شکاف ميان دولت – ملت به روایت سلحشوری؛

حامیان دولت از مردم خجالت می‌کشند | با بحث و شعار نمی‌شود کشور را اداره کرد

مردم ایران مردم کره شمالی نیستند و ساختار اجتماعی کشور ما قابل تبدیل به ساختاری نظیر آنچه در کره شمالی وجود دارد، نیست. ما نه اقتصادی پویا مانند چین داریم و نه مثل روسیه توانسته‌ایم نقاط اتکا برای خود دست و پا کنیم.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا پروانه سلحشوری عضو فراکسیون زنان مجلس با روزنامه آرمان گفتگو کرده است.

در روزهای اخیر شاهد حوادث ویژه‌ای بودیم، ریشه بروز اتفاقات اخیر در کشور و اعتراضاتی که به بهانه این موضوع صورت گرفته را چه می‌دانید؟
طی سال‌های گذشته متاسفانه اتفاقاتی افتاده که شکاف میان دولت – ملت را تشدید کرده. اینجا دولت منظورم قوه مجریه نیست بلکه دولت به معنی State مدنظر است. هرگاه می‌گوییم دولت عده‌ای فکر می‌کنند منظورمان دولت بوده اما خوب می‌دانیم که در کشور ما اداره امور بسیار فراتر از اختیارات دستگاه اجرائی است. نکته‌ای که تاسف ما را برمی‌انگیزد اما آنجاست که طی این سال‌ها اساسا اراده و تلاشی برای ترمیم این رابطه با مردم وجود نداشته و هریک از مسئولان بی‌توجه به شکاف اجتماعی که در کشور رخ داده به کار خود می‌پرداختند. برای تحلیل این اتفاقات باید روند تاریخی برخی حوادث را در یک دهه اخیر بررسی کنیم. بعد اتفاقاتی که در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ رخ داد، می‌شود گفت یک آشتی نسبی میان دولت و ملت برقرار شد و مردم با حضور فعال در انتخابات‌های ۹۲، ۹۴ و ۹۶ نشان دادند که امیدوارانه به‌دنبال پیگیری مطالبات خود از طریق صندوق رأی هستند. از دی‌ماه ۹۶ اما مجددا ورق برگشت. یکسری مطالبات اقتصادی و معیشتی وجود داشت که مردم به هر دلیلی تصمیم گرفتند آنها را از طریق خیابان پیگیری کنند و برخورد خوبی با آنها صورت نگرفت. بعد از پایان آن غائله نیز نه تلاشی برای ترمیم زخم ۹۶ صورت گرفت و نه حتی معترضان به رسمیت شناخته شدند. به سبب همان اتفاقات سرمایه اجتماعی در کشور کاهش پیدا کرد و یکی از اصلی‌ترین دلایل وقوع اتفاقات پاییز ۹۸، ریزش سرمایه اجتماعی طی سال‌های ۹۶ تا ۹۸ است.

دلایل ریزش این سرمایه اجتماعی چیست و چرا می‌گویید طی دو سال تمام اندوخته دولت از سرمایه اجتماعی از دست رفت؟

