وزیر راه و شهرسازی در سخنی با مهندسان:

تعارض منافع ریشه‌ی بی‌اخلاقی و فساد است|نظام مهندسی مسئولیتی در برابر تخلف‌ها برای خود قائل است

آخوندی گفت: پذیرش منافع متعارض بزرگ‌ترین نشانِ بی‌اخلاقی در امور حرفه‌ای و ریشه‌ی فساد در دستگاه‌های اداری و بنگاه‌داری تجاری و صنفی و نهاد های حرفه ای است. این بحث اختصاص به سازمان نظام مهندسی ساختمان ندارد و یک امر عمومی است.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا، عباس آخوندی، وزیر راه و شهرسازی در یادداشتی با عنوان «تعارض منافع ریشه‌ی بی‌اخلاقی و فساد» خطاب به مهندسان نوشت:

در نظام حقوقی بسیاری از کشورها، اگر کسی بتواند ثابت کند که در جریان یک تصمیم، تصمیم‌گیرنده دارای منافع متعارض بوده، از سوی مراجع ذیربط بلافاصله تصمیم وی لغو و بی‌اعتبار اعلام می‌شود. شوربختانه در ایران، قانون حاکمی به عنوان قانون مادر در حوزه‌ی تعارض منافع وضع نشده است و ریشه‌ی بسیاری از فسادهایی که اعلام می‌شود در نهایت به همین موضوع بازمی‌گردد. در موضوع تعارض منافع، اصولا فرد باید پرهیز کند که خود را در معرض تعارض قرار دهد و اگر قرار گرفت هر که باشد اولا عمل غیر اخلاقی انجام داده و در ثانی تصمیم‌اش فاقد اعتبار خواهد بود. اینکه گفته شود فلانی فرد با تقوایی است و یا آنکه فلانی در این معرض بوده و از آن سوء استفاده نکرده، دردی را درمان نمی‌کند. باید در اساس از قرارگیری در معرض تعارض منافع به ‌دور بود. پیغمبر (ص) نیز فرمود از موضع تهمت به‌دور باشید.

اصرار من مبنی بر ضرورت تفکیک نظارت از بازرسی بر همین اصل استوار است. چون نظارت در ادبیات مهندسی به مفهوم حفظ حقوق کارفرما در اجرای یک عملیات ساخت است. هر کارفرمایی حق دارد که از اجرای درست و صحیح پروژه‌اش اطمینان حاصل کند. بنابراین، می‌تواند مهندس یا مهندسانی را به عنوان ناظر در استخدام خود داشته باشد. هم‌چنان‌که در طرح‌های عمرانی دولتی، کارفرما که دولت باشد اقدام به انتخاب ناظر می‌کند. منتهی، در طرح‌های عمرانی مالک و بهره‌بردار پروژه و حافظ منافع عمومی هر دو دولت می‌باشد. ولی، در طرح‌های ساختمانی شخصی مالک و بهره‌بردار شخص خصوصی است. حال آنکه حافظ منافع عمومی شهرداری و مسئول کنترل ساختمان است. بنابراین، با پدیده تعارض منافع مواجهیم. شخص خصوصی در پی بیشینه کردن منافع خود است و شهرداری به عنوان مسئول کنترل ساختمان ضامن حقوقِ عمومِ مردم است. تدوین کنندگان آیین‌نامه ماده ۳۳ به این موضوع پی برده‌بودند. لیکن برای مدیریت این تعارض راه‌کار پُرتعارض‌تری را انتخاب کرده‌ بودند. آنان در وهله‌ی اول، حق مالک را که اعمال نظارت بر بنای خود است، با اجبار ارجاع و انتخاب مهندس ناظر از سوی سازمان نادیده گرفته‌ بودند. این اقدام آشکارا مخالف حقوق شهروندی و اصولِ حقوق مدنی شهروندان است. در گام بعدی، با پذیرش مسئولیت کنترل مضاعف نقشه‌های ساختمانی برای سازمان‌های نظام‌ مهندسی ساختمان استان ها، به‌ظاهر، مفهوم کنترل ساختمان را مخدوش نموده ‌‌بودند.

