یادداشت/ یونس رنجکش

ترکتازی با اسب تروآ

جدای از پرهیز ترکیه و سوداگری‌های اردوغان در مسیر رویاهای نو عثمانی‌گری که بیش از آنکه قابلیت تحقق بر اساس واقعیت‌ها را داشته باشد رفتاری شعاری برای برانگیختگی احساسات قومیتی است، جمهوری آذربایجان نیز باید به هوش‌تر از این باشد.

یونس رنجکش

پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و شکل‌گیری کشورهای مشترک‌المنافع و استقلال جمهوری‌ها از این کشور قطب بلوک شرقی، کشور ترکیه تلاش کرد تا از این فرصت تاریخی برغم تمامی کاستی‌ها و وجود بحران‌های سیاسی و اقتصادی داخلی استفاده نموده و با نفوذ در حوزه فرهنگی _تاریخی عثمانی قدیم در اندیشه احیای این امپراطوری در عصر جدید برآید.

اگرچه از آن تاریخ تاکنون بیش از سه دهه گذشته است و دولت‌های مختلفی از لاییک تا اسلام‌گرا در ترکیه با اهداف و سیاست‌های مختلف رویکار آمدند اما استراتژی همه آن‌ها احیای همان امپراطوری عثمانی و گسترش حوزه نفوذ و قدرت بویژه با ابزار اقتصادی و تجارت بوده است.

ترکیه در طول این دوران همواره تلاش داشته است با سیاست‌های غیرشفاف با همسایگان و با توجه به شرایط و تحولات منطقه‌ای بازیگرهای خود را داشته و نقش‌آفرینی‌هایش را بر مدار آرزوهایش تنطیم کند و هیچگاه از اندیشه احیای این نوعثمانی‌گری دور نشده تا جاییکه هرگاه فرصتی دست داده آن را به صراحت بر زبان آورده است.

این کشور اگرچه در درون با چالش‌های شدید مخالفان از کردها و دیگران روبرو است و با تکیه بر زور و قدرت کمر به سرکوب مخالفان بسته و تا حدودی در این مسیر موفق بوده است، اما تلاش دارد تا خود را کشور قدرتمند منطقه‌ای و تاثیرگذار در جهان اسلام جلوه دهد به ویژه از زمان روی کار آمدن اسلامگراها و سیاست‌های اردوغان که حرص و طمع و یکه‌تازی‌هایش نگرانی‌هایی را در منطقه بوجود آورده و با سیاست‌های دوگانه با متحدانش بویژه انگونه که در حمایت و بهره بردن از داعش در سوریه انجام داد و یا درگیری و دعواهای زرگری که با اسراییل بر سر اتفاق‌های نوار غره داشت و یا بازی‌هایی که با روسیه و آمریکا در این دوگانه امتیازگیری‌ها به راه می‌اندازد نشاندهنده رفتارهایی است که پایبندی این کشور و سیاستمدارانش را در سیاست‌های بلند مدت ثبات در منطقه با همسایگان به تردید می‌اندازد.

شاید اتفاق‌های قره باغ و درگیری آذربایجان و ارمنستان و نقش‌آفرینی که ترکیه در این بازی برد _برد برای خودش به راه انداخت و سپس به بهانه جشن پیروزی در مقابل چشمان رییس جمهور آذربایجان رویای احیای امپراطوری عثمانی را اینبار با طمع برگسترش نفوذ جغرافیایی در حوزه ارس بر زبان راند، بیش از هر زمان دیگری نشان داد که این همسایه عثمانی و رقیب دیروز دوران صفویه، چه‌ها در سر دارد.

ترکیه اردوغان بیش از آنکه سودای افزایش گستره جغرافیایی خویش را داشته باشد در تحولات جغرافیای سیاسی منطقه و چینش ژئوپلیتیکی آن، شکننده‌تر از آن است که با رویایش به خواب رود و بهترین سیاست این کشور به جای متلاطم کردن منطقه و بازکردن پای بازیگران غیربومی به بهانه‌های غیرمنطقی تقویت روابط و نفی مداخله‌گری با انگیزه‌های قومیتی است چرا که جدا افتادگی سرزمین‌های حوزه ارس هرگز آن‌ها را از وابستگی‌های تاریخی و فرهنگی گذشته و ماهیت سرزمینی و خواستگاه آن‌ها جدا نم کند.

جدای از پرهیز ترکیه و سوداگری‌های اردوغان در مسیر رویاهای نو عثمانی‌گری که بیش از آنکه قابلیت تحقق بر اساس واقعیت‌ها را داشته باشد رفتاری شعاری برای برانگیختگی احساسات قومیتی است، جمهوری آذربایجان نیز باید به هوش‌تر از این باشد زیرا غفلت از این حساسیت همچون اسب تروآیی برای زیر نفوذ رفتن استقلال این کشور خواهد بود.

از دیگر سو شاید صبر استراتزیک ایران که به دلایل خاص ثبات و امنیت منطقه‌ای و پیشبرد اهداف منافع ملی و با اشرافیت کامل بر رفتار و توان این همسایه اشکارا پاسخگوی اینگونه شعارها نیست موجب شده است تا اردوغان با این شعارها شادمانه برای مصرف سیاست‌های داخلی خود پیش رود اما با این حال پیام ظریف، وزیر خارجه ایران آنچه می‌بایست را گوشزد کرد.

با تمام آنچه اشاره شد خودداری و هوشمندی بویژه در برابر احساس‌گرایی‌های قومیتی که با تحریک عناصر بیگانه ممکن است اتفاق بیافتد همچون اسب تروآیی است که خطر ان بیش از همه خواهد بود و نباید در این میان خدشه‌ای در وحدت ملی و منطقه‌ای و گسست‌های سیاسی و اجتماعی به بهانه‌های واهی بین همسایگان بویژه برادران جدا مانده در دو سوی ارس شکل گیرد.

پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای منتشر می‌شود.

Share