توضیح تعاون روستائی گیلان
به گزارش دیار میرزا به نقل از گیلانیان : در پی انتشار مصاحبه معاون بهبود تولیدات گیاهی سازمان جهاد کشاورزی استان در خصوص کود کشاورزان در “گیلانیان” و برقراری تماس تلفنی با روابط عمومی تعاون روستائی گیلان در خصوص مسایل مشترک مطرح شده و اعلام آمادگی شنیدن پاسخ مسئول تحادیه شرکت تعاونی روستائی قرار شد […]
به گزارش دیار میرزا به نقل از گیلانیان :
در پی انتشار مصاحبه معاون بهبود تولیدات گیاهی سازمان جهاد کشاورزی استان در خصوص کود کشاورزان در “گیلانیان” و برقراری تماس تلفنی با روابط عمومی تعاون روستائی گیلان در خصوص مسایل مشترک مطرح شده و اعلام آمادگی شنیدن پاسخ مسئول تحادیه شرکت تعاونی روستائی قرار شد پس از انتشار مقاله ”شرکت تعاونی روستائی، قاتقنان یا قاتلجان؟! ” زمینه مصاحبه با مسئول (مدیر عامل) اتحادیه تعاونی های استان با حضور مدیریت سازمان تعاون فراهم و مشکلات فیمابین مطرح شود .
پس از انتشار مقاله مذکور مسئول محترم روابط عمومی تعاون روستائی گیلان وفای به عهد کرد و زمان و مکان مصاحبه را تعیین و جلسه گفتگو در وقت مقرر با این تفاوت برگزار شد که مسئول ( مدیر عامل ) اتحادیه تعاونی های روستائی استان غایب جلسه بود و گفتگو با مدیریت تعاون روستائی به عنوان ناظر عالی بر امور تعاونی ها صورت گرفت .چون در پایان مصاحبه توضیح مکتوبی از سوی روابط عمومی تحویل گیلانیان شد بنابراین حسب وظیفه لازم دیده شد اول عین توضیحات مکتوب منتشر شود و ما حصل گفتگو به فرصت بعد موکول شود تا بلکه نتیجه مطلوبی حاصل آید . اینک عین توضیح :
***
مسئول محترم سایت گیلانیان
باسلام واحترام، درپی انتشار مقاله «شرکتتعاونیروستائی، قاتقنان یا قاتلجان؟!» در تاریخ ۰۵/۱۰/۹۱ درآن سایت ، این مدیریت موارد ذیل را باستحضار میرساند:
صرفنظر از مشکلات توزیع کود درسطح استان، بنظر میرسد آنچه که سبب انتشار مقاله «شرکتتعاونیروستائی، قاتقنان یا قاتلجان؟!» درآن سایت گردیده، ناآشنا بودن نگارنده محترم ازسلسله مراتب تشکیلاتی و مدیریتی در تعاونیهای روستائیاست، زیرا شرکتهای تعاونی دارای شخصیت حقوقی مستقل هستند که ارکان مدیریتی خاص خود را دارند و به ترتیب از عالیترین رکن آن شامل مجامع عمومی عادی و فوقالعاده متشکل از اعضاء شرکت یا همان کشاورزان، هیئتمدیره بعنوان نمایندگان اعضاء و منتخب کشاورزان و مدیرعامل بعنوان عامل و منتخب هیئتمدیره بوده و از طرفی هر شرکت و یا اتحادیه دارای بازرس منتخب اعضاء نیز میباشند که وظیفه نظارت برعملکرد مدیران خود در واحد تعاونی و ارائه گزارش به اعضاء در مجامع عمومی را بعهده دارند.
درچنین شرایطی چگونه میتوان گفت که تعاون روستائی قادر به نگهداری مایملک کشاورزان نیست و یا اینکه تعاونی با فروش دارائی های کشاورزان هزینههای خود را تأمین و پرداخت مینماید؟
مگر تعاونی روستائی جدای از کشاورز است؟ مگر نه این است که هر شرکت تعاونی به کشاورزان عضو همان تعاونی تعلق دارد؟ مگر نه این است که عالیترین رکن تصمیمگیری در تعاونی، مجمع عمومی متشکل از اعضاء آن یعنی کشاورزان عضو تعاونی هستند؟ پس چرا ما بدنبال جایی دیگر هستیم تا مشکلات اداری و تشکیلاتی تعاونیها را حل نموده درحالی که قدرت اصلی تعاونی در دستان کشاورزان عضو است و مطابق با قوانین و مقررات از جمله قانون شرکتهای تعاونی مصوب ۱۳۵۰ و اساسنامه شرکت اختیارات قابل توجهی ازجمله تعیین خط مشی و برنامههای شرکت، تعیین ضوابط لازم برای پرداخت حقوق و دستمزد، رسیدگی و اتخاذ تصمیم درخصوص ترازنامه و سود و زیان، عزل و نصب هیئت مدیره، از جمله عزل هیئت مدیرههای بیکفایت، آنانی که مشکلات برشمرده نگارنده محترم را درتعاونیها بوجود آوردهاند را دارد.
