جنایت علیه بشریت؛

سر به نیست شدن میهمان در خانه میزبان؛ پیگیری سرنوشت صدر چقدر جدی گرفته شد؟

برابر اساسنامه رم «سر به نیست شدن» اشخاص به وضعیتی گفته می‌شود که در آن فرد توسط دولت یا سازمانی سیاسی، ربوده، دستگیر یا زندانی شود و آن سازمان یا دولت از پذیرش این موضوع سر باز بزند یا اطلاعی از محل زندانی شدن فرد «سر به نیست شده» در اختیار قرار ندهد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا به نقل از ایسنا، «سر به نیست شدن» هنگامی رخ می‌دهد که فرد از نظر عموم پنهان شود. علت آن می‌تواند قتل، آدم‌ربایی حتی دستگیری مخفیانه باشد. این رفتار مطابق بند دوم ماده هفتم معاهده رم که از سال ۲۰۰۲ اساسنامه دیوان کیفری بین‌المللی به شمار می رود، جنایت علیه بشریت محسوب می‌شود.

طبق اعلام موسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر، موسی صدر در اواخر سال ۱۳۳۸ و به دنبال توصیه‌های حضرات آیات بروجردی، حکیم و شیخ مرتضی آل یاسین برای اجرای وصیت مرحوم آیت‌الله سیدعبدالحسین شرف‌الدین رهبر متوفی شیعیان لبنان به عنوان جانشین وی، سرزمین مادری خود ایران را به سوی لبنان ترک کرد.

وی از زمستان سال ۱۳۳۸ و همزمان با آغاز فعالیت‌های گسترده دینی و فرهنگی خود در مناطق شیعه‌نشین لبنان، مطالعاتی را به منظور ریشه‌یابی عوامل عقب‌ماندگی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی شیعیان لبنان آغاز کرد. حاصل این مطالعات، برنامه‌های کوتاه، میان و دراز مدتی بود که از اواسط سال ۱۳۳۹ و در راستای سیاست محرومیت‌زدایی، طراحی و به اجرا درآمد.

صدر در زمستان سال ۱۳۳۹ و پس از تجدید سازمان جمعیت خیریه «البر و الاحسان» با تنظیم برنامه‌ای ضربتی جهت تامین نیازهای مالی خانواده‌های بی‌بضاعت، تکدی‌گری را به کلی از سطح شهر صور و اطراف آن ریشه‌کن کرد. وی در فاصله سال‌های ۱۳۴۰ تا ۱۳۴۸ و در چارچوب برنامه‌ای میان مدت، با طی کردن سالانه ۱۰۰ هزار کیلومتر مسافت بین شهرها و روستاهای لبنان، ده‌ها جمعیت، خیریه و مؤسسات فرهنگی و آموزش حرفه‌ای را راه‌اندازی کرد که حاصل آن کسب اشتغال و خودکفایی اقتصادی هزاران خانواده بی‌بضاعت، کاهش درصد بی‌سوادی، رشد فرهنگ عمومی و به اجرا درآمدن صدها پروژه کوچک و بزرگ عمرانی در مناطق محروم آن کشور بود.

صدر در تابستان سال ۱۳۴۵ و پس از اجتماعات عظیم و چند روزه شیعیان لبنان در همبستگی با وی، رسماً از حکومت وقت درخواست کرد تا همانند دیگر طوایف آن کشور، مجلسی برای سازماندهی طایفه شیعه و پیگیری مسائل آن تاسیس شود. مجلس اعلای اسلامی شیعیان که اولین بخش از برنامه درازمدت صدر به شمار می‌رفت، در اول خرداد سال ۱۳۴۸ تاسیس و صدر با اجماع آراء به ریاست آن انتخاب شد.