سخنی با مهندسان؛ همه باهم حرکت به سوی اصلاح نظام مهندسی ساختمان

اساسا، آنچه سازمان‌ها انجام می‌دهند کنترل ساختمان نیست. لذا، شکل کار بدین قرار درآمده بود که مالک پول را بپردازد بدون آنکه در انتخاب ناظر حقی داشته باشد. ناظر را سازمان انتخاب کند که گزارش به شهرداری بدهد. سازمانی هم که ناظر را معرفی می کند، هیچگونه مسئولیتی را نپذیرد. ملغمه‌ای از تعارضِ منافع‌های پیچیده‌ بین مالک، مهندس ارائه‌کننده‌ی خدمات، سازمانی که هویتش منبعث از آرای مهندسان است، هیات مدیره‌ای که اینک قدرت توزیع کار و خزانه‌داری درآمدهای کل فعالیت‌های مهندسی در کشور را در اختیار دارد و شهرداری که حافظ منافع عمومی است. واین شد که می‌بینیم: رواج شهرفروشی، و همانند قارچ روییدن ساختمان‌های خلاف از هر جهت و عدم پذیرش مسئولیت توسط هیچ‌کس. نه مهندس حاضر است قبول مسئولیت خلاف‌هایی که در چشم همگان آشکار است بپذیرد. نه سازمان کوچکترین مسئولیتی در برابر تخلف‌ها برای خود قائل است. و اخیرا، شهرداری که در اساس منکر برعهده داشتن مسئولیت کنترل ساختمان شده‌ بود که خوشبختانه با ورود معاونت حقوقی ریاست جمهور این مسئولیت به شهرداری ها تفهیم شد.

ایده من بسیار ساده بود و هست. مالک باید حق انتخاب ناظر داشته باشد. ناظر ضمن رعایت مسئولیت حرفه‌ای شامل تعهد به اصول و مقررات معماری و شهرسازی و هم‌چنین مقررات ملی ساختمان، در چارچوب مقررات باید ضامن حقوق مالک باشد. سازمان باید مسئولیت تنسیق امور مهندسان و رسیدگی به تخلف‌های انتظامی را بپذیرد، در حقوق خصوصی مهندسان مداخله نکند و شریک در منافع ناشی از دسترنج آنان نشود. و شهرداری هم‌چنان‌که قانون معین کرده‌است باید مسئولیت کنترل ساختمان را برعهده گیرد. حال شهرداری یا خود توانایی کنترل مستقیم ساختمان‌ها را دارد یا این مسئولیت را با استفاده از خدمات مهندسان تحت عنوان بازرس شهرداری، برون‌سپاری می‌کند. بازرسی که حتما باید همان ناظر ساختمان منصوب از طرف مالک نباشد.

ایده من بسیار ساده بود و هست. مالک باید حق انتخاب ناظر داشته باشد. ناظر ضمن رعایت مسئولیت حرفه‌ای شامل تعهد به اصول و مقررات معماری و شهرسازی و هم‌چنین مقررات ملی ساختمان، در چارچوب مقررات باید ضامن حقوق مالک باشد. سازمان باید مسئولیت تنسیق امور مهندسان و رسیدگی به تخلف‌های انتظامی را بپذیرد، در حقوق خصوصی مهندسان مداخله نکند و شریک در منافع ناشی از دسترنج آنان نشود. و شهرداری هم‌چنان‌که قانون معین کرده‌است باید مسئولیت کنترل ساختمان را برعهده گیرد. حال شهرداری یا خود توانایی کنترل مستقیم ساختمان‌ها را دارد یا این مسئولیت را با استفاده از خدمات مهندسان تحت عنوان بازرس شهرداری، برون‌سپاری می‌کند. بازرسی که حتما باید همان ناظر ساختمان منصوب از طرف مالک نباشد.

