سهیلا صدیقی

شما هم از «سندروم سیندرلا» رنج می‌برید؟

«عقده سیندرلا» یا «سندرم سیندرلا» عارضه‌ای اجتماعی است که معمولا گریبان‌گیر دختران جوان می‌شود. آرزوی آنان در قالب ازدواج از راه رسیدن «شهزاده‌ای با اسب سم طلا» که البته می‌تواند امروزه اتومبیل گران‌قیمت هم باشد و آنان را چشم‌بسته به شهر آرزوهایشان ببرد.

«راپونزل» دختری جوان است که قلعه‌اش را تا آمدن شاهزاده‌ خوش‌تیپی که بیاید و از او محافظت کند، ترک نمی‌کند. «سیندرلا» دختری است که نامادری و خواهرانش او را به اتاق زیر شیروانی فرستاده‌ و او را به عنوان خدمتکار خانواده به کار می‌گیرند اما در یک مراسم رسمی، شاهزاده‌ای نامدار عاشق او می‌شود و با هم ازدواج می‌کنند. «سفیدبرفی» دختری زیبا و جذاب است که با نامادری بدجنسش زندگی می‌کند و در نهایت شاهزاده‌ای با اسب سفید پیدا می‌شود که او را از این فلاکت نجات دهد.

خیلی از ما با این قصه‌ها بزرگ شدیم و رویا در سر پروراندیم. شاید خیلی از ما وقتی دخترهای کوچکی بودیم، دخترانگی‌هایمان را با کارتون‌های «والت‌دیزنی» سپری کردیم؛ با دخترهای زیبا و قدبلندی که همیشه شاهزاده‌ای برایشان پیدا می‌شد تا آنها را نجات دهد، خوشحالشان کند و از یک زندگی خسته‌کننده و غم‌بار نجاتشان دهد. انگار شاهزاده سوار بر اسب سفید منجی افسانه‌ای بود که هیچ‌گاه شکست نمی‌خورد و هیچ‌ چیز او را از پای درنمی‌آورد.

حالا دوره شاهزاده و اسب‌سواری و کالسکه‌های طلایی گذشته است اما دختران زیادی هستند که فکر می‌کنند باید مردی بیاید و خوشبخت‌شان کند. فکر می‌کنند با ازدواج با آن مرد همه چیز برایشان مهیاست و همه نیازهایشان برآورده خواهد شد. معتقدند با ازدواج با چنین مردهایی درهای سعادتمندی به رویشان گشوده خواهده شد و دیگر هیچ سختی برای آنها در این دنیا نخواهد بود. جمله آخر کتاب‌های سیندرلا و سفیدبرفی را یادتان می‌آید؟ «آنها تا آخر عمر به خوبی و خوشی در کنار یکدیگر زندگی‌ کردند.»

داستان‌هایی که از آنها گفتیم، افسانه‌ای و محبوب هستند که بازگوکننده افسانه‌ای قدیمی و رسیدن به پاداش پیروزمندانه پس از دیدن ظلم و بی‌عدالتی است. هزاران گونه متفاوت از این افسانه‌ها در همه‌ جای دنیا وجود دارد که محبوب‌ترین آنها «سیندرلا» است که به قلم نویسنده فرانسوی «شارل پرو» در سال ۱۶۹۷ میلادی به رشته تحریر درآمد. به طور کلی واژه «سیندرلا» به شخصی اطلاق می‌شود که پس از گمنامی و بی‌خبری ناعادلانه، به کامیابی و سرشناسی می‌رسد. در علم روانشناسی مبحثی به عنوان «عقده سیندرلا» یا «سندروم سیندرلا» وجود دارد به معنای احساس کهتری زنان برای تقبل مسئولیت‌های اجتماعی در مقایسه با مردان!

«عقده سیندرلا» یا «سندرم سیندرلا» عارضه‌ای اجتماعی است که معمولا گریبان‌گیر دختران جوان می‌شود. آرزوی آنان در قالب ازدواج از راه رسیدن «شهزاده‌ای با اسب سم طلا» که البته می‌تواند امروزه اتومبیل گران‌قیمت هم باشد و آنان را چشم‌بسته به شهر آرزوهایشان ببرد که در آنجا هر چه بخواهند یا هوسش را کرده باشند در اختیارشان باشد، خلاصه می‌شود.

