یادداشت/ رضا سیف پور

«سرمایه‌گذاری» آری، «سودجویی» خیر!

جامعه آگاه از جنبه های مختلف سواد مالی، به سمت توسعه اقتصادی در کنار توسعه انسانی پیش می رود و در این مسیر دولت ها به کمک آموزش صحیح و مهمتر از همه فراهم آوردن شرایط امن و عادلانه اقتصادی برای همه، نقش مهمی در توسعه و سلامت جامعه خواهند داشت.

رضا سیف پور، مدرس سوادمالی و فنون مذاکره

چند روز پیش به همراه دخترم راهی دفتر کارم بودم که یکی از همکاران ناشر با من تماس گرفت. او مرا شماتت می کرد که چرا در این بازار آشفته کتاب و نشر، حالا که دولت تصمیم گرفته تا به ما «کمک» کند! شما از این فرصت استفاده نمیکنید؟ کافیست چند کتاب صوری طراحی کنی و برای هرکدام چند ده هزار نسخه مجوز بگیری و سپس از طریق سامانه ای که دولت اعلام کرده کاغذ یارانه ای بگیری. بعد هم با سه برابر قیمت به چاپخانه ها بفروشی. من به سختی خودم را کنترل کردم و چون او از من بزرگتر و پیشکسوت تر بود، فقط از او تشکر کردم اما از برق چشمان دختر نوجوانم فهمیدم که شب هنگام باید به چالش جدی او پاسخ دهم و همینطور هم شد.

دخترم بر سر سفره شام تلاش می کرد تا از من بپرسید؛ تو که مدرس «سواد مالی» هستی چطور متوجه این بازار پرسود نشدی و چرا ما نباید سهمی از این فرصت های دولتی داشته باشیم؟ بی اختیار به یاد سخن دختر آن وزیر افتادم که حقوق های نجومی پدرش را سهم آنها از «سفره انقلاب» می دانست. فهمیدم هنوز خیلی راه نرفته در پیش رو دارم. من نتوانسته ام هنوز مفهوم «سواد مالی» را برای دخترم توضیح دهم. در ذهنم داشتم فکر می کردم که تمام تابستان او را با خود به کارگاه هایم ببرم. در همین خیالات بودن که با تکرار مجدد سوال از سوی دختر کوچکم به خود آمدم اما خدا را شکر که همسرم به فریادم رسید.

همسرم توضیح داد که به لطف خدا و به واسطه علم و مهارت سواد مالی، خانواده ما از رفاه مالی مناسبی برخوردار است و مهمتر از آن اینکه ما توانسته ایم به «رفاه ذهنی» برسیم یعنی از آنچه داریم خرسند باشیم و برای «زندگی مفیدتر» از آن بهره ببریم. شک داشتم دخترم با توجه به سن و سالش معنی زندگی مفیدتر را درک کرده باشد اما او ادامه داد؛ این مهارت به ما اجازه نمی دهد که کالایی را به واسطه برخورداری از رانت (همان فرصت های دولتی) ارزان بخریم و در بازار سیاه گران بفروشیم. او به دخترم توضیح داد که ما به جای این کار پول مان را در بخش تولید سرمایه گذاری می کنیم و به دیگران هم توصیه می کنیم تا همین کار را بکنند. این باعث می شود تا چرخ های اقتصاد کشور بهتر بچرخد و تو و دوستانت از آینده بهتری برخوردار باشید.

با شنیدن این حرف ها خیالم راحت شد. شاید بهتر بود همه ما تصمیم می گرفتیم از همان ابتدا تربیت فرزندانمان را به همسرانمان می سپردیم با این‌حال من خوب می دانستم پرسش ساده دخترم چالشی عمیق در جامعه ما است. همان طور که بارها در همین یادداشت ها توضیح داده ام فواید علم سواد مالی به همان اندازه که میتواند متوجه فرد باشد، مرتبط با جامعه می شود. جامعه آگاه از جنبه های مختلف سوادمالی، به سمت توسعه اقتصادی در کنار توسعه انسانی پیش می رود و در این مسیر دولت ها به کمک آموزش صحیح و مهمتر از همه فراهم آوردن شرایط امن و عادلانه اقتصادی برای همه، نقش مهمی در توسعه و سلامت جامعه خواهند داشت.

با این نگرش آحاد جامعه خود را در قبال سرنوشت دیگران و مسیر پیش رو مسئول می دانند و کسی به فکر «سودجویی» از طریق دلال بازی، رانت خواری و تقلب نمی افتد و اساسا دولت اولین نهادی است که خود را موظف به مقابله با تقویت این نگرش می بیند و با اصلاح ساختارهای نادرست، تلاش می کند تا فرصت های سودجویی را محدود نموده و به حداقل ممکن برساند. در این شرایط فرزندان ما راه های «سرمایه گذاری» را می آموزند نه «سودجویی». در این شرایط آنها یاد می گیرند که به دنبال «وظائف» خود در قبال دیگران و جامعه باشند نه «سهم» خود از سفره انقلاب یا فرصت های باد آورده دولت. سواد مالی یعنی مهارت درک این مهم که «پول» و «سرمایه» ابزاری برای رسیدن به آسایش در دنیایی بانشاط است نه هدفی سخت که باید به هر قیمتی به آن دست یافت.

ارتباط با نویسنده: ۰۹۱۱۱۳۸۱۷۰۲

Share