صدر از بهار سال ۱۳۴۸ تا اواسط زمستان سال ۱۳۵۲ با دولت وقت لبنان به گفت‌وگو نشست تا آنان را برای اجرای پروژه‌های زیربنایی و وظایف قانونی خود در قبال مناطق شیعه‌نشین و محروم آن کشور ترغیب کند. در پی امتناع دولت لبنان از پذیرش این مطالبات و نیز اتمام حجت با آن، جنبش محرومان لبنان در اوایل سال ۱۳۵۳ به رهبری امام موسی صدر شکل گرفت و راهپیمایی‌های مردمی عظیمی در شهرهای بعلبک، صور و صیدا علیه دولت به وقوع پیوست. از همین دوران بود که وی به واسطه نقش رهبری که بر عهده گرفته بود، آرام آرام به امام موسی صدر مشهور شد.

با این وجود اوج‌گیری بحران خاورمیانه، صف‌آرایی احزاب افراطی مسیحی در برابر مقاومت فلسطینی و به لبنان کشیده شدن برخی اختلافات جهان عرب، امام موسی صدر را بر آن داشت تا برای حفظ ثبات کشور و ممانعت از سرکوب فلسطینی‌ها، توده‌های مردم را موقتاً از عرصه رویارویی با دولت کنار کشانده و پیگیری مطالبات شیعیان را تا آمدن رییس‌جمهور بعد به تاخیر اندازد. امام موسی صدر در سال ۱۳۵۴ علی‌رغم کارشکنی‌های شدید دولت، مجدداً با اجماع آراء به ریاست مجلس اعلای اسلامی شیعیان برگزیده شد.

با آغاز جنگ داخلی لبنان در فروردین سال ۱۳۵۴، تمامی تلاش‌های امام موسی صدر مصروف پایان دادن به این بحران شد. وی در خرداد آن سال در مسجد عاملیه بیروت به اعتصاب نشست و به پشتوانه مشروعیت مردمی و مقبولیت وسیع و شخصیت کاریزماتیک خود در میان تمامی مذاهب، در تابستان آرامش را به لبنان بازگرداند. با شعله‌ور شدن مجدد آتش جنگ، صدر در اردیبهشت ۱۳۵۵ حافظ اسد رییس‌جمهوری وقت سوریه را وادار کرد تا با اعزام نیروهای سوری به لبنان، موازنه قوا و آرامش را به این کشور بازگرداند. حل اختلافات مصر با سوریه و متعاقب آن برپایی کنفرانس ریاض در مهر ۱۳۵۵، آب سردی بود که امام موسی صدر بر آتش جنگ داخلی لبنان ریخت. این آرامش تا زمانی که امام صدر در لبنان حضور داشت، ادامه داشت.

هدف استراتژیک صدر آن بود که شیعیان لبنان را همسان دیگر طوایف، در تمامی عرصه‌های حیات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی آن کشور مشارکت دهد. وی از اولین روزهای هجرت به لبنان در زمستان سال ۱۳۳۸، با طرح شعار «گفت‌وگو، تفاهم و همزیستی»، پایه‌های روابط دوستانه و همکاری صمیمانه‌ای را با مطران یوسف الخوری، مطران جرج حداد، شیخ محی‌الدین حسن و دیگر رهبران دینی مسیحی و اهل سنت آن کشور بنا نهاد.

طی حضور دو دهه امام موسی صدر در لبنان، هیچ مراسم سرور یا اندوهی از شیعیان نبود که امام صدر در آن شرکت جوید و تنی چند از فرهیختگان مسیحی و اهل سنت همراه وی نباشند. حمایت امام صدر از یک بستنی‌فروشی مسیحی در اوایل تابستان سال ۱۳۴۱ در شهر صور، که به فتوای صریح وی مبنی بر طهارت تمامی اهل کتاب منجر شد، توجه محافل مسیحی لبنان را به سمت وی جلب کرد. در اواخر تابستان ۱۳۴۱ مطران گریگوار حداد به شهر صور آمد و از صدر برای عضویت در هیات امناء «جنبش حرکت اجتماعی» دعوت کرد.

از اواخر سال ۱۳۴۱ حضور گسترده امام موسی صدر در کلیساها، دیرها و مجامع دینی و فرهنگی مسیحیان آغاز شد چنانکه سخنرانی‌های تاریخی امام صدر در دیرالمخلص واقع در جنوب و کلیسای مارمارون در شمال لبنان طی سال‌های ۱۳۴۱ و ۱۳۴۲، تاثیرات معنوی عمیقی بر مسیحیان آن کشور گذاشت.

صدر در تابستان سال ۱۳۴۲ و طی سفری دو ماهه به کشورهای شمال آفریقا، طرحی نو جهت همفکری مراکز اسلامی مصر، الجزایر و مغرب با حوزه‌های علمیه شیعه لبنان درانداخت. وی در بهار سال ۱۳۴۴، اولین دور سلسله گفت‌وگوهای اسلام و مسیحیت را با حضور بزرگان دو دین، در مؤسسه فرهنگی «الندوه اللبنانیه» به راه انداخت. وی پس از جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل در سال ۱۳۴۶ به دیدار پاپ رفت و نشستی که در آغاز نیم ساعت پیش‌بینی شده بود، به تقاضای پاپ بیش از دو ساعت به درازا کشید. امام موسی صدر از سال ۱۳۴۷ به عضویت مرکز اسلام‌شناسی استراسبورگ در آمد و از رهگذر همفکری و ارائه سمینارهای متعددی در آن، آثار فراوانی را منتشر کرد. وی در بهار سال ۱۳۴۸ و بلافاصله پس از افتتاح مجلس اعلای اسلامی شیعیان، از شیخ حسن خالد مفتی اهل سنت لبنان دعوت کرد، تا با همفکری یکدیگر برای توحید شعائر، اعیاد و فعالیت‌های اجتماعی طوایف اسلامی تدبیری بیندیشند. وی در همین خصوص طرح مدونی را به اجلاس سال ۱۳۴۹ «مجمع بحوث اسلامی» در قاهره ارائه کرد و متعاقب آن به عضویت دائم این مجمع درآمد.

امام موسی صدر در سال ۱۳۴۹ رهبران مذهبی مسلمانان و مسیحیان جنوب لبنان را در چارچوب «کمیته دفاع از جنوب» گردهم آورد، تا برای مقاومت در برابر حلات اسرائیل چاره‌اندیشی کنند. وی در زمستان سال ۱۳۵۳ و در اقدامی بی‌سابقه، خطبه‌های عید موعظه روزه را در حضور شخصیت‌های بلندپایه مسیحی لبنان در کلیسای کبوشیین بیروت ایراد کرد و اگر آتش جنگ داخلی شعله‌ور نمی‌شد، در پی آن بود تا کاردینال مارونی لبنان را برای ایراد خطبه‌های یکی از نمازهای جمعه شهر بیروت دعوت کند. امام موسی صدر در زمستان سال ۱۳۵۵ و در جمع سردبیران جرائد بیروت، با پیش‌بینی صریح حذف فاصله‌ها و روند جهانی شدن در اواخر قرن بیستم، قرن بیست و یکم را قرن همزیستی پیروان ادیان، مذاهب، فرهنگ‌ها و تمدن‌های گوناگون نامید و بر رسالت تاریخی لبنان جهت ارائه الگویی موفق در این زمینه پای فشرد. امام موسی صدر در اواسط سال ۱۳۵۷ موفق شد رهبران مسلمان و مسیحی لبنان را برای برپایی یک جبهه فراگیر ملی متقاعد کند و در این مسیر تا آنجا پیش رفت که حتی موعد تاسیس و اولین گردهمایی آنان را برای پس از بازگشت خود از سفر لیبی مشخص کرد.

امام موسی صدر در ۳ شهریور سال ۱۳۵۷ و در آخرین مرحله از سفر دوره‌ای خود به کشورهای عربی، بنا بر دعوت رسمی معمر قذافی به لیبی رفت و در روز ۹ شهریور مفقود شد. وی که شیخ محمد یعقوب و استاد عباس بدرالدین را نیز همراه داشت، هنگامی که سوار بر اتومبیل‌های دولتی لیبی راهی ملاقات با قذافی بود، ربوده شد. دولت لیبی اعلام کرد وی به ایتالیا رفته است اما دستگاه‌های قضایی دولت‌های لبنان و ایتالیا و همچنین تحقیقات انجام شده از سوی واتیکان، ادعای رژیم لیبی مبنی بر خروج صدر از آن کشور و ورود وی به رم را رسماً تکذیب کرد. مجموعه اطلاعات آشکار و پنهانی که طی دو دهه پیش بدست آمدند، تماماً دال بر آن بود که موسی صدر هرگز خاک لیبی را ترک نکرده است.

