دوست داشتم در اوج خداحافظی کنم

از کری‌خوانی با عادل فردوسی‌پور تا خداحافظی از تیم ملی با سارا قمی

کاپیتان تیم ملی فوتبال زنان ایران در حالی از تیم ملی خداحافظی کرد که یکی از کلیدی‌ترین بازیکنان ایران در زمین مسابقه بود اما به گفته خودش باید در اوج می‌رفت.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا به نقل از ایسنا، ۱۳ سال قبل برای اولین بار پیراهن تیم ملی فوتبال زنان ایران را به تن کرد، ۵۳ بازی رسمی و دوستانه انجام داد، ۲۱ گل به ثمر رساند و بعد پیراهنش را بوسید و خداحافظی کرد. سارا قمی یا “سارادونای” فوتبال زنان ایران در پستی اینستاگرامی تلاش کرد تا عشق خود به فوتبال را در قالب کلمات بیان کند؛ دختری که روزی آرزوی دعوت به تیم ملی و خط خوردن را داشت حالا به قول خودش وقت رفتنش رسیده و باید از این فوتبال”سخت، طاقت‌فرسا و شیرین” خداحافطی می‌کرد.

می‌گوید موقع خداحافظی تمام خاطرات تلخ و شیرین ۱۳ سال بازی در تیم ملی از جلو چشم‌هایش گذشت و اشک ریخت اما باید در اوج می‌رفت و اکنون نه تنها ذهنش پر از اتفاقات فوتبالی است بلکه ریز و درشت فوتبال را در دفترش هم نوشته.

کاپیتان تیم ملی فوتبال زنان ایران بعد از خداحافظی از تیم ملی با ایسنا به گفت‌وگو نشست از ورودش به تیم ملی، کری‌خوانی با عادل فردوسی‌پور و بهترین و بدترین خاطراتش را مرور کرد و از حسرتی که برایش به جا ماند، حرف زد.

مشروح گفت‌وگوی سارا قمی با ایسنا را در ادامه می‌خوانید:

تلاش کردم تا جزو نفرات اصلی تیم ملی باشم

 از سال ۸۵-۸۶ وارد اردوهای ملی شدم و اواخر ۸۷ جزو ترکیب ۱۱ نفر اصلی قرار گرفتم. در این سال‌ها فقط یک یا دو بار از روی نیمکت بازی را تماشا کردم یا نیمه دوم وارد زمین شدم، یعنی آنقدر تلاش کردم که جزو بازیکنان اصلی قرار گرفتم. تا سال ۹۰ در پست تخصصی‌ام که مهاجم بود، بازی کردم اما چون در پست هافبک چپ بازیکن کم داشتیم، از سال ۹۰ در این پست قرار گرفتم و شاید به همین دلیل است که آمار گلزنی من پایین آمد. علاوه بر این با ۵۳ بازی، بیشترین بازی ملی را دارم.

ساعت‌ها توی خودم بودم و اشک ریختم

فوتبال ما در این سال‌ها بالا و پایین، کم و کاست و خوب و بدی زیادی داشت. سختی‌های زیادی کشیدیم و سرد و گرم زیادی چشیده‌ایم. وقتی خداحافظی کردم تمام این سختی‌ها، اردوهای ۱۰-۱۵ روزه یا ۶ ماهه، دوری از خانواده و خاطرات شیرینی که در کنار هم به دست آوردیم، از جلوی چشم‌هایم رد شد. ساعت‌ها توی خودم بودم و اشک ریختم. هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم سارا قمی هنگام خداحافظی چنین شرایطی داشته باشد و نمی دانم که اگر از فوتبال باشگاهی هم خداحافظی کنم چه حالی به من دست می‌دهد.

تمام اطلاعات فوتبال را در دفترم نوشته‌ام

فکر می کنم تنها بازیکنی هستم که تمام اطلاعات فوتبالی را از زمانی که شروع کرده‌ام تا این لحظه نوشته‌ام. خانم الهام محمودی هر وقت مرا می‌بیند، می‌گوید من آن دفتر را از تو می‌خرم(باخنده) چون از سال ۸۳ تمام اطلاعات را نوشته‌ام.

به عادل فردوسی‌پور ثابت کردم گلم شانسی نبود

خاطره انگیزترین گلم را به سنگاپور زدم چون قبل از اعزام با آقای عادل فردوسی‌پور کری داشتم؛ یکی از گل‌های لیگ برتری من در برنامه نود به عنوان سومین گل برتر سال انتخاب شد، بعد از آن و هنگامی که آقای عادل من را دید با شوخی گفت این گل را شانسی زده‌ای اما من گفتم ثابت می‌کنم که شانسی نبوده است.

