مجتبی پورمحسن مطرح کرد:

انتشار نسخه انگلیسی «بهار۶۳» | کار ادبیات نمایش مشکلات روزمره نیست

مجتبی‌ پورمحسن همزمان با انتشار ترجمه انگلیسی «بهار ۶۳» گفت: ما وقتی با رمان ایرانی مواجه می‌شویم انتظار طرح مشکلات روزمره‌ را داریم در حالی‌که ادبیات چنین کارکردی ندارد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا به نقل از مهر، انتشارات شمع و مه ترجمه انگلیسی رمان «بهار۶۳» نوشته مجتبی‌پورمحسن را منتشر کرد. این کتاب توسط داریوش محمدپور به انگلیسی ترجمه شده و نسخه فارسی آن نیز پیش از این توسط نشر چشمه روانه بازار کتاب شده بود.

این نویسنده و روزنامه‌نگار همزمان با انتشار این ترجمه درباره این کتاب عنوان کرد: مساله این داستان بلند مساله انسان و روابط میان انسان‌هاست و سعی می‌کند که به عمق و پیچیدگی آن وارد شود و بکاود و از این رهگذر به مخاطبش بگوید که انسان موجودی است که هر چه بیشتر او را بکاوی بیشتر متوجه می‌شوی که از او چیزی نمی‌دانی.

وی ادامه داد: تلقی مخاطب غیرایرانی متاثر از اخباری که در رسانه‌ها منتشر می‌شود این است که ادبیات ایران صرفا درباره اخباری است که از رسانه‌ها به درست یا غلط درباره اتفاقات خاورمیانه و ایران منتشر می‌شود. اما به باور من وقتی داستان به سراغ آدم‌ها می‌رود می‌بیند که نمی‌توان در روایت درونیات آدم‌ها حد و مرزی قائل بود. عواطف و احساسات انسانی مرز نمی‌شناسد و مرزها نمی‌توانند آن‌ها را جابجا کنند. شاید برای مخاطب غیرایرانی جذاب باشد که انسان ایرانی هم در درون درگیر همان مفاهیمی است که در هرکجای جهان وجود دارد، مفاهیمی مثل عشق، تنهایی، دوست داشتن، نفرت و…

پورمحسن در ادامه با اشاره به ترجمه معدودی از آثار ادبی ایران به زبان‌های دیگر  گفت: گاهی می‌شنوم که دوستان از نبود این اتفاق گله دارند. اما واقعیت این است که داستان مثل اخبار روزانه کشور نیست که دائم پدید بیاید و همه جا منتشر شود. ادبیات حاصل درونیات انسانی است و تولیدش نیز کار ساده‌ای نیست. در کنار آن باید بگویم که چه بسا در بعضی موارد انسان شرقی و درون او بسیار پیچیده‌تر و جذاب‌تر از انسان‌های غربی باشد و به این دلیل است که اعتقاد دارم ادبیات عاصر، سرمایه ماست، سرمایه‌ای که دست‌نخورده باقی مانده و روایت وجود انسان‌های ایرانی لابلای اخبار روزمره رسانه‌ها گم می‌شود.

وی ادامه داد: واقعیت دیگر درباره ادبیات ما شناسانده نشدن آن به جهان است. من البته دوست دارم امیدوارم باشم. می‌گویم اگر ۱۰ رمان ترجمه کنیم شانس این وجود دارد که دوتایش راه خود را درست پیدا کنند و دیده شوند. این اتفاق حرکت در مسیر جهانی شدن است. ما هر سال در دنیا و در فهرست نویسندگان کاندیدای آن، نویسندگانی از کشورهای مثلا آفریقایی داریم که وضع ما در ادبیات از آنها بسیار بهتر است. اگر آنها راه ورود به این عرصه را پیدا کرده‌اند و ما نه، بر می‌گردد به عدم تلاش ما برای معرفی خودمان. تلاش ما باید برای معرفی باشد و از این میان اگر دو سه اثر توانستند راهی و کاری برای خود بکنند، یعنی اینکه ما برنده شده‌ایم. مگر هرچه در فرانسه یا کنیا منتشر می‌شود راهش را به ترجمه پیدا می‌کند؟ نه. مهم تلاش مستمر است برای بودن در مسیری که می‌دانیم صحیح است. راهی که سینمای ما هم طی کرد. ابتدا چند اثر راه خود را پیدا کردند و در نهایت سینمای ما توانست جهانی شود.

پورمحسن در بخش دیگری از این گفتگو به مساله ترجمه و اقبال به آن در بازار نشر ایران اشاره کرد و گفت: پدیده ترجمه آثار غربی پدیده بدی نیست و دستوری برای مقابله با آن نیاز نداریم. اصلا ادبیات امری دستوربردار نیست و هر دستوری در آن وضعش را از حال آن خراب‌تر می‌کند. با این همه من حس می‌کنم که مخاطب ایرانی وقتی با اثر ترجمه روبرو می‌شود به تخیل نویسنده و روایتش بیشتر دل می‌دهد اما وقتی با رمان ایرانی مواجه می‌شود، از آن انتظاری فراتر از ادبیات دارد. انتظار دارد که همه مشکلات روزمره او در کتاب خودش را نشان دهد. این اتفاق ممکن نیست و اصلا قرار نیست ادبیات چنین کارکردی داشته باشد.

وی افزود: من باور ندارم که وضع ادبیات ما در مقابل ترجمه وضع بدی باشد، اما دیدگاه ما نسبت به ترجمه و تالیف باید اصلاح شود. به عنوان نویسنده و منتقد در طول سال کارهای بد زیادی می‌بینم و نقدش می‌کنم ،اما تا زمانی که ترجمه و تالیف را با چشم یکسان ادبیات نبینیم انتظارات عجیب و نابجایی از ادبیات تالیفی در مقابل ترجمه خواهیم داشت کما اینکه داریم. ما امروز اثر ترجمه را یک روایت صرف انسانی می‌بینم و در مقابل تالیف را اثری می‌دانیم که باید همه مشکلات و مسائل زندگی جاری ما را در خود حل کند و به نمایش بکشد. اینکه فکر کنیم نویسنده ایرانی کنج اتاقی نشسته و دنیای خودش را دارد و نویسنده غربی نه، تصوری باطل است. مساله مهم این است که عادت کنیم نویسنده‌ها، ‌اهل هر جایی که می‌خواهند باشد، را با یک چشم ببینیم. نویسنده، گزارشگر اتفاقاتی نیست که در رسانه‌ها بازتاب پیدا می‌کند. جای آن گزارش‌ها در روزنامه‌هاست که البته در جای خود هم بسیار مهم است، اما از ادبیات نباید چنین انتطاری داشت.

پورمحسن افزود: من تاکید دارم که مسائل و مشکلات اجتماعی نباید به شکل مستقیم در ادبیات برو کند. اما می‌تواند روی روابطی که ادبیات در خود مطرح می‌کند تاثیر بگذارد. ادبