هزارتوی تحریم های ایران و بشکه باروت خاورمیانه که آماده انفجار است

در ایران دیگر تحریم‌ها نعمت نیست|وضعیت ایران و آمریکا مانند خیابان دو طرف بن‌بست است

یک کارشناس حوزه سیاست خارجی معتقد است: تحریم ها و رفع تحریم ها در یک خیابان دو طرف بن بست قرار گرفته و برای طرفین علیرغم هزینه های گزاف مصادره به مطلوب شده است.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا مرتضی خوانساری کارشناس مسائل بین الملل درباره اینکه با توجه به اختلافات داخلی و خارجی به واقع چه راهکار موثری برای این رفع تحریم ها می توان یافت به خبرآنلاین می گوید: «پاسخ به این سوال را باید خارج از هیاهوی سیاسی و امنیتی و در یک فضای واقعی جستجو کرد. در سیاست خارجی آمریکا تحریم از کاربردی ترین ابزارهای سیاسی در تنظیم روابط ایالات متحده با کشور های غیر همسو و یا دشمن به شمار می رود.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و متعاقب آن ورود به سفارت آمریکا در تهران؛ منافع و اهداف راهبردی دو کشور از حالت موازی خارج و مقابل یکدیگر قرار گرفت.
اولین تحریم آمریکا علیه ایران موسوم به قانون کاتسا با رأی قاطع کنگره و سنا علیه ایران به تصویب رسید. این تحریم سرآغازی بر داستان پر قصه و غصه  تحریم هایی شد که در دوره هر رئیس جمهور آمریکا بیشتر و درهم تنیده تر گردید.
تحریم ها که در گام نخست سیاسی بود، در فرایند سال ها منازعه میان دو کشور، انباشت آنها بطور جدی وارد حوزه های اقتصادی و سپس امنیتی و نظامی گردید؛ و جشنواره ای از تحریم ها علیه جمهوری اسلامی ایران به امید تسلیم ایران به راه افتاد.
تحریم های سیاسی و اقتصادی پراکنده و بعضا برخی قانونمند که طی دوره های مختلف ریاست جمهور آمریکا علیه ایران بکار گرفته شدند؛ در زمان اوباما ساختارمند گردید؛ و او در کنار تحریم ها گزینه جنگ و مذاکره را روی میز گذاشت و  پس از جر و بحث های فروان نهایتا منجر به مذاکرات هسته ای و امضا و اجرای برجام شد.»

این کارشناس مسائل بین الملل درادامه به خروج آمریکا از برجام درسال ۲۰۱۸ اشاره می کند که ۶ ماه پس از آن یعنی آبان ماه ۹۷ سیاست به صفر رساندن فروش نفت ایران آغاز شد.زمانی که حتی کشورهایی که تا قبل از آبان ماه دارای معافیت نفتی بودند، معافیت آنها لغو شد و از آنجا بود که فشار حداکثری علیه ایران شدت بیشتری گرفت و چهره کریه خود را علیه کشورمان نمایان کرد. خوانساری این وضعیت را مربوط به دوره ریاست جمهوری باراک اوباما می داند، به این معنی که رفع تحریم ها در دوره او در وزارت خارجه ایالات متحده نهادینه نشد. او در این باره معتقد است: «بعد از خروج یکطرفه آمریکا از برجام؛ ترامپ در ۲۵ مرداد ۹۷، ساختار قبلی تحریم ها علیه ایران را که در زمان اوباما اعمال و هنوز در سیاست خارجی متمرکز و نهادینه نشده بود ؛ به بخشی از شرح وظایف وزارت خارجه افزود؛ و گروه اقدام ایران در وزارت امور خارجه آمریکا را با هدف تدوین راهبرد جدید دولت ترامپ در اقدامات هماهنگ‌تر و منسجم‌تر علیه ایران تشکیل داد.
گروه اقدام ایران در بسیاری از کشورها دفتر تاسیس نمود و وزارت خارجه آمریکا  برای سفرا ماموریت ویژه تعریف کرد.

وی در توضیح این گروه می گوید: «گروه اقدام ایران درواقع مجری تحریم‌های اعمال‌شده از سوی وزارت خزانه‌داری آمریکا شد که  «اوفک» نام دارد و روزانه تحریم ها علیه ایران را به روز رسانی می کند و  نتیجه را از طریق سفارت خانه های آمریکا  و یا اعزام هیئت ها به کشورهای جهان، به مراجع ذیربط آنها ابلاغ می کند.در حال حاضر ایران با تحریم های شورای امنیت، تحریم های آمریکا، تحریم های اروپا و تحریم های پولی و بانکی در قالب “سوئیفت”  و ” اف ای تی اف” مواجه است.

این کارشناس سیاست خارجی به رفتار متقابل دو کشور هم اشاره می کند و معتقد است که دو طرف حاضر به عقب نشینی در برابر خواسته های خود نیستند و بیان می کند: «از جانب آمریکا  رفع تحریم ها دو گزینه به نام تغییر حکومت و یا تغییر رفتار دارد. ایران نیز انتظار دارد که بدون تغییر در رفتار خود، با اقداماتش تا اندازه ای در طرف مقابل تغییر ایجاد کند؛ که منجر به رفع تحریم های شود.
در سوی دیگر  هم؛ حتی کشورهای همسو با ایران نیز در روند مذاکرات هسته ای بگونه ای رفتار کردند که پیشرفت کشورمان در زمینه دانش هسته ای و برنامه های موشکی را بر نمی تافتند.این تشریح کلی از وضعیت ایران در مذاکرات و تحریم ها است. در یک کلام تحریم ها و رفع تحریم ها در یک خیابان دو طرف بن بست قرار گرفته و برای طرفین علیرغم هزینه های گزاف مصادره به مطلوب شده است. در چند سال اخیر منازعه میان ایران و آمریکا، اتفاقات مهمی روی داده که در ادبیات سیاسی طرفین ؛ بدون تغییر در اهداف سیاسی بلند مدت؛ تغییراتی ایجاد و یک فرجی حاصل شده است.
در ایران تحریم ها دیگر نعمت محسوب نمی شوند و از فشار تحریم ها بر اقتصاد و مردم رونمایی شده است. در زمین آمریکا هم تغییر رفتار نظام، جایگزین تغییر نظام شده است.فضای جدید ایجاد شده است. اما نه ایران و نه آمریکا با توجه به تحولات سریع در مناسبات منطقه خاورمیانه و حتی اروپا و آمریکا؛  فرصت استفاده از این فضا را پیدا نکرده اند.
باید گفت بواسطه ۴۰ سال درگیری و تخریب سیاسی؛  هیچ کدام از دو طرف به ادبیاتی دست نیافته اند که بتوانند زمینه آغاز گفتگو و یا مذاکره را فراهم کنند. با تشر زدن و بدنام کردن یکدیگر، راهی برای برون رفت از این وضعیت وجود ندارد. هر دو طرف با آدرس های اشتباه می خواهند مشکلات را بر طرف نمایند. به عنوان مثال ترامپ می گوید؛ آمریکا با حمایت از معترضین از مردم ایران حمایت می کند. و وزیر خارجه کشورمان برای رفع تحریم های به دبیر کل سازمان ملل نامه می نویسد که حتی  نقش پست چی را هم نمی توان ایفا کند؛ و از قبل پاسخ اش مشخص است.
یا رئیس محترم بانک مرکزی از رئیس بانک جهانی و صندوق بین المللی پول در خواست وام ۵ میلیارد دلاری می کند که از بازوهای اجرایی گروه بیلدربرگ است.حتی اگر اتفاق نظر و اقدام مشترک کشورهایی مانند ایران، چین، روسیه، سوریه ،کره شمالی و ونزوئلا برای رفع تحریم های آمریکا علیه کشورمان می توانست موثر باشد، نیازی نبود که شکایت به جامعه جهانی ببرند. بنابراین مجموعا هم قدرت مقابله با تحریم ها و یا رفع تحریم های را ندارند. این یک واقعیت آشکار است.»

خوانساری معتقد است که وضعیت ایران و آمریکا مانند خیابان دو طرف بن بست است و تا زمانی که در به یک پاشنه بچرخد اتفاقی برای وضعیت تحریم های ایران نخواهد افتاد. با توجه به این نگاه چه باید کرد؟ او در پاسخ می گوید: «در هزارتوی تحریم ها ؛ تحولات انفجار آمیز خاورمیانه را هم داریم که به مثابه بشکه باروتی در وسط مناسبات بدون رابطه ایران و آمریکا نقش مخرب بازی می کند.
از سال ۱۳۹۷ ایران و آمریکا برای شکست طرف مقابل به یک دلیل استراتژی جنگ را دنبال نمی کنند. چون اگر سیاست صبوری استراتژیک در دو طرف به امید خطای محاسباتی و یا اشتباه استراتژیک طرف مقابل به امید پیروزی اعمال نمی شد ؛ جنگ مستقیم به شلیک تیری وابسته بود.»

حالا باید در این وضعیت نه جنگ و نه مذاکره برای رفع تحریم ها چه کاری انجام شود؟ واضح است تا مذاکره هست، جنگ نیست و تا جنگ شروع نشده شانس برای مذاکره وجود دارد.
منظور از مذاکره؛ گفتگو برای برقراری رابطه نیست. قرار نیست فردای مذاکره سفارت آمریکا در تهران و سفارت ایران در واشنگتن بازگشایی شوند. در ایران و آمریکا؛ باید به چگونگی غلبه واقعیت بر دشمنی ها فکر شود. در این شرایط باید میان گزینه های “منطق زور” و “زور منطق” و یا  ” فکر قدرت”  و ” قدرت فکر” انتخاب کرد.زیاد هم سخت نیست. ویروس کرونا این انتخاب را راحت تر کرده است.
ویروس منحوس کرونا به اندازه ای که خطرناک و تهدید کننده است؛ و به میزانی که تعادل و توازن قوا در جهان را بهم ریخته؛ به همان اندازه می تواند زمینه ساز نزدیکی و همدلی کشورها و ملت ها به یکدیگر شود. اگر این فرصت را جامعه جهانی از دست بدهد؛ مقابله با تبعات ناشی از خسارت های کرونا برای هر کشوری سخت تر و هزینه مند تر خواهد شد.
ادامه بحران کرونا در جهان می تواند به فروپاشی اجتماعی و امنیتی و به قحطی و مرگ میلیون ها انسان منجر گردد که ابعاد وسیعتری از منازعه  میان ایران و آمریکا دارد.
کرونا بیش از هر بحرانی که در جهان وجود داشته، جامعه بشری را تهدید می کند و زمینه ساز خدشه به اعتقادات و باورهای معنوی، اعتماد ملی و اعتماد به دولت ها می شود که پرداختن به آن بسیار مهمتر از تحریم های آمریکا علیه ایران است.
آمریکا به خوبی می داند که شوک وارد شده به نظام مالی و اقتصادی جهان بیش از هر کشور دیگری به آمریکا آسیب خواهد رساند و متعاقب آن  زنجیره های تامین و شبکه های توزیع و تولید جهانی را شدیدا در برابر اختلال های ایجاد شده متاثر می کند؛ و تاثیرات منفی اقتصادی دراز مدت خواهد داشت که آمریکا را با چالش جدی مواجه می کند.
امروز زمان آن است که رهبران ادیان الهی همراه با رهبران کشورهای جهان احساس مسئولیت کنند و در یک گردهمآیی جهانی برای یک دوره مشخص خصومت ها را حتی اگر کنار نمی گذارند؛ فریز نمایند و سعادت و رفاه را به جامعه بشری بازگردانند؛ و بعد از آن اگر راه حلی پیدا نشد به خصومت ها ادمه دهند.

Share