تعارض منافع سازمان‌های نظام مهندسی ساختمان استان‌ها به عنوان نمایندگان انجام دهندگان وظائف و عرضه‌کنندگان خدمات مهندسی و شهرداری‌ها و سایر سازمان های مسئول تاسیسات شهری به همین جا ختم نمی‌شود. برخی مهندسان و مسئولان سازمان‌های عمومی و دولتی به تدریج علاقمند شدند که در سطح مدیریت سازمان‌های نظام مهندسی ساختمان استان‌ها حضور پیدا کنند و رسما دو سوی میز بنشینند و تعارض منافع دیگری را دامن بزنند. در چنین شرایطی من به عنوان سیاست‌گذار بخش و حافظ حقوق عمومی می‌بایست ورود می‌کردم. البته ورود بسیار پُرهزینه‌ای بود. چون مستقیما منافع افراد، آن هم در درون دولت را به چالش می‌کشیدم. لیکن، همه مخاطرات را به‌جان خریدم و اولین اقدام را انجام دادم. اصلاحیه آیین‌نامه اجرائی قانون را با اضافه کردن ماده مربوط به اخلاق مهندسی تنظیم و به تصویب هیات وزیران رساندم. متعاقب آن نظام‌نامه رفتار حرفه‌ای اخلاقی در مهندسی ساختمان را بر اساس آئین نامه اجرائی قانون، تدوین و برای نظرخواهی به شورای مرکزی ارسال نمودم. و در عین حال در معرض دید و نظر عموم مهندسان قرار دادم و نهایتا آن را در تاریخ ۹۵/۴/۹ به شماره ۱۵۲۸۸/۱۰۰/۰۲ ابلاغ کردم. پیش از این هم نظریه ماده ۱۲۳ را در خصوص منع پذیرش منافع متعارض را برای هیات مدیره‌های سازمان‌های نظام ساختمان استان‌ها در انتخابات هفتمین دوره این سازمان‌ها طی شماره ۲۹۸۷۶/۱۰۰/۰۲ در تاریخ ۹۴/۶/۲ صادر کرده بودم. بلافاصله معلوم شد که فقط در تهران در فهرست مشخصی معادل تمام صندلی‌های هیات مدیره سازمان نظام مهندسی ساختمان استان از میان مدیران و کارکنان شهرداری تهران و سایر سازمان‌ها کاندیدا وجود دارد. همین داستان در بسیار از شهرها و بیشتر در شهرهای بزرگ تکرار می‌شد. با بخشنامه‌ی صادره، همه‌ی این افراد از رقابت حذف شدند. پُرواضح است که آنان دعاگوی من نشدند. به گزارشی صدها شکایت به دیوان عدالت اداری برای ابطال بخشنامه بردند.

در راس حمایت از شاکیان، رییس اسبق شورای مرکزی قرارداشت که در آن ‌زمان رئیس کمیسیون عمران مجلس شورای اسلامی بود که خود متضمن تعارض منافع دیگری نیز بود. ایشان اعلام کرد که من جانمازم را در دیوان عدالت اداری پهن خواهم کرد تا این بخشنامه را ابطال کنم. البته که این کار ایشان برای رضای خدا و بهبود ارائه خدمات به مردم بود! با تمام تلاش‌ها و هزینه‌های فراوانی که به وکلای حقوقی پرداخت ‌شد، این بخشنامه ابطال نشد و اولین مصداق تعارض منافع جراحی شد. متعاقب آن، موضوع نپذیرفتن منافع متعارض به تمام مهندسان شاغل در شهرداری‌ها، وزارت‌خانه‌های ذیربط با امر ساختمان و سازمان‌های مسئول تاسیسات شهری تعمیم داده شد که از سوی قاطبه مهندسان مورد استقبال قرار گرفت و مفهوم تعارض منافع وارد ادبیات مهندسی در ایران شد.

Share