البته هدف از بیان موارد بالا انداختن تقصیر به گردن کشاورزان عزیز نبوده، اگر بررسی لازم و کافی صورت گیرد عوامل متعدد دیگری نیز موجبات ضعف در فعالیت و عملکرد تعاونیها است از جمله اینکه درکشور ما تعاونیها عمدتاً برمبنای خاستگاه دولتی شکل میگیرند نه خاستگاه مردمی و نه بر اساس نیازهای واقعی. ضعف درخصوص فرهنگسازی تعاون وتعاونگرایی برای عموم با استفاده بهتراز ظرفیتهای آموزشی آموزش وپرورش، دانشگاهها، صدا وسیما و…. و ضعیف بودن انگیزههای مادی ومعنوی هیئت مدیره و بازرسان تعاونیها جهت اداره امور شرکتها و در نتیجه عدم برخورداری از روحیه کار و تلاش و سختکوشی برای منافع عمومی سهامداران. کثرت و تعدد شرکتهای تعاونی با اساسنامههای تقریباً مشابه و بعضاً با فعالیت موازی وبسیاری از موارد دیگر که بحث در باره آنها دراین مجال نمیگنجد میتواند از عوامل ناکارآمدی تعاونیها باشد.
اگریک مقام مسئول درمدیریت تعاون روستائی استان بیان میدارد که حقوق و مزایا و سنوات خدمت و حق مأموریت و غیره در شرکت تعاونی ازمحل سرمایههای اعضاء پرداخت میگردد، مگرحرفی خلاف واقع گفته شده و آیا اصلاً ابراز نکردن آن سبب عدم پرداخت میگردد؟ اصلاً شاید این جمله درجایی بکار برده شده تا به اعضاء تعاونیها هشدار داده شود که به فکر نجات سرمایههای خود از دست مدیران بی کفایت تعاونی که خود گماردهاند باشند که همانطور که گفته شد طبق قانون این قدرت به ایشان داده شده است.
این نکته را نیز نمیبایست نادیده گرفت که متأسفانه غالباً ارکان تعاونیها علیالخصوص اعضاء تعاونیها، آشنایی به وظایف و قدرت خود و نقشی که میتوانند در تعاونی ارائه نمایند نداشته، لذا این مدیریت نیز بعنوان یک نهاد دولتی ناظر بر واحدهای تعاونی درطی سالهای گذشته طرحها و برنامههای متعددی بمنظور ساماندهی و حل مشکلات آنها پیشنهاد داده، همچنین دورههای متعدد آموزشی شامل دورههای آموزشی کلاسیک و کارگاهی و برگزاری نشستهای متعدد با ارکان شرکتها از جمله حضور در جلسات مجامع عمومی تعاونیها صورت داده و بطور مکرر با اعضاء هیئتمدیره تعاونیها جلسات مشترک و کارگاهی برگزار نموده که همه آنها سعی در آشنا کردن ارکان تعاونیها با وظایف خود داشته که متأسفانه علیرغم همه تمهیدات صورت گرفته جهت حضور حداکثری اعضاء در مجامع عمومی تعاونیها بمنظور تعیین مدیران توانمند و سایر تصمیمات کلان مدیریتی، رغبت اعضاء برای حضور در مجامع و تصمیمگیری بسیاراندک و ناچیز بوده و در حد چنددرصد یا صدم درصد خلاصه میگردد که نشاندهنده عدم حساسیت اعضاء و بیتفاوتی نسبت به سرمایههای خود است.
بنظرمیرسد که اینگونه بیانکردن مشکلات تعاونیها به نوعی سبب رویگردانی بیشتر اعضاء ازتعاونی و درواقع تشویق اعضاء به خودزنی و نابودی تعاونی را فراهم مینماید، در حالی که آن سایت محترم میتواند از امکانات سخت افزاری و نرم افزاری خود جهت آگاهی دادن به کشاورزان عضو تعاونیها بمنظور اعمال مشارکت و مدیریت لازم بر سرمایههای خود در تعاونی استفاده نموده و در این زمینه نیز اطلاعرسانی نماید که قطعاً مفید به فایده بیشتری بوده و بجای ایجاد ناراحتی و زخم جدید بر پیکر کشاورزان زحمتکش استان، نسبت به التیام زخمهای موجود با تدبیر و چاره اندیشی لازم در همراهی با این مدیریت اقدامنمایند.
فرهاد دواچی
روابط عمومی تعاون روستائی گیلان
دیدگاه