فرزند همایون بهزادی سکوت خود را شکست؛

پدرم به خاطر همین حرف‌ها‌‌ تا پای اعدام رفت | او را به همراه هویدا و خسروداد بازداشت کردند

علی بهزادی گفت: پدر من را به همراه هویدا و خسروداد دوتن از سران مملکت بازداشت کردند، همه آن ها اعدام شدند اما پدر من تبرئه شد چون یک مدرک هم نتوانستند علیه او پیدا کنند.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا به نقل از ورزش سه، علی بهزادی فرزند همایون بهزادی سه سکوت خود را بعد از اتفاقات یک هفته گذشته شکست.

سه سال بعد از فوت همایون بهزادی مهاجم بزرگ تاریخ فوتبال ایران و انتشار مصاحبه ‌هایی مبنی بر همکاری او با ساواک، فرزند او علی با ذکر جزییاتی از نام بزرگ خانوادگی اش دفاع می کند.

مشروح صحبت‌های علی بهزادی را که همچنان مشغول اداره مدرسه فوتبال همایون خان است، بخوانید:

*در یک برنامه درباره یک نفر صحبتی می‌کنند و بعد موضوع به خانواده ما کشیده می‌شود.چرا؟ چون همایون بهزادی نفر اول باشگاه پرسپولیس بوده؟ چون بزرگ بوده؟ چون پرافتخارترین بازیکن زمان خودش بوده؟ چون محبوبترین بوده ؟ این ها گناه است؟

*در گذشته تیم ملی ایران و تیم های باشگاهی در کشور حرفه ای نبودند و بازیکنان معمولا کارمند دولت می شدند مثلا ارتشی یا….مامور می شدند. امریه می گرفتند جایی کار می کردند. اکثر بازیکنان قدیمی از یک ارگانی حقوق می گرفتند. پدر من پرونده‌اش مشخص است او در هجده سالگی استخدام شده نه در سی سالگی و در ابتدا کارمند نخست وزیری بوده است. نخست وزیری به دلیل عدم بهره خدمتی نیروهایش را به ادارات زیرمجموعه منتقل می کرده است. جاهایی مثل سازمان برنامه بودجه، شرکت ملی گاز و سازمان امنیت که به ساواک معروف بوده است. خود سازمان امنیت ده، دوازده تا اداره داشت که مثلا اداره یک آن کارگزینی بوده ودوم استخدام از بین ادارات، اداره سوم کارش برخورد با معترضین بوده که این موضوع بحث ما نیست.

*پدرمن را  از نخست وزیری بعد از دوسال به دلیل اینکه بازیکن فوتبال بوده و بهره نبردن خدمتی به سازمان امنیت می فرستند،و سپس به سازمان برنامه و بودجه. ایشان یکسال قبل از آنکه بازخریدش کنند به شرکت ملی گاز منتقل شد که فیش حقوقی اش را از آنجا می گرفت.(و شرکت گاز می تواند از روی استاد قدیمی فیش حقوقی مرحوم همایون خان را منتشر کند). در آنجا هم به خاطر محبوبیت پدرم برای او داستان هایی درست کردند که در نهایت به درگیری ختم شد و سازمان ایشان را با دوازده سال و سه ماه بازنشسته کرد آن هم به دلیل بهره نبردن خدمتی. موضوعی که نامه اش روی پرونده ایشان در دادگاه انقلاب موجود بوده است.

*مگر می‌شود محبوبترین بازیکن یک کشور را برای ماموریت سازمانی آن هم در نهاد اطلاعاتی در نظر بگیرند؟ این با عقل جور درمی آید؟

*من یک سوال خیلی مهم از جامعه و کسانی که پشت پدرم حرف می زنند دارم. در روزگاری که انقلاب شده و احساسات و پرشوری وجود داشته و کسی از آتش خشم انقلابیون در امان نبوده  چطور پدر من تبرئه می شود؟ اولین مشکلی که برای پدر من درست کردند این بود که گفتند به خانواده مرحوم آیت الله طالقانی تعرض کرده است. روز ۲۴-۲۵ بهمن ماه ۱۳۵۷ پدرم رفتند مدرسه رفاه پیش اقای طالقانی و خودشان را معرفی کردند و گفتند آیا من کاری کرده ام؟ آقای طالقانی گفتند نه! چه کسی این حرف ها را زده؟ و بعد چند پاسدار را برای محافظت از خانه ما فرستادند.خانه‌ای که به خاطر همین شایعات داخلش کوکتل مولوتوف هم انداخته بودند.

*پدر من همیشه با تیم رقیب و باشگاه رقیب در جنگ بوده است. اما یک فوتبالیست بیاید بگوید همایون بهزادی به واسطه شغلش من را اذیت کرده است. همایون بهزادی از بزرگان فوتبال ایران است و من می توانم بگویم پرافتخارترین بازیکن تاریخ فوتبال ایران و آسیا است. اما حسادت ها و تسویه های حساب هایی که نمی توانستند در میدان ورزش انجام دهند را در بیرون انجام می دادند؛ اسم او را سر زبان ها انداختند و تاپای مرگ هم رفت اما در دادگاه انقلاب جمهوری اسلامی در احساسی ترین روزها تبرئه شد. پدر من را به همراه هویدا و خسروداد دوتن از سران مملکت بازداشت کردند، همه آن ها اعدام شدند اما پدر من تبرئه شد چون یک مدرک هم نتوانستند علیه او پیدا کنند.