آخرین باری که امام موسی صدر و همراهانش زنده دیده شده اند ساعت یک عصر روز ۳۰ اوت ۱۹۷۸ جلوی هتل الشاطی بوده است که روزنامه نگاران صدر را دیده اند و از او پرسیدند شما کجا می روید و او در حالی که سوار بر خودروی تشریفاتی می شد پاسخ داد به ملاقات سرهنگ معمر قذافی می رویم.

«سر به نیست شدن» صدر چقدر جدی گرفته شد؟

محمد علی مهتدی، عضو سابق کمیته پیگیری وضعیت امام موسی صدر معتقد است: با شروع جنگ تحمیلی و محاصره و موشک باران شهرها توسط عراق، ایران نیازمند کمک خارجی بود تنها دولت عربی که در کنار ما ایستاد سوریه و کشوری که به ما موشک داد لیبی بود. بر همین اساس عده ای استدلال می کردند در شرایطی که مقابل تسلیحات صدام به موشک نیاز داریم درست نیست مساله امام موسی صدر را دنبال کنیم. این دلایل آن زمان مانع پیگیری ها می شد.

وی ادامه داد: با انتشار خبر ناپدید شدن رهبر شیعیان لبنان، امام خمینی از همان روزهای نخست با جدیت تمام درصدد مشخص شدن وضعیت وی شد. ایشان یک بار صادق قطب‌زاده را برای پیگیری موضوع به لیبی فرستادند و در تاریخ اول تیرماه سال ۱۳۵۷ در نامه ای به حافظ اسد رئیس جمهور وقت سوریه از وی خواست تا پیگیر سرنوشت امام موسی صدر شود.

رهبر فقید انقلاب اسلامی در این نامه نوشتند: «حضرت آقای حافظ اسد، رئیس جمهوری سوریه و رئیس کنگره جبهه صمود و رفض «۱» پس از اهدای سلام؛ این جانب از غیبت جناب حجت الاسلام آقای سید موسی صدر نگران و متأثرم. از جنابعالی تقاضا دارم که این موضوع را با سران کشورهایی که در قضیه فلسطین اجتماع کرده ‏اند در میان گذارید و اهتمام آنان را جلب نمایید. ما و ملت ایران، در این عصر، گرفتار رژیمی هستیم که با اتکا به پشتیبانی امریکا ملت را در آتش دیکتاتوری و کشتارهای دسته جمعی و سلب همه آزادی ها می‏ سوزاند. ما از شما سران دولت های اسلامی برای رهایی ملت بی‏ پناه ایران کمک می‏ خواهیم. برادران مسلمان شما در زیر چکمه دژخیمان شاه خرد شده ‏اند و حکومت نظامی که در اکثر شهرستانهای مهم ایران برپاست ملت را به جان آورده. از پیامبر اسلام – صلی اللَّه علیه و آله و سلم – نقل می‏شود: کُلُّکم راعٍ و کُلُّکم مَسئولٌ عن رَعِیَّته؛ همه افراد و از جمله شما سران دولتهای اسلامی که قدرت دفاع از ملت مظلوم ما را دارید مسئول هستید.»

امام خمینی (ره) ۲۶ مهرماه ۱۳۵۷ نیز در نامه‌ای به معمر قذافی پیگیر سرنوست امام موسی صدر شدند. ایشان در این نامه خطاب به قذافی نوشتند: «قضیۀ جناب حجت‌الاسلام آقای صدر به شکل معمایی مرموز درآمده است. بستگان ایشان پس از بررسی می‌گویند در لیبی هستند. چون جناب ایشان مورد احترام و محبت روحانیون و دیگر جناحها هستند و این امر موجب نگرانی آنهاست، مقتضی است در آن اهتمام نمایید و از دولت خودتان بخواهید ما را از سلامت ایشان و محل اقامت شان مطلع نموده، نگرانی ها را رفع کنند.»