سرمایه اجتماعی تابع دو مؤلفه است: یکی اعتماد عمومی به ساختار و دوم پیوندهایی که میان مردم و مسئولان برقرار می‌شود. نگاهی به حد فاصل اعتراضات دی‌ماه ۱۳۹۶ تا پاییز ۱۳۹۸ اگر بیندازیم خواهیم دید که روزانه کارگران، معلمان و اقشار گوناگون در حال اعتراض و اعتصاب بودند. برخوردهای مکرر با دانشجویان و فعالان صنفی و… در تشدید این شکاف مؤثر بود؛ چراکه ارتباط دولت با بدنه حامیان خود از طریق همین فعالان برقرار می‌شد و خاموش شدن صدای این فعالان به معنی قطع رابطه دولت با بدنه مردم به حساب می‌آمد. از سوی دیگر اراده‌ای جدی برای ناامید کردن مردم از صندوق رأی وجود داشت. به آن معنی که مردم به‌خصوص در نیمه ابتدایی دهه ۹۰ گام‌هایی جدی برای بهبود رابطه با مسئولان و پیگیری مطالبات از طریق قانونی برداشتند، اما متاسفانه کاملا برعکس نتیجه گرفتند. مردم می‌آیند رأی می‌دهند تا نمایندگانی در مجلس و دولت مطالباتشان را پیگیری کنند، اما زمانی که دولت برای کاهش آسیب تحریم‌ها به معیشت مردم لوایح FATF را به مجلس می‌فرستد و این لوایح توسط نمایندگان تایید می‌شود، اما در سطوح دیگر آن لوایح تایید نمی‌شوند. این یعنی دست دولت و مجلس شورای اسلامی برای برنامه‌ریزی و اقدام در راستای خارج کردن اقتصاد کشور از گرداب تحریم‌ها بسته است و کسان دیگری تصمیم‌گیری می‌کنند. هر اتفاقی که می‌خواهد اعتماد مردم به نهادهای انتخابی را بالا ببرد،‌هزار مانع بر سر راهش قرار می‌گیرد. از آن سو اصرار بر برخی خواسته‌ها آسیب‌هایی به کشور ما آورده و اقتصاد ما را به نقطه کنونی رسانده اما هنوز هم حاضر نیستیم در برخی نگاه‌ها تجدیدنظر کنیم. برخی از این خواسته‌ها هم به مردم هم به دولت و هم به کشور آسیب رسانده و حتما باید تجدیدنظر صورت گیرد. عدم بازنگری در سیاست‌هایی که نتایج خوبی نداشته‌اند از اصلی‌ترین دلایلی است کار امروز به اینجا رسیده است. در اتفاقات اخیر نیز مجددا شاهد تشدید اختلافات و شکاف اجتماعی بودیم.
اعمال خشونت و سخت‌گیری‌های بی‌مورد افرادی که می‌توانند حلقه واسطی برای بهبود اوضاع باشند، چه ثمری برای ما خواهد داشت؟ این فعالان مدنی، فعالان صنفی و دانشجویان هستند که می‌توانند در راستای بهبود رابطه با بدنه ملت گام بردارند. وقتی اینها را دستگیر می‌کنیم کار دست کسانی می‌افتد که جز ناراضی‌تر کردن مردم کاری از دستشان برنمی‌آید.

در اتفاقات پاییز ۹۸ نحوه عمل و سیاست‌های این یک هفته را چطور می‌بینید؟
اول باید یک مساله را روشن کنم. ما نمی‌توانیم بگوییم مردم و معترضانی که آمدند همه خشونت‌طلب بودند. مگر خارجی‌ها چند شهر ما را می‌توانند بهم بریزند؟ باید بپذیریم مردم مشکل معیشتی دارند و به‌واسطه همین مشکل معیشتی معترض‌اند. بسیاری از مسئولان چون آن مشکلات را ندارند، حس کارگر را نمی‌فهمند، حس آن حاشیه‌نشین را نمی‌فهمند. فکر می‌کنند اینها از خارج خط می‌گیرند که این‌گونه خشمگین و عصبانی هستند. نیاز است یک بررسی جامعه‌شناختی و امنیتی روی این مساله صورت بگیرد. باید ببینیم ریشه این خشونت‌ها در کجاست. باید به مردم گزارش دهند که مساله چه بوده. با بحث و شعار نمی‌شود کشور را اداره کرد. اگر اینگونه ادامه دهیم، روزبه‌روز وضعیت سخت‌تر می‌شود.

نقش عملکرد دولت را در بروز این اتفاقات تا چه اندازه مؤثر ارزیابی می‌کنید؟
زمانی که دولت آقای روحانی از مردم رأی اعتماد گرفت، به جای اینکه بر این پشتوانه و سرمایه اجتماعی تکیه کند با مخالفان خود دادوستد کرد، در انتصابات و در بسیاری از مسائل نظر مردم نادیده گرفته شد و آن افراد به‌گونه‌ای عمل کردند که حتی خودشان هم آسیب دیدند. رئیس‌جمهور شرایط را به‌گونه‌ای رقم زد که حامیانشان در حاشیه قرار گرفتند و از مردم خجالت می‌کشند. ما نسبت به مشکلاتی که برای آقای روحانی به وجود آمد و همچنین سنگ‌اندازی‌هایی که در مسیر دولت صورت گرفت، ناآگاه نیستیم اما خود ایشان نخواست که در کنار مردم و در راستای مطالبات مردم گام بردارد و همین شد که امروز تنها مانده است.