به همین دلیل وقتی در سنگاپور آن گل را زدم تنها چیزی که به ذهنم رسید حرف آقای فردوسی‌پور بود چون در آن زمان خیلی دوست داشتم اسمی از سارا قمی و فوتبال بانوان در برنامه نود  پخش شود. علاوه بر این در آن بازی نماینده AFC  من را به عنوان برترین بازیکن زمین انتخاب کرد و از آنجایی که چند خاطره خوب با هم برایم اتفاق افتاد، در ذهنم ماندگار شد.

 
در انتخابی المپیک۲۰۱۲ می‌توانستیم تاریخ‌ساز شویم

خاطره ای دارم که بهترین و بدترین است؛ مقدماتی المپیک ۲۰۱۲ بود که برای اولین بار به دور دوم صعود کرده بودیم. در این مرحله گروهمان به گونه‌ای بود که قطعا می‌توانستیم به مرحله نهایی صعود کنیم اما به دلیل داشتن حجاب اسلامی به ما اجازه بازی ندادند. از این جهت بهترین خاطره ام است که خیلی از کشورها برای اولین بار فوتبال زنان ایران را شناختند و بُعد رسانه‌ای خیلی خوبی داشت و از این جهت تلخ که می‌توانستیم، صعود کنیم و تاریخ‌ساز شویم اما نگذاشتند.

 زمان رفتنم از تیم ملی بود

در کل دنیا بین فوتبال مردان و زنان تفاوت‌هایی وجود دارد اما کشورهای دیگر تا حدودی در حال حل این قضیه هستند. من تنها به عشق فوتبال و حضور در تیم ملی  بازی کردم، حتی موقع خداحافظی به خودم گفتم “سارا تو زمانی که بچه بودی آرزویت این بود که یک روز به اردوی تیم ملی دعوت شوی و خط بخوری، اما ۱۳ سال در تیم ملی بازی کردی و الان زمان خداحافظی است.” دلگرمی من خانواده و مردم شهرم (خمام) بودند وگرنه در فوتبال ایران و تیم ملی مشکلات و سختی زیادی وجود دارد. خانواده و مردم شهرم برایم دلگرم کننده بودند که به من می‌بالیدند، به همین دلیل خداحافظی من خیلی‌ها را شوکه کرد و گفتند پستت را پاک کن اما این تصمیم را از مدت‌ها قبل گرفته‌ بودم، هر آمدنی رفتنی دارد و اکنون زمان رفتن من از تیم ملی است.

حسرتی که به دل ماند

حسرت در تیم ملی زیاد بود. همیشه دوست داشتم یک تجربه خوب آسیایی داشته باشیم اما متاسفانه تنها چیزی که برای تیم ملی اتفاق افتاد، صعود از یک مرحله به مرحله بعد بود و هیچ‌وقت نتوانستیم در فینال شرکت کنیم. سال ۹۰ در غرب آسیا نایب قهرمان شدیم با اینکه خیلی دوست داشتم در آسیا هم این اتفاق بیفتد اما متاسفانه نشد.

دوست داشتم در اوج خداحافظی کنم

همیشه فکر می‌کردم سارا قمی باید در اوج فوتبال از تیم ملی خداحافطی کند و احساس می کنم این اتفاق افتاد. شاید کمی شک داشتم و فکر می کردم از دوران اوج فوتبالم دور شده‌ام اما آخرین آمار بازی‌هایم در قطر و قبل از آن به گونه‌ای بود که شاید اگر با کسی مشورت می‌کردم، اجازه خداحافطی نمی‌داد، حتی بعد از خداحافطی هم  خیلی از مربیان و بازیکنان به من لطف داشتند و گفتند تیم ملی به تو احتیاج دارد اما من سرباز تیم ملی بودم و الان دیگر پایان خدمتم رسیده است.

۱۳ سال بازی ملی در یک جمله

روزهای خیلی سخت، طاقت‌فرسا و شیرین، تنها جمله‌ای است که می‌توانم درباره سال‌های حضورم در تیم ملی بگویم.

مربیگری را شروع کرده‌ام

در تیم لیگ برتری تقریبا مربیگری را شروع کرده‌ام و در کنار بازی، مربیگری هم می‌کنم اما نمی‌دانم از چه زمانی رسما شروع کنم.

حرف پایانی

از رسانه‌ها تشکر می‌کنم که با پوشش اخبار زنان باعث پیشرفت فوتبال ما می‌شوند و در آخر دست پدر و مادرم را می‌بوسم که در این سال‌های سخت پشتم بودند و حمایتم کردند.

Share