یادداشت/ رضا سیف پور

«مدرسه» و سوادی که فرزندانمان نمی‌آموزند

با شوق او را هم رنگ دیگران در می‌آورید و سوار بر مرکبش می‌کنید، بی آنکه واقعاً بدانید قرار است در ۱۲ سال مدرسه و پس از آن طی ۲ الی ۶ سال دانشگاه، چه بیاموزد؟

  • رضا سیف پور

دکترای مدیریت کسب و کار/ مدرس سوادمالی

همین امروز و فردا است که یکروز اول صبح، زنگ خانه به صدا در آید و با شنیدن صدای سرویس مدرسه از پشت آیفون، کاملاً باورتان شود که مهر ماه آغاز شده و حالا باید فرزندتان را برای فراگیری «سواد» به مدرسه بفرستید. با شوق او را هم رنگ دیگران در می‌آورید و سوار بر مرکبش می‌کنید، بی آنکه واقعاً بدانید قرار است در ۱۲ سال مدرسه و پس از آن طی ۲ الی ۶ سال دانشگاه، چه بیاموزد؟ آیا فرزند شما از شما و پدران شما باسوادتر خواهد بود؟ اصلاً سواد یعنی چه؟

تا همین چند سال پیش می‌گفتند با سواد کسی است که بتواند کاغذی را سیاه کند، چیزی بنویسد و چیزی بخواند. بعد دیدند این در عصر ارتباطات و اطلاعات کافی نیست و گفتند با سواد کسی است که بتواند با وسائل ارتباط جمعی از جمله رایانه کار کند. خیلی زود به بی ثمر بودن این تعریف هم پی بردند. آخر دنیا خیلی سریع‌تر از ما پیش می‌رفت. ناگزیر دریافتند که برای با سواد شدن باید به فرزندانشان در مدرسه علاوه بر آنها حداقل شش دانش ومهارت جدید بیاموزند؛ سواد رایانه‌ای، سواد تربیتی، سواد رسانه‌ای، سواد ارتباطی، سوادمالی و سواد عاطفی. حالا خیالشان جمع‌تر بود که فرزندانشان واقعاً با سواد می‌شوند و این شد الگوی سواد آموزی در دنیای توسعه یافته، اما این نگرش هم عمر چندانی نداشت.

همانطور که دیدیم بر طبق الگوی فوق، هدف اصلی سواد آموزی ایجاد ارتباط بهتر با دنیای پیرامون بود اما اکنون مفهوم سواد و هدف آموزش وپرورش فرزندان از آن هم عبور کرده و بر محور فراگیری دانش و مهارت به امید توانایی به کار گیری آنها در ایجاد تغییر و بهبود در شرایط زندگی خود و دیگران شکل یافته است وبه عبارت دیگر با سواد کسی است که بتواند در خود و محیط پیرامونش بطور هم زمان تاثیری مثبت‌تر بگذارد و دنیا را یک قدم به صلح و آرامش و امنیت نزدیکتر سازد.

اجازه دهید بحثمان را سمت یکی از جنبه‌های سواد یعنی «سواد مالی» ببریم. تا چندی پیش در مدارس کشورهای توسعه یافته به فرزندان می‌آموختند که در کنار تحصیل چگونه تولید درآمد کنند؟ این درآمد را چگونه حفظ کرده و بر آن بیافزایند؟ و چگونه با آن برای دوران پیری خود برنامه ریزی نمایند؟ اما اکنون این آموزش در اکثرکشورهای جهان ارتقاء پیداکرده است. آن‌ها تحت عنوان «سوادمالی» به فرزندان می‌آموزند چگونه از منابع مالی در جهت تغییر بهتر دنیای پیرامون و ارتقای زندگی خود و دیگران بهره ببرند؟ در چنین مدارسی به جای انسان‌هایی فرصت طلب، افرادی کار آفرین پرورش داده می‌شود که به فکر تولید پول و فرصت برای خود و دیگران هستند.

حالا باید از خودمان بپرسیم که آیا مدارس ما، همین آموزه‌هایی را که گفتیم به فرزندانمان می‌آموزند و یا قرار است فرزندانمان پس از سالها تنها بتوانند بخوانند و بنویسند؟ اصلاً خودمان دوست داریم فرزندانمان کار آفرین شوند یا فقط شیوه‌های پولدار شدن، آنهم به هر قیمتی که شده را یاد بگیرند؟ باور کنید اگر من جای شما بودم، صبح وقتی زنگ خانه ما به صدا در می‌آمد در را نمی‌گشودم و خودم در خانه فرزندم را آموزش می‌دادم و شک ندارم در آموزش فرزندم از مدرسه و دانشگاه پول محور امروزی موفق‌تر می‌شدم.

  • ارتباط با نویسنده: ۰۹۱۱۱۳۸۱۷۰۲
Share