رضا سیف پور

راهبرد گردشگری گیلان چیست؟

به نظر من گردشگری و بخصوص بوم گردی که مورد تاکید استاندار محترم نیز قرار دارد در کنار سایر محورها می‌تواند رکن بسیار مهمی را در توسعه استان بر عهده گیرد لیکن در گام اول باید بپذیریم که برای توسعه، نیازمند اتخاذ راهبردهای مدون هستیم.

چندی پیش با یکی از مدیران استان درباره موضوع «توسعه گیلان» صحبت می کردم. خاطرم هست هنوز مدت زیادی از حضور استاندار جدید (دکتر سالاری) نگذشته بود. ایشان گفتند به نظر من بهترین راهبردتوسعه توجه به موضوع گردشگری است و سپس در باب اهمیت گردشگری و پتانسیل بالای استان در این حوزه و نقش خودش با حرارت فراوان سخن گفتند. برایم خیلی عجیب بود. نه به جهت شنیدن موضوع «گردشگری» به عنوان یک راهبرد «توسعه»، زیرا من هم معتقدم گردشگری می‌تواند در عصر حاضر محور مهمی در توسعه تلقی شود و از این حیث استان گیلان از ظرفیت‌های استفاده نشده بالایی برخوردار است. در حقیقت تعجب من از آن جهت بود که آن مدیر ارجمند تا چندی پیش با همین حرارت در خصوص «توسعه دریامحور» (راهبرد مورد نظر استاندار اسبق ) صحبت می‌کردند. وقتی علت را از ایشان پرسیدم با کمال تعجب گفتند؛ من مدیر دولت هستم و باید تلاش کنم هرچه مدیران مافوق استان گفتند اجرایی شود. آن روز بعد از شنیدن این جمله بحث را مختومه کردم و آن دوست عزیز هم چندی بعد از مسئولیت خود به کنار رفت. لیکن اگر از مبحث مهم مدیریتی فوق که متاسفانه گریبان گیر بخش مهمی از جریان مدیریت دولتی ما است بگذریم (ماجرای بادمجان خوردن سلطان غزنوی را بخوانید) شکی نیست، مطابق نظر استاندار محترم، گردشگری می‌تواند رکن مهمی در توسعه استان باشد، اما در ابتدا باید از خود بپرسیم برآیند رفتار جمعی استان تا چه حد در جهت تحقق این هدف به عنوان یک راهبرد است؟! و اساسا آیا این دیدگاه به یک راهبرد تبدیل شده است؟

تحقق توسعه بر مبنای گردشگری ، از هر نوعش که باشد نیاز به مقدمات بسیاری دارد زیرا عامل اصلی این رویکرد «انسان» است. به عبارتی در هردوسوی این راهبرد «انسان» است که نقش محوری دارد. یک سو به عنوان «گردشگر» و در سوی دیگر به عنوان «گردشگرپذیر» با این نگرش اگر آن جمله معروف کسب و کار را که می گوید؛ «همیشه حق با مشتری است» بپذیریم، آنگاه نمی توانیم چندان از گردشگران انتظاری داشته باشیم اما می‌توانیم از خودبپرسیم که در این سو، یعنی گردشگر پذیران، استان ما تا چه حد از آمادگی لازم برخوردار است؟ اجازه دهید برای روشن تر شدن موضوع و سپس طرح چند پرسش ساده، ابتدا در ذهنمان مروری بر خاطرات سفر در چند استان موفق در حوزه گردشگری بیاندازیم. یکی همین استان مازندران که به لحاظ اقلیمی و ظرفیت‌های گردشگری (بخصوص بوم گردی) بسیار شبیه به ما است. دیگر استان فارس و یا استان اصفهان. اکنون می‌توانیم با طرح چند پرسش ساده نگاهی مقایسه ای به وضعیت موجود خودمان داشته باشیم:

  • رویکرد مدیران ما بخصوص در بخش دولتی به موضوع گردشگری چیست؟ معرفی فرصت های سرمایه گذاری گردشگری به سرمایه گذاران یا بی تفاوتی و فراری دادن سرمایه گذار؟
  • رویکرد واحدهای خدمات عمومی ما نسبت به گردشگری چیست؟ خدمت رسانی بی منت؟ یا رویکرد «به من چه؟!» و جمله تکرای «میخواست نیاد»!!
  • رویکرد شهرداری‌های ما به این موضوع چیست؟ تلاش برای زیبا سازی هرچه بیشتر شهر و نمادسازی های گردشگری از محل بودجه عمومی یا اندیشیدن به پاداش های آخر سال!؟
  • رویکرد پلیس ما به گردشگران چیست؟ اجرای مر صریح قانون و حتی کمی بیشتر، یا تساهل و همراهی و در عین حال مراقبت از گردشگران؟!
  • رویکرد سایر دستگاه‌های دولتی ما چیست؟ ایجاد تسهیلات و زیرساخت های مرتبط، یا مانع تراشی و فرار از مسئولیت ؟
  • رویکرد کسبه و اصناف ما به گردشگر چیست؟ یک کیسه پر از پول که باید سریع خالی اش کرد؟ یا یک منبع درآمد ثابت که میتواند هرسال منابع دیگری را باخود بیاورد ؟
  • رویکرد مردم ما چیست؟ هم زیستی و همراهی با گردشگر یا نگرانی و دلخوری و بی مهری ؟

      اگر کمی اهل سیر و سفر باشیم و لااقل درسال یک بار، آن هم در ایام تعطیلات به همین استان مجاور، مازندران سفر کرده باشیم به راحتی می‌توانیم پاسخ این سوالات را در آنجا ببینیم و اگر کمی منصف باشیم می توانیم رویکرد خودمان را با آنجا مقایسه کنیم. حاصل جمع و برآیند همین رویکردها، راهبرد ما را در مواجهه با پدیده گردشگری مشخص می کند. اکنون می‌توانیم از خود بپرسیم راهبرد استان ما گیلان در قبال گردشگری چیست؟ متاسفانه فارغ از شعارها و تعارفات مرسوم، استان ما از زیرساخت های مناسب جهت گردشگری برخوردار نیست. جاده های بین شهری نامناسب و خطرناک، خیابان های داخل شهری پرترافیک با انبوهی از چاله ها و دست اندازهای حیرت انگیز، ساحلی زیبا اما فاقد کوچکترین امکانات تفریحی و یا امکانات اولیه ای همچون سایه بان های عمومی، دوش و رختکن، جنگل های انبوه اما فاقد پارک های جنگلی مناسب به معنای واقعی و دارای امکانات رفاهی اولیه، محیط زیست زیبا اما به شدت ناپاک بخصوص به جهت آب های زیرزمینی و انباشت زباله، رودخانه هایی نام دار اما به شدت آلوده همچون زرجوب و گوهر رود، مردمانی خوش غذا و خوش خوراک اما با حداقل رستوران های ویژه غذاهای محلی، اماکن دیدنی بسیار اما فاقد گروه های تخصصی گردشگری و امکانات ارزان و طراحی شده داخل شهری یا بین شهری ویژه گردشگران، امام زادگان و اماکن مذهبی فراوان اما فاقد زائرسراها و امکانات اقامتی ارزان و دسترس برای گردشگران مذهبی، پزشکانی ماهر اما فاقد طراحی مناسب برای جذب گردشگران سلامت، روستاهایی بکر و زیبا اما فاقد امکانات اولیه مثل سرویس های بهداشتی مناسب در فواصل بین شهری و روستا ها متناسب با بوم گردی، صنایع دستی بی شمار اما فاقد جایگاه ها و فروشگاه های بزرگ و پیشرفته عرضه محصولات ….. و اگر بخواهیم این فهرست را ادامه دهیم ممکن است ساعت ها به طول انجامد. اینجاست که جا دارد به ابتدای سخنمان برگردیم. به نظر من گردشگری و بخصوص بوم گردی که مورد تاکید استاندار محترم نیز قرار دارد در کنار سایر محورها می‌تواند رکن بسیار مهمی را در توسعه استان بر عهده گیرد لیکن در گام اول باید بپذیریم که برای توسعه، نیازمند اتخاذ راهبردهای مدون هستیم. با شعار و توصیه های مرسوم نمی توان یک استان را متحول ساخت. سپس لازم است تا یک گروه مدیریتی لایق که به آن استراتژی اعتقاد واقعی داشته باشد مسئولیت اجرا و سپس نظارت بر آن را برعهده گیرد. بی شک مدیرانی از جنس آن دوست که در ابتدا گفتم نمی‌توانند مجریان خوبی برای یک راهبرد علمی باشند و در نهایت چون در این مسیر تماما با «انسان» به عنوان عامل اصلی «توسعه» سروکار داریم باید به موضوع «فرهنگ سازی» و یا بهتر بگوییم «نهادینه سازی باورها» توجه ویژه ای داشته باشیم که در اینجا نقش بی بدیل رسانه‌ها انکار ناپذیر است.

رضا سیف پور

پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای منتشر می‌شود.
   

Share