*روزنامه نگاران زیادی در دوره قبل افکار چپ داشتند و کتاب ها و داستان هایی نوشتند و در آن ها از هزاران فرد اسم آوردند. این کتاب خنده داری است . مثلا نوشته بودند مردی تنومند و پشمالو به نام همایون بهزادی ما را کتک زده . ببخشید که این طور حرف می زنم  اما پدر من نه تنومند بود و نه پشمالو.خودش را که ندیده اید اقلا عکسهایش را ببینید.

*ای کاش وقتی پدرم زنده بود این حرف ها زده می شد. متاسفانه حسادت ، غرض ورزی و تسویه حساب های شخصی و ورزشی گذشته باعث شد تا بیست سال بعد از انقلاب او عملا محو باشد در حالی که همایون بهزادی بیگناه بود و زندگی اش نابود شد. آیا او نمی توانست دست زن و بچه اش را بگیرد و از ایران برود؟ چرا ماند تا همه چیز را ببازد. تا بیست سال بعد از انقلاب هیچ اسمی از او نبود . من خودم بارها به او گفتم که برویم او اما ماند به قیمت از هم پاشیده شدن زندگی اش. من هفت سالم بود که در خانه مان کوکتل مولوتوف و نارنجک انداختند

 *اتفاقاتی که در چهل سال گذشته رخ داده نشان می دهد که این تیم ها هرکدام متعلق به کجا و چه کسانی بوده اند. خسروانی و عبده هم خوبی داشتند و هم بدی. خدماتی به فوتبال کردند و رقابتهایی داشتند.  پدر من تا پای اعدام رفت اما ایستاد و گفت من ثابت می کنم که خادم بودم نه خائن و این کار را کرد. ۲۵ سال زحمت کشید و در نهایت دیدید که چه جمعیتی برای او از همه جای ایران در روز مرگش حضور داشتند. خیلی آدم های مطرحی هم بودند.از همین آقایانی که الان حرف می زنند هم بودند.  اگر پدرمن گناهکار بود باید در همان ابتدای انقلاب محکوم می شد. اگر می خواهید به پرسپولیس دعوا کنید چرا پای پدرمن را وسط می کشید؟

* آقای کاظم رحیمی که انسان بسیار مومن و همبازی پدرم در شاهین و پرسپولیس بود از همان روز اول در سال ۵۷ دنبال کارهای پدرم بود و هیچکس دیگر سراغی از ما نمی گرفت. آقای حسین کلانی هم بود اما آقای رحیمی کسی بود که هر روز مقابل زندان حضور داشت. تا ده سال اول میتوانم هیچکس از دوستان و همبازیان پدرم جلو نمی آمدند انگار ما جذامی هستیم. آقای رحیمی اما در تمام  دادگاه های پدرم حضور داشت،پدرمن را سه بار دادگاهی کردند. جالب است در روزنامه آگهی کردند که هرکس شکایتی دارد انجام بدهد اما خیلی ها رفتند و گفتند این آدم خرج زندگی ما را می داده است. آقای رحیمی می تواند شهادت بدهد.

*شاید در زمین هزارتا جنگ و جدل داشتند اما آیا همایون بهزادی از موقعیتی که می گویند داشت علیه کسی استفاده کرد. اگر کرد مدرک رو کنید  آن هم در حالی آن زمان یک جوان ۲۷ ساله بوده و می توانست از این کارها بکند. از این شغل چه رانت هایی به دست آورد. پدر من پیش  از انقلاب فقط یک خانه ۱۲۰ متری داشت. اگر پدر من در زمان شاه دو تا خانه داشت هرچه می خواهید بگویید. اما خیلی ها در سال ۴۷ بعد از جام ملت های آسیا از نفر اول مملکت ملک گرفتند،درحالیکه پدر من حق تحصیل می خواست. این مردانگی نیست که پشت سر یکی از بزرگترین بازیکنان تاریخ فوتبال ایران صحبت می کنند.

*پدر من در اوج فوتبالش به خاطر یکسری مسایل پیراهن تیم ملی را از دست داد.وقتی او در بازی شش تایی ها درخشید ۵ سال بود که دیگر در تیم ملی نبود. او چطور آدم سیستم بوده که در اوج از تیم ملی خط می خورد و دیگر اجازه نمی دهند که جزو ملی پوشان باشد؟در این ماجرا نقش رادیو بغداد خیلی جدی بوده و استادش موجود است.

*همایون بهزادی را من با مدرک پرافتخارترین بازیکن ایران و آسیا می دانم. اگر می گویید الان بازیکنان به اروپا می روند اما بگذارید من هم داستان هایی برایتان بگویم.  این ها واقعیت است افسانه نیست،در سال ۱۳۴۳ بعد از مسابقات المپیک توکیو تیم شاهین با دوسلدورف بازی می کند و آن ها پدرم را با یک مبلغ بسیار بالا در حدود یک میلیون تومان می خواهند. اگر بازیکنان امروز هم عصر رونالدو و مسی هستند پدر من هم عصر پله و دی استفانو و پوشکاش بوده است. در جام کوروش در سال ۴۹ یا ۵۰ که تیم های بزرگی به ایران آمده بودند هررا سرمربی وقت میلان پر من را می خواهد. آن زمان هم بازیکنان خوبی بودند که تیم های مطرح اروپایی به دنبالشان بودند. البته در تیم تاج هم بازیکنی بود که بایرن مونیخ او را می خواست اما رئیس باشگاه تاج اجازه نداد.

Share