یادداشت/ رضا سیف‌پور

آغاز مهر و گمشده‌ای به نام «سواد مالی»

به نظر می‌رسد خانواده‌ها و اولیای محترم، خود باید دست به کار شوند و با آموختن مهارت سواد مالی، در تربیت مالی فرزندانشان آستین همت را بالا بزنند.

رضا سیف پور، دکترای مدیریت کسب و کار (مدرس سوادمالی)

به زودی مهر ماه شروع می‌شود و والدین به امید «سواد» آموزی، فرزندانشان را به مدارس می‌فرستند بدون آنکه بدانند امروزه مفهوم سواد با مفهوم سنتی آن یعنی؛ «توانایی خواندن و نوشتن» فرق کرده و دیگر از برشدن فرمول‌های گسترده شیمی یا انجام محاسبات پیچیده چند مجهولی و حتی از بر کردن اشعار و متن‌هایی که معنی آن را نمی‌دانیم معرف سواد نیستند و این تلاش‌های خستگی ناپذیر برای اخذ مدرک چیزی بر سواد فرزندان ما نمی‌افزاید.

شاید برایتان جالب باشد که بدانید به تازگی «سازمان جهانی یونسکو» تعریف جدیدی از سواد ارئه داده است که شنیدن آن خالی از لطف نیست. در این تعریف جدید، ملاک با سوادی هر فرد «توانایی ایجاد تغییر» است. مطابق این تعریف مدارس در کشورهای توسعه یافته سعی می‌کنند به دانش آموزان بیاموزند چگونه با استفاده از خوانده‌ها و آموخته‌های خود، تغییری در زندگی خود و یا دیگران ایجاد کنند. این تعریف از سواد متضمن «علم آموزی» و «مهارت افزایی» در کنار یکدیگر است، یعنی یادگیری درسایه دانش و تجربه.

مطابق چنین نگرشی کودکان در مدارس با گونه‌های مهمی از سواد شامل «سواد ارتباطی»، «سواد عاطفی»، «سواد رسانه‌ای» و غیره آشنا می‌شوند. یکی از مهمترین حوزه‌های سواد که در سال‌های اخیر بطور ویژه مورد توجه سیستم آموزشی کشورهای توسعه یافته قرار گرفته است «سوادمالی» است. اکنون در بسیاری از کشورهای دنیا به دلیل آسیب‌های اجتماعی فراوان، حاصل از سطح پایین سواد مالی مردم، اقدامات قابل توجهی در خصوص آموزش آحاد جامعه بخصوص دانش آموزان انجام شده و بطور اخص پس از بحران مالی سال ۲۰۰۸ بسیاری از کشورها متوجه شدند، ارتقای سطح سواد مالی جامعه، موجب مقاوم شدن اقتصاد آن کشورها نسبت به آسیب‌های ناشی از بحران‌های مالی نیز می‌شود. لذا به طراحی استراتژی‌های ملی در حوزه آموزش مباحث مالی به دانش آموزان و ارتقای سطح سواد مالی مردم کشور خود پرداختند.

این کشورها براین باورند که راه ارتقای سطح سوادمالی جامعه از مدارس و از میان دانش آموزان می‌گذرد لیکن متاسفانه این باور هنوز در کشور ما به ثمر ننشسته است. نگاهی به وضعیت کتاب‌های درسی دوران ابتدایی تا دانشگاه به خوبی نشان دهنده این حقیقت ناگوار است. این درحالی است که تحقیقات نشان می‌دهد انسان، از سنین خردسالی و کودکی است که شروع به تصمیمگیریهایی با ماهیت اقتصادی می‌کند. کودکان در شش سالگی، قادر به درک ابتدایی از مفهوم بانک، سپرده، برداشت و کنترل هزینه‌ها هستند. پس از آن به تدریج در سنین بالاتر می‌توانند با سایر موضوعات مرتبط آشنا شوند و مهمتر از همه آنکه در قالب یک برنامه مهارت افزایی بر تجربه و اعتماد به نفس خود در برابر چالش‌های مالی بیافزایند اما افسوس که هیچکدام از این طراحی‌ها در برنامه درسی و نظام آموزش رسمی ما جایی ندارد و بی مناسبت نیست اگر بگوییم از این منظر مدارس ما فرزندانی بی سواد را به جامعه تحویل می‌دهند در حالی که وظیفه ذاتی آنها سواد آموزی و یاددهی بود.

نکته مهمتر اینکه چنانچه فرض کنیم از همین امروز مسئولین نظام آموزشی کشور به این باور دست یابند که آموزش این گونه‌های جدید سواد از وظائف مدارس کشور است، در واقع مشکلات اصلی آغاز می‌شود. توجه به این نکته بسیار مهم است که مشکل اصلی نظام آموزشی کشور در امر پرداختن به آموزش سوادمالی در مدارس اولاً این است که هنوز در کشور ما، کارشناسان و متولیان امر به تعریف واحدی از مفهوم سوادمالی و مؤلفه‌های اصلی آن بر اساس فرهنگ و اقتصاد ایرانی دست نیافته‌اند و دیگر آنکه ساختاری وجود ندارد تا معلمان و آموزگارانی را که باید عهده دار آموزش این مهم در مدارس باشند تربیت کند. تجربه نا موفق آموزش سواد رسانه‌ای در مدارس گواهی بر این مدعا است. اینجاست که به نظر می‌رسد خانواده‌ها و اولیای محترم، خود باید دست به کار شوند و با آموختن مهارت سواد مالی، در تربیت مالی فرزندانشان آستین همت را بالا بزنند.

ارتباط با نویسنده: ۰۹۱۱۱۳۸۱۷۰۲

Share