خاطره خواندنی مژگان ایلانلو با انتشار عکسی دیده نشده از منتخب آستانه اشرفیه؛

چه تراژدی عجیبی داشتی برادر رمضانی دستک | با این نیت بیدار شدم که سر به سرش بگذارم

مژگان ایلانلو، کارگردان و مستندساز نوشت: او رفیق و همکلاسی و هم‌جدالی سالهای جوانی… وقتی پیروز شد در کما بود و کرونا حتی به او اجازه نداد که خبر پیروز شدنش در انتخابات را بشنود. چه ترادژی عجیبی داشتی همکلاسی… هم جدالی… برادر رمضانی دستک… آرام بخواب… کرونا دعواهایمان را تمام کرد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا، مژگان ایلانلو، کارگردان و مستندساز با انتشار عکسی دیده نشده از محمدعلی رمضانی دستک منتخب مردم آستانه اشرفیه و بندر کیاشهر در مجلس یازدهم در دوران دانشگاه با ذکر خاطره‌ای از وی، نوشت:

جنگ تازه تمام شده بود‌ و وقتی من از پشت نیمکت های دبیرستان شرافت برای اولین بار به کلاس های تالار مانند دانشکده ادبیات دانشگاه تهران رفتم… هول کردم، فضای کلاس هیچ فرقی با قرارگاه خاتم الانبیا نداشت… شصت رزمنده و سپاهی و نظامی گوش تا گوش در کلاس نشسته بودند و من و چهار دختر کوچولوی دیگر عین گنجشک ته تالار بال بال می زدیم که تخته و استاد راببینیم…

چند روری که گذشت دخترهای خجالتی شهرستانی را تحریک کردم که شش و نیم صبح بیاییم و قبل از اینکه برادرها در ردیف اول بنشینند ما آنجا بنشینیم… دخترها با ترس و لرز قبول کردند و دنبال من راه افتادند… هنوز آقای یعقوبی سرایدار گروه در را باز نکرده بود که ما چپیدیم توی نیمکت ردیف اول… برادرها آمدند… شوکه شدند از آن سوی نیمکت بزرگ‌ نشستند و با یاالله یاالله گویان سعی کردند به ما بفهماند که برویم همان ردیف اخر… ما محکم‌ نشستیم.

یکی از برادرها با خشم گفت: جهت حفظ شئونات اسلامی لطفا خواهرها عقب کلاس و پشت سر مردان بنشینند… من هم با صدای بلند گفتم: نمی‌شود برادر ما همینجا می‌شینیم…

و این اولین گفتگوی ما بود… من شدم سخنگوی خواهران او شد سخنگوی برادران.. سپاهی بود از خطه گیلان… متاهل بود سه فرزند کوچک داشت… مرد جنگ پایدار و با ایمان بر سر اصولی که قبول داشت… چقدر با هم دعوا کردیم بر سر حجاب، سیاست، شریعتی، رفسنجانی، لیبرالیسم … اصلاح‌طلبی، اصولگرایی… ولایت مطلق… من و او همیشه دو سر طیف جدال بودیم اما همه می‌دانستند که در پلان آخر با هم رفیقیم…

سالها که گذشت خبرش را داشتم که کاندید نماینده مجلس می‌شود و رای نمی‌آورد… یکبار که رفقا دانشگاه یک گروه تلگرامی زدند و همه آنجا همدیگه را پیدا کردیم… دیگر همه کدورت‌ها رفته بود. حتی به حجابم ایراد نگرفت…

تا دعوای دوباره سر منتظری و حصر و حبس و… از گروه رفت… امسال دوباره نماینده شد… صبح انتخابات با این نیت بیدار شدم که سر به سرش بگذارم و بگویم: گل زدن به دروازه خالی مبارکت باشد سردار. بگویم آنقدر بر سر رفتن به مجلس پافشاری کردی که عین دیکاپریو بالاخره اسکار گرفتی… بگویم حالا کی به ما شام می‌دهی بیاییم گیلان سردار… بگویم حالا مملکت دست تو ببینم درستش می‌کنی یا نه…

که خبر بستری شدنش را دیدم… و امروز خبر فوت…

او رفیق و همکلاسی و هم‌جدالی سالهای جوانی… وقتی پیروز شد در کما بود و کرونا حتی به او اجازه نداد که خبر پیروز شدنش در انتخابات را بشنود. چه تراژدی عجیبی داشتی همکلاسی… هم جدالی… برادر رمضانی دستک… آرام بخواب… کرونا دعواهایمان را تمام کرد.

پی نوشت: طبق اعلام دانشگاه علوم پزشکی گیلان تست کرونای “محمدعلی رمضانی دستک” منتخب مردم آستانه اشرفیه منفی یوده است.

 

Share