او تبدیل شده است. قرار بود این برنامه زودتر از موعد و در سراسر کشور اجرا شود اما در عمل آنچه اتفاق افتاد یکسال تعلل در این زمینه(سال ۱۳۹۰) و اجرای ضعیف پزشک خانواده در سال جاری-یعنی سالی که وزارت بهداشت پول چندانی در دست ندارد و هنوز هم که هنوز است خبری از سهم این وزارتخانه از ۱۰درصد هدفمندی یارانهها نیست- است. قرار بود در سال ۹۱ هر چند روز، یک استان به طرح پزشک خانواده بپیوندد اما آنچه در عمل اتفاق افتاد اجرای این برنامه تنها در چهار استان بود و استانهای دیگر در بلاتکلیفی به سر میبرند.
بالارفتن هزینههای درمان و ضعف پوشش بیمهای و پائین نیامدن سهم مردم از هزینههای درمان از دیگر نقاط بارز ضعف دوران وزارت دکتر دستجردی بود، او که از همان جوانی به دنبال شیرین شدن درمان برای محرومان بود اما در عمل در دوران وزارتش درمان برای بسیاری از محرومان تبدیل به زهر شد، مسئلهای که وزیر بهداشت چند روز پیش اینگونه به آن اعتراف کرد:« هر ساله بین ۵ تا ۷ و نیم درصد مردم به علت هزینههای بیماریهای صعب العلاج به زیر خط فقر میروند. هر چقدر ما در سیستم دولتی تلاش کنیم تا مسائل درمانی مردم مدیریت شود اما بخش زیادی از مسائل درمانی مردم هزینه بر است و روز به روز این هزینهها افزایش مییابد و در کشور ما علی رغم اعتبارات مناسب همچنان مردم۵۴ و ۶ دهم درصد از هزینهای سلامتی را از جیبشان پرداخت میکنند.»
اما آنچه باعث شده که این روزها شایعه برکناری اولین وزیر زن جمهوری اسلامی ایران بر زبانها بیافتد هیچکدام از اینها نیست، علت به مسئله ارز و بحران دارویی بازمیگردد. بسیاری از بیماران به دنبال تحریمها و افزایش ناگهانی قیمت ارز با چالشهای جدی مواجه شدند و مشخص شد که سهمیه لازم ارزی برای واردات دارو و تامین مواد اولیه دارو به بخش بهداشت و درمان تعلق نیافته که بسیاری از این معضل را ناشی از کم کاری وزارت بهداشت میدانند.
یکی از انتقادات جدی که منتقدان وزارت وحید دستجردی مطرح میکنند اتفاقا به مسئله ارز و دارو باز میگردد، آنها میگویند زمانی که خاتمی دولت را تحویل احمدینژاد داد کل مصرف داروی وارداتی کشور ۸۰۰ میلیون دلار بود اما در دولت نهم و به ویژه دولت دهم سیاست غلط واردات داروهای مشابه تولیدات داخلی همچون داروهای مشابه آموکسی سیلین، ژلوفن و…. موجب شد که این رقم در دوران وزارت خانم دستجردی یعنی وزیری در سال ۷۲ در انتقاد از واردات کاغذ و خروج ذخائر ارزی گفته بود« برخی وزرا سوراخ دعا را گم کردهاند» به سالانه دو و نیم میلیارد دلار برسد!
در همین زمینه و هنگامی که وزیر بهداشت «خبر خوش» داد و از تحت پوشش بیمه قرار گرفتن ۲۰۲ داروی گرانقیمت که بیشتر آنها به بیماران خاص تعلق داشت خبر داد، کارشناسان دارویی خبر از آن دادند که برخی از اقلام موجود در این لیست هنوز در مرحله آزمایشگاهی به سر میبرند و هنوز به عنوان دارو ثبت نشدهاند!
دستجردی میماند، اما…
شایعه برکناری دستجردی این روزها جدی است اما گویا احمدینژاد عزم خود را جزم کرده تا پای اولین وزیر زن بایستد، چه آنکه محمدرضا رحیمی ۲۶ آذر در حاشیه سیزدهمین جشنواره پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی گفت:« دولت همه را حمایت میکند ولی خانم وحید دستجردی را ویژه حمایت میکند چون ایشان اولین وزیر خانمی است که وارد وزارتخانه شده و موفق عمل کرده است و من نمره بالایی به ایشان میدهم ایشان و همکارانشان گامهای اساسی در وزارت بهداشت برداشتند و یک بانوی مؤمن و غیرتمند هستند که وزارت بهداشت را به حرکت درآورده است. دولت و رئیسجمهوری تلاش خود را در حمایت از خانم دستجردی دریغ نخواهد کرد و نباید به شایعات توجه کرد. خود من هنوز نیامده گفتند فلانی رفت در صورتی که من گفتم تا آقای احمدینژاد هست من هستم و اکنون میگویم تا آقای احمدینژاد هست خانم دستجردی هم هست.»
شاید این سخن رحیمی را بتوان اتمام حجت دولت در شرایط فعلی در خصوص وزیر بهداشت دانست، اما شنیده میشود که شرط ماندن دستجردی بر پست وزارت یک چیز است و آن خلع شدن باقر لاریجانی از سمت نانوشته «وزیر پنهان» است!
اتفاقی که اگر رخ دهد میتواند موجب مشکلات عدیدهای برای مجموعه وزارت بهداشت تحت وزارت خانم دکتر دستجردی شود، چرا که او در سال آخر باید با انبوه کارهایی که نکرده و راههای اشتباه رفته خود به تنهایی بجنگد و مجموعه بزرگ وزارت بهداشت را مدیریت کند.
به نظر میرسد در ماههای آینده کمتر چهره همیشه خندان مرضیه وحید دستجردی را خندان ببینیم، مشکلات دارویی از دو ماه دیگر به اوج خود میرسد و در آن زمان احتمالا باقر لاریجانی در کنار اولین وزیر زن نخواهد بود.
دیدگاه