بنیانگذاری جمهوری اسلامی ایران کمتر از یک ماه بعد یعنی بیستم آبان ۱۳۵۷ نیز در گفت وگو با روزنامه لبنانی النهار درباره وضعیت امام موسی صدر و اینکه چه کسانی در ربودن او نقش داشتند، خاطرنشان کردند: «راجع به اینکه ایشان را چه کسی مخفی کرده است، من اطلاعی ندارم اما راجع به اینکه ایشان زنده‌اند و برگردند، امیدوارم که زنده باشند و برگردند. من به ایشان علاقه دارم و امیدوارم که به سلامت برگردند و کار خودشان را ادامه دهند.»

بخش دیگری از پیگیری پرونده امام صدر به بعد از انقلاب برمی‌گردد و بالطبع شرایط انقلابیون برای حل این معما راحت تر بود اولین گام نیز توسط شخص امام خمینی برداشته شد.

دولت لیبی قبل از انقلاب روابط سردی با رژیم پهلوی داشت و حمایت‌هایش از برخی گروه‌های انقلابی در ایران موجب شد تا به فکر تجدید رابطه با جمهوری اسلامی باشد اما پرونده امام موسی صدر مانع از سرگیری روابط گرم دو کشور بود. اسفند ۱۳۵۷ عبدالسلام جلّود معاون معمر قذافی و اعضای شورای انقلاب لیبی به ایران آمدند تا پیام تبریک رهبر لیبی را به امام ابلاغ کنند و هفتم اسفند جلّود به دیدار امام خمینی رفت. ماجرای ربوده شدن امام موسی صدر مهم‌ترین موضوع مذاکرات هیات لیبیایی بود. امام در این دیدار تاکید کردند: «ما نگران سرنوشت امام موسی صدر هستیم و می‌خواهیم به محض بازگشت به لیبی به سرهنگ قذافی بگویید هرچه زودتر در مورد سرنوشت امام موسی صدر رسیدگی کند».

ایران و لیبی توافق کردند بر اساس بند هفدهم مقاوله‌نامه‌ «تجدید روابط ایران‌ و لیبی» کمیته‌ای برای پیگیری ربودن امام موسی صدر تشکیل شود. در این مقطع برخلاف خواسته امام خمینی و مبارزان ایرانی و لبنانی، صداهایی در کشور بلند شد که مانع از پیگیری شد.

آیت‌الله حسینعلی منتظری در تلگرافی از امام خمینی خواست سفر کمیته تحقیق ایران به تعویق بیفتد. ایشان در این تلگراف مدعی شد:«سفر این کمیته جز تخریب روابط میان ایران و لیبی و ایجاد اختلاف سیاسی که در ‌نهایت به نفع آمریکا خواهد بود، حاصلی ندارد.»

مرحوم حسن حبیبی از اعضای شورای انقلاب در واپسین روزهای عمرش در گفت‌وگویی که در کتاب «دیدار در پاریس» منتشر شد، درباره مخالفت‌ها با پیگیری پرونده امام موسی صدر این چنین گفت: همان زمان بعد از پیروزی انقلاب این بحث پیش آمد که هیاتی به لیبی برود. با توجه به این که من عضو شورای انقلاب بودم و مسؤولیت‌هایی داشتم، با من صحبت کردند که بروم. یکی دو نفر دیگر هم قرار بود بیایند، یادم نیست آقای صدر (حاج سیدجوادی) هم بود یا نه، ولی در جریان بود اما از طرق دیگری نگذاشتند این کار انجام شود، یعنی شورای انقلاب هم موافق بود و استقبال می‌کرد. بعد از آن هم ما چند جلسه داشتیم، یکی از آن‌ها را که یادم هست در منزل آقای صدر بود. جلسه داشتیم که ببینیم برای تعقیب این جریان چه کار می‌شود کرد. به هر حال اولین اقدامی که پس از پیروزی انقلاب می‌خواست انجام بشود، همین هیات اعزامی شورای انقلاب بود که از قم نگذاشتند.