از آنجا که مشکل اصلی اقتصاد ما دست کم امروز تحریم است، به‌نظر شما در دو سال آینده دولت در این حوزه کاری می‌تواند انجام دهد؟
به‌نظر می‌رسد امروز دیگر دولت هم تنها تصمیم‌گیر نیست و نمی‌تواند کار زیادی در این زمینه از پیش ببرد. برای نمونه همکاران من می‌آیند آقای زنگنه را استیضاح می‌کنند و به عملکرد ایشان در حوزه فروش نفت انتقاد دارند. آقای زنگنه چه می‌توانسته بکند که نکرده؟ همین اندازه هم که توانسته نفت بفروشد از کارآمدی و تجربه‌اش بوده. تمامی راه‌های ارتباطی تجارت ما بسته شده و اصلا نمی‌توانیم به راحتی با دیگر کشورها حتی کشورهای دوست تجارت کنیم. وضعیت مثل زمان اوباما نیست که تحریم‌ها را بشود دور زد. امروز ترامپ در راستای «فشار حداکثری» هر چه در توان داشته به کار بسته تا یک راه تنفس نیز برای اقتصاد ایران باقی نگذارد. فشار ناشی از تحریم‌ها طبقه متوسط را فقیر کرده و آسیب جدی به طبقه ضعیف می‌زند. زمانی در دولت اصلاحات طبقه متوسط قوی شکل گرفت که نیازهای اولیه‌اش در عرصه اقتصاد رفع شده بود و به مطالبات مدنی می‌اندیشید. این طبقه متوسط پویای مطالبه محور، در زمان آقای احمدی‌نژاد خرد شده و بسیاری از افراد آن به طبقه فرو دست پیوستند. امروز نیز آسیب تحریم هر دو این طبقات را هدف قرار داده. شما فکر نکنید اکنون یک معلم خوب زندگی می‌کند، یک دانشگاهی خوب زندگی می‌کند. ما طبقه‌‌ای فرو دست داریم که تشکیل شده از جمعیتی جوان، سرخورده، ناراضی و اغلب بیکار!

به‌نظر شما در چنین شرایطی نباید تجدیدنظری جدی در برخی سیاست‌های کلی صورت گیرد و برای نمونه بحث مذاکره دوباره آغاز شود؟
ما در مجلس شورای اسلامی این موضوع را بررسی کردیم. سه فراکسیون مجلس تصمیم گرفتند که اولویت‌هایی که از منظر آنها باید مورد تجدید نظر و بررسی مجدد قرار گیرد، بررسی شود. هر سه فراکسیون مجلس بر این موضوع تاکید داشتند که مساله سیاست خارجی باید مورد بررسی و تجدیدنظر قرار گیرد. ما باید شرایط مردم را در نظر بگیریم. مردم ایران مردم کره شمالی نیستند و ساختار اجتماعی کشور ما قابل تبدیل به ساختاری نظیر آنچه در کره شمالی وجود دارد، نیست. ما نه اقتصادی پویا مانند چین داریم و نه مثل روسیه توانسته‌ایم نقاط اتکا برای خود دست و پا کنیم. تمرکز خود را بر کشورهای منطقه گذاشتیم و امروز مردم آن کشورها نیز ما را لعن و نفرین می‌کنند. ما فرصت‌های بسیار خوبی برای برون رفت از این وضعیت داشتیم. اصرار بر خواسته‌ها و حرف‌های بی‌مورد و غیرضروری در حد فاصل سال ۸۴ تا ۹۲ یکی از بهترین فرصت‌های ایران برای حل مساله را از بین برد و سرانجام مسئولان ما متوجه شدند که باید برجام داشته باشیم و گشایش‌هایی حاصل شود. امروز نیز مساله آن است که مسئولان باور کنند که مهلکه‌ای برای اقتصاد ایران ایجاد شده و کشور نمی‌تواند زیر بار این تحریم‌ها ادامه دهد. شرایط مردم سخت است و راهی برای بیان این مطالبات نیست. حتی ممکن است من متهم شوم که چرا می‌گویم شرایط مردم سخت است. خواهند گفت که او سیاه‌نمایی کرد. وقتی من به‌عنوان نماینده مجلس شورای اسلامی نمی‌توانم آزادانه انتقاد خود را بگویم دیگر چه انتظاری از دیگران وجود دارد؟ هر چه تذکر می‌دهیم و توصیه می‌کنیم که این شرایط نباید ادامه داشته باشد، افراد تصمیم‌گیر گارد می‌گیرند و انتقاد می‌کنند.

انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی نزدیک است. فکر می‌کنید با این شرایط کشور استقبال مردم از انتخابات چگونه باشد و نتیجه این انتخابات چگونه رقم بخورد؟
در شرایط فعلی انتظار حضور ویژه از مردم نمی‌رود. معتقدم جریانی نیز که مدافع شرایط کنونی کشور است، چندان از عدم تمایل مردم به حضور در پای صندوق‌های رأی ناراضی نباشد؛ چراکه هر بار مردم برای رأی دادن مشتاق بودند و سطح مشارکت مردمی در انتخابات از یک حدی بالاتر رفته، این جریان بازنده مطلق بوده است. از سوی دیگر شرایط امسال شرایط ویژه‌ای است؛ بنابر آمار منابع داخلی اعتراضات بیش از ۱۰۰ شهر را دربر می‌گرفت که یعنی نارضایتی بوده. برای من دست کم اکنون سخت است که پیش‌بینی و تحلیل جدی و دقیق از وضعیت انتخابات داشته باشم. در گذشته در بسیاری از شهرستان‌ها گفته می‌شد انتخابات مجلس شورای اسلامی به‌صورت طایفه‌ای و قبیله‌ای برگزار می‌شود و مسائل سیاسی چندان تاثیرگذار نیستند، اما اکنون نمی‌شود با این قطعیت اعلام کرد که در شهرستان‌ها استقبال از انتخابات مطلوب خواهد بود. باید جلوتر رفت و دید چه می‌شود. چه ۱۰‌درصد در انتخابات شرکت کنند و چه ۶۰ درصد، انتخابات برگزار می‌شود و نمایندگانی به مجلس راه خواهند یافت. فکر هم نمی‌کنم که برای برخی جریان‌ها این بار سطح بالای مشارکت مهم باشد، چراکه زمان زیادی تا آغاز ثبت نام‌ها باقی نمانده و شاهد هستیم که هیچ‌تحرکی برای ایجاد شور انتخاباتی وجود ندارد. مردم اصلا به انتخابات فکر نمی‌کنند. در سال‌های گذشته از یک سال مانده به انتخابات، فعالیت‌ها آغاز می‌شد اما اکنون نایی برای اندیشیدن به انتخابات در مردم نمانده است.

کمرنگ شدن نقش نهادهای قانونی و انتخابی در اداره امور کشور تا چه اندازه بر این عدم تمایل مردم به حضور دوباره در پای صندوق‌های رأی اثرگذار باشد؟
این شیوه که مجلس و نهادهای قانونی را از دایره تصمیم‌گیری کمرنگ کنیم و خود بنشینیم تصمیم‌گیری نماییم، خطری بزرگ است. شاید فکر می‌کنند این گونه می‌شود کشور را بهتر اداره کرد و به سبب برخی مشکلات نیاز است که تصمیم‌هایی مهم اتخاذ شود اما به این راحتی نیست که بگوییم مجلس دخالت نکند یا نهادهای دیگر دخالت نکنند. مجلس شورای اسلامی حلقه واسط حاکمیت و مردم است. وقتی این حلقه واسط تاثیر خود را از دست دهد، مردم ناامید می‌شوند. تا قبل شاید می‌گفتند «نماینده توانایی کار کردن و مطالبه حق ما را ندارد» اما با این شیوه خواهند گفت اساسا نماینده کاره‌ای نیست و حتی اگر توانایی داشته باشد کار کند، نمی‌گذارند. با ادامه این روند، نارضایتی‌ها و ناامیدی افزایش می‌یابد. من به مسئولان هشدار می‌دهم که به تبعات این اقدام فکر کنند.

Share