یادداشت/ سیامک علی پناه

مخاطرات انتخاب بایدن به ریاست جمهوری آمریکا

آنچه که در عین خوش بینی ناشی از انتخاب بایدن در بین دولتمردان و مردم ایران، نگرانی را افزون می کند، چالش عدم مدیریت مطلوب در استفاده از فرصت پیش روی می باشد.

سیامک علی پناه؛

انتخابات ریاست جمهوری در هر کشوری بر اساس شرایط سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و حضور افرادی با گفتمانی خاص دارای حساسیت های متفاوتی است. اما انتخابات ریاست جمهوری امریکا را میتوان مهمترین و مهیج ترین انتخابات چند دهه گذشته از حیث حضور دونالد ترامپ و جو بایدن درآن تلقی نمود. چرا که انتخاب شگفت انگیز ترامپ در سال ۲۰۱۶ و رقابت تنگاتنگ با کاندیدایی شناخته شده همچون هیلاری کلینتون، با حضور ۴ ساله خود در مسند ریاست جمهوری در ایالات متحده آمریکا در ایجاد چندپارگی در داخل و بر هم زدن نظم ناموجود جهانی نقش بسزائی را ایفا نمود و این خود بر حساسیت آن بیش از گذشته افزود.

بنظر می رسد در انتخابات ۲۰۲۰ آمریکا، بسیاری از کشورها و مردم دنیا چشم به نتایج آن سپرده بودند که از جمله مهمترین کشورها را میتوان از چین و ایران نام برد. در دوره ۴ ساله ریاست جمهوری آمریکا، ترامپ با جنگ سرد و اعمال فشارها و موانع اقتصادی به دنبال حذف رقیب دو دهه اخیر و به ویژه چند سال اخیر ایالات متحده آمریکا در حوزه اقتصاد جهانی بود. اما ایران نیز به دلیل فشار حداکثری ناشی از تحریمهای ظالمانه، از این قاعده مستثنی نبود و اهمیت آنرا برای دولت و مردم کشورمان دو چندان نموده بود. تحریمهای بی سابقه که موجب به حداقل رسیدن فروش نفت، تحریم ناوگان حمل و نقل کشورمان در تردد و حمل کالاها، تحریم سیستم بانکی و عدم امکان استفاده از ابزارهای نقل و انتقال ارز و همه محدودیت های ایجاد شده، افزایش افسار گسیخته قیمتها در داخل گردید. از سوی دیگر شهادت سردار سلیمانی و اذعان علنی به آن و بسیاری از رفتار های نابهنجار آن در دوران تصدی ریاست جمهوری آمریکا و اثرات منفی آن در اقتصاد مردم ایران زمین، موج نفرت از ترامپ را در کشورمان افزود.

اما نمیتوان گفتمان ترامپ را نادیده گرفت. به نحوی که بنظر می رسد با حضور بی سابقه مردم آمریکا در انتخابات اخیر ریاست جمهوری آن کشور در تضاد و یا بنفع ترامپ، پدیده جدیدی بنام گفتمان “ترامپیزم” را با دیدگاههای بشدت افراطی و نژاد پرستانه توسعه و گسترش یافته دانست؛ که با عدم حضور آن در این مسند نیز می توان این دیدگاه را تا سالهای سال در آمریکا بصورت مداوم شاهد باشیم. اما ترامپ علی رغم اینکه در داخل آمریکا توانست طرفداران خاصی را همراه با خود نماید، در خارج از آمریکا و بسیاری از کشورهای نیز بنظر می رسد دارای طرفدارانی شده است. این موضوع را می توان به ایران و ایرانیان نیز تعمیم داد و دیدگاه طرفداران آنرا برای انتخاب مجدد به سه دسته تقسیم نمود:

دسته اول طرفدارانی هستند که در تضاد با نظام جمهوری اسلامی ایران، با انتخاب مجدد ترامپ به دنبال فشار مضاعف بر ایران و تغییر نظام سیاسی موجود بودند که با سیاستهای ترامپ بر علیه کشورمان بشدت همراهی داشتند. البته این طیف از طرفداران ایرانی ترامپ را نیز می توان به چند دسته دیگر از جمله: سلطنت طلبها و مردم ناراضی از عملکرد اقتصادی طی چند سال اخیر برشمرد؛ که با اعمال فشار طی دوره بعدی ریاست جمهوری مداوم ترامپ، قارد به استفاده از موقعیت موجود بودند.

دسته دوم افرادی در داخل بودند که با انتخاب مجدد ترامپ، فضای سیاسی و اقتصادی حاکم را برای تغییر دولت و جریان فکری انتخابات ۱۴۰۰ فراهم میدیدند تا جریان همسو را در تضاد با جریان رقیب سیاسی خود که با عملکرد مدیریتی دولت در حوزه اقتصادی موجب سرافکندگی رأی دهندگان همفکر خود شدند، به قدرت برسانند و با تصاحب مسند ریاست جمهوری در انتخابات پیش روی، شرایط سیاسی یکدست را شاهد باشیم.

دسته سوم اعتقاد داشتند که ترامپ در دوره دوم ریاست جمهوری خود بلحاظ تصمیم گیری سیاسی، دچار تغییرات محسوسی خواهد شد و با توجه به عدم نتیجه گیری در سیاست های خارجی اتخاذ شده، امکان عقب نشینی را در او فراهم تر از گذشته می دانستند؛ به خصوص که توافق با ترامپ را به مراتب بهتر و مستحکم تر از توافق با رییس جمهوری دموکرات این کشور می دانند؛ که در واقع نیز این موضوع بنظر با توجه به شفاف نبودن عملکرد مذاکراتی و سیاسی دموکرات ها از وزن بیشتری برخوردار باشد. اما برای این دسته، مانعی بزرگ در این مسیر به شمار می رفت که آن نیز عدم مذاکره با قاتل شهید سردار قاسم سلیمانی بود که این دیدگاه را با این مانع در هاله ای از ابهام قرار می داد.

انتخاب رئیس جمهور دموکرات و به خصوص جوبایدن که پیشینه سیاسی متعادلی را در حضور بیش از ۳۰ ساله خود در عرصه های سیاسی در آن کشور دارد، با برگشتن به تعهدات ایالات متحده آمریکا در توافق های بین المللی از جمله برجام، موجب خواهد شد تا در صورت استفاده از این فرصت، کشورمان طی یک تا دو سال آینده رشد اقتصادی بالایی را در استفاده از ظرفیتهای خالی استفاده نشده ناشی از تحریمهای وضع شده شاهد خواهد بود.

این انتخاب مزیت ها و مخاطرات جدی را نیز در عرصه بین المللی برای ایران به همراه دارد. با توجه به سیاست های اوباما در عرصه بین المللی و به ویژه منطقه خاورمیانه، بنظر می رسد جوبایدن قادر خواهد بود تا اجماع جهانی را بر علیه ایران سهل تر از ترامپ فراهم نماید و در صورت عدم دستیابی به توافق در سایر حوزه های مدنظر آمریکا، فشار حداکثری را با اتحاد جهانی با همراهان خود از جمله کشورهای اروپایی بر علیه ایران اتخاذ نماید. مضافاً کنترل عربستان و ترکیه در مناقشات منطقه و نیز فروکش کردن حمایت محض از اسرائیل را در سیاست های خود داشته باشد. اما نوع حضور در منطقه همچون دوره اوباما بصورت نیابتی با حمایت نامحسوس ایجاد گروه های تروریستی و نیز بازماندگان گروههایی همچون بازماندگان داعش، القاعده، طالبان و … در صدد کنترل ایران برآیند.

آنچه که در عین خوش بینی ناشی از انتخاب بایدن در بین دولتمردان و مردم ایران، نگرانی را افزون می کند، چالش عدم مدیریت مطلوب در استفاده از فرصت پیش روی می باشد. چرا که در طی دوران اوباما و بحران ۴ ساله ترامپ، ضعف مدیریتی در بدنه دولت بسیار مشهود می باشد تا به آنجا که این فرصت را می تواند به یک تهدید بالقوه تبدیل نماید. هر چند تحریمها نشان داد که صرفاً در شرایط بحرانی است که مسئولین و دولتمردان با وجود عف های مدیریتی موجود به تولید داخلی توجه بیشتری دارند، اما نباید به استفاده از فرصت های پیش رو جهت حمایت از توسعه صنایع داخل چشم پوشی کرد.

پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای منتشر می‌شود.

Share