مبتلایان به این عارضه کاری ندارند که این شاهزاده اسب یا ماشین‌سوار چندسالش است؟ تحصیلاتش چه میزان است؟ خانواده‌اش چگونه‌اند؟ از نظر اخلاقی صلاحیت دارد یا اجازه می‌دهد همسرش به مطالعات تحصیلی خود ادامه دهد؟ نظرش درباره خانواده و ازدواج چیست؟ آیا ازدواج را یک قرارداد اجتماعی دوطرفه می‌داند یا بر این باور است که وقتی به پای زنی پول می‌ریزد در حقیقت او را می‌خرد و به این ترتیب حق هر نوع اعتراض از جنس خریداری شده سلب می‌شود؟

برای مبتلایان به «سندروم سیندرلا» تفاهم فرهنگی اصلا لازم نیست؛ همین‌طور تفاهم روحی. برای آنها قرارداد ازدواج، نوعی قرارداد خرید و فروش شمرده می‌شود.

دکتر سمیرا وکیل‌ها (جامعه‌شناس) در پاسخ به این پرسش که والدین چقدر در ایجاد چنین تفکری در ذهن دخترانشان نقش دارند، به ایسنا می‌گوید: «خیلی از ما به دلیل تحمیل عقده‌های به دل نشسته و به ارث رسیده از مادرانمان این موضوع را تجربه کرده‌ایم. دلیل افسردگی و پژمردگی دخترانمان در سنین جوانی انتظاری است که جامعه یا بهتر بگویم من و شما بدون آینده‌نگری برایشان به وجود آورده‌ایم. این خیلی بد است که ما برای انسان‌هایی که باید خودشان در تعیین سرنوشت‌شان که به اقتضای استعداد ذاتی‌ تامل کنند و تصمیم بگیرند، دخالت می‌کنیم. گاه فراموش می‌کنیم که ارزش‌ها در بستر سرمایه‌های مختلف اجتماعی و فرهنگی گونه‌های متفاوتی دارند و ما عنصر مزاحمی در شکل‌گیری ارزش‌ها و احساسات می‌شویم.»

این جامعه‌شناس همچنین معتقد است: «گاه جهت‌دهی خودخواهانه ما، مسیر همواری که مستعد رشد یک انسان است را منجر به خاموشی و انتظارات  فرسنگ‌ها دور از منطق می‌کند و این آسیبی است که از باور آغاز می‌شود و با رویارویی با بی‌رحم ترین حکمت‌های زندگی به خرد شدن دخترانی منجر می‌شود که ما امید سازندگی از آنها داشته‌ایم.»

او ادامه داد: «خیلی از مادران با جملاتی مثل «انشاءالله عروس شوی!» و «انشاءالله یک بخت خوب نصیبت شود.» برای دخترانشان دعای خیر می‌کنند اما چه خوب است در تعریف دختران بگوییم چه دختر باعرضه‌ای، چه دختر مهربان یا چه دختر باهوشی! دختران ما باید یاد بگیرند که مقابله با ساختارهای غیر قابل اعتماد جامعه فقط زیبایی نمی‌طلبد؛‌ بلکه به هوش و زرنگی هم خیلی نیاز دارند.»

وکیل‌ها در پاسخ به این پرسش که تماشای کارتون‌های والت‌دیزنی تا چه حد روی این نگرش تاثیر داشته است، پاسخ داد: «یکی از آسیب‌های آن کارتون‌ها این بود که مثلا در کارتون سیندرلا دلیل نخواستنی بودن ناخواهری‌های سیندرلا به دلیل زیبا نبودن آنها بود و نه به خاطر اخلاق بدشان. در واقع سازندگان این موضوع را به مخاطب القا کردند. برای همین ما با تماشای آن کارتون تصور می‌کردیم که فاکتور زیبایی برای سیندرلا امتیاز آورد و خواهرهای ناتنی‌اش به دلیل زیبا نبودن بی‌ارزش هستند.»

سهیلا صدیقی

پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای منتشر می‌شود.

Share