وی منشاء مخالفت ها را خارج از بیت امام خمینی دانست و افزود: حضرت امام در آن زمان تهران بودند، چون امام مدتی تهران ماندند. ۹ اسفند ۱۳۵۷ به قم رفتند اما قضیه این هیات مربوط به قبل این تاریخ بود. می‌توان علت مخالفت‌های آیت‌الله منتظری با پیگیری پرونده امام صدر را نفوذ باند مهدی هاشمی معدوم در بیت آیت‌الله و ارتباط آنها با لیبی و شخص قذافی دانست.

محمدعلی مهتدی هم سال ۱۳۹۸ درباره علل پیگیری نکردن سرنوشت موسی صدر توسط برخی مسؤولان کشورمان به خبرگزاری ایرنا گفت: «تا آنجایی‌ که مربوط به جمهوری اسلامی ایران می‌شود، نفوذ بعضی عناصر که با جناح چپ لبنان در ارتباط بودند، مانع بزرگی برای پیگیری جدی مسئولان بوده است. جناح چپ آن زمان مانند حزب توده، گروهک منافقین و چریک‌های فدایی خلق و برخی اشخاص که عضو سازمان‌های فلسطینی بودند، مانند جلال‌الدین فارسی، ابوشریف، ابوحنیف، مرحوم محمد منتظری که با جناح چپ لبنان و لیبی در ارتباط بودند، همگی به‌شدت مخالف پیگیری سرنوشت امام موسی صدر بودند.»

دیپلمات سابق وزارت خارجه همچنین گفت: حتی در آن زمان صادق خلخالی به لیبی سفر می‌کند و در مصاحبه‌ای می‌گوید هم‌اکنون در لیبی هستم نه ربوده و نه بازداشت شدم و به ایران بازمی‌گردم. کنایه از این که ربوده‌شدن امام موسی صدر نادرست است. حضرت امام (ره) در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی با ارسال تلگرام‌هایی به حافظ اسد و یاسر عرفات، از آنها می‌خواهد موضوع ناپدیدشدن صدر را پیگیری کنند. بعد ایشان دستور دادند کمیته تحقیقی برای سفر به لیبی تشکیل شود.

مهتدی از تمایل قذافی برای سفر به ایران و شرط امام برای انجام این سفر، گفت: امام خمینی (ره) آمدن قذافی به ایران را مشروط به این کردند که صدر را همراه خود به ایران بیاورد. وی با بیان این که اشخاصی چون محمد منتظری و جلال‌الدین فارسی و دیگران، تلاش می‌کردند کمیته پیگیری به لیبی سفر نکند و مسئله دنبال نشود، گفت: همان روزی که قرار بود این کمیته، تهران را به سمت طرابلس ترک کند، آیت‌الله منتظری در نامه‌ای از امام خواست به دلیل نامناسب‌بودن شرایط، سفر این کمیته لغو شود.

وی اظهار کرد: به طور طبیعی افرادی که در بیت آیت‌الله منتظری بودند، مانند مهدی هاشمی که با لیبی، سازمان‌های فلسطینی و جناح چپ لبنان ارتباط داشتند، صلاح نمی‌دانستند مسئله پیگیری شود و آیت‌الله منتظری را وادار به نوشتن این نامه به امام (ره) کردند.

مهتدی همچنین درباره پیگیری ماجرای امام موسی صدر بعد از سقوط حکومت معمر قذافی گفت: یک تیم از دیپلمات‌ها و شخصیت‌های حقوقی و قضایی لبنان متشکل از عدنان منصور، وزیر پیشین امور خارجه لبنان و سفیر این کشور در ایران، سید صدرالدین پسر امام موسی صدر و مهندس فیروزان داماد این خانواده به لیبی سفر کردند. کسانی که در آن زمان در لیبی قدرت داشتند، قول همکاری دادند، منتها عملا هیچ کاری نکردند. در سال‌های اخیر به دلیل این که این مسئله در اولویت نبود، در جمهوری اسلامی ایران اقدامی صورت نگرفت چون مشکلات داخلی و خارجی به قدری زیاد بود که دولت‌ها بیشتر وقت خود را صرف آن می‌کردند و انگیزه زیادی برای پیگیری این مسئله نداشتند.

دیپلمات سابق وزارت خارجه تأکید کرد: پس از کشته شدن قذافی تقریبا مشخص شده است تمام کسانی که به موضوع ناپدید ‌شدن امام موسی صدر ارتباط داشتند، به شکل مرموزی به قتل رسیده‌اند. حتی دو نفری که جای صدر و همراهانش به رم رفته بودند، در قید حیات نیستند و سرنخ‌ها کاملا از بین رفته است. تنها سه شخصیت هنوز زنده هستند که می‌توانند کمک کنند.

پس از سقوط حکومت قذافی، بار دیگر موضوع ناپدید شدن امام موسی صدر پررنگ شد. بعد از فروکش کردن اوضاع عبدل منعم الهونی، سرگرد سابق ارتش لیبی در مصاحبه‌ای با روزنامه الحیات ادعا کرد: صدر به دستور قذافی به ضرب گلوله کشته و در یکی از شهرهای جنوبی لیبی به نام سبها به خاک سپرده شده‌ است. دستور انتقال جنازه موسی صدر به سبها به سرهنگ ناجی‌الدین یازجی (که از بستگان اوست) داده شده و او پس از اجرای این دستور به قتل رسیده ‌است.

مهتدی اظهار کرد: علاوه بر آیت‌الله منتظری، افراد دیگری هم بودند که به‌خاطر برخی اختلافات مبارزاتی با امام صدر مانع از پیگیری سرنوشت وی شدند. صادق خلخالی اولین دادستان انقلاب و از چهره‌های جناح چپ اوایل انقلاب به لیبی سفر کرد و در مصاحبه‌ای گفت: «هم اکنون در لیبی هستم، نه ربوده و نه بازداشت شدم و به ایران باز می گردم». این سخنان کنایه از این بود که ربوده شدن امام موسی صدر نادرست است. علاوه بر این دو، حزب توده، گروهک منافقین و چریک‌های فدایی خلق و برخی اشخاص که عضو سازمان های فلسطینی بودند هم به‌نحوی با پیگیری این پرونده مخالفت می‌کردند.

امام خمینی مصرّ به پیگیری سرنوشت صدر

اما با وجود همه کارشکنی ها و مخالفتهای داخلی و خارجی امام خمینی همچنان مصرّ به پیگیری پرونده امام موسی صدر بودند.

ایشان در دیدار دومشان با «عبدالسلام جلّود» و شورای انقلاب لیبی در چهارم اردیبهشت ۱۳۵۸ اظهار کردند: «قضیه‌ای که برای ما و علمای ایران و سایر اقشار به طور معما درآمده است این فاجعۀ آقای صدر است. من و علمای ایران برای این فاجعه بسیار متأثر هستیم، و این برای ما یک معمایی است که این معما حل نمی‌شود الاّ به دست دولت لیبی. ما این معما را می‌خواهیم که برادر ما «معمر» و دولت حل کنند و ناراحتی‌های ما را به اتمام برسانند.»

امام خمینی در دیداری که ۱۷ اردیبهشت ۱۳۵۸ با سفیر کشور سومالی داشتند بار دیگر ماجرای امام موسی صدر را مطرح کردند و گفتند: «اما راجع به آقای صدر ما از آن وقت که نجف بودیم و این قضیه واقع شد تا وقتی که پاریس رفتیم و بعد هم به ایران آمدیم، دنبال این قضیه بودیم… هم سفیر لیبی که آمد پیش من، راجع به این مسئله صحبت کردم و هم نخست‌وزیر که آمد حل این معما را از ایشان خواستم. و مع‌الأسف تاکنون برای ما این معما حل نشده است. امیدوارم که با کوشش دولت ایران و سایر اقشار علاقه‌مند به اسلام، این معما حل بشود.»

اکنون در پایان چهل و دومین سالگرد سر به نیست شدن امام موسی صدر در کشور لیبی و گذشت بیش از سی و یک سال از ارتحال بنیانگذار مکتب جمهوری اسلامی، پرونده مفقود شدن امام موسی صدر همچنان باز است و مردمِ چشم انتظار لبنان و خانواده و اقوام و دوستداران ایشان بی صبرانه منتظر دریافت خبری از حیات یا سلامت ایشان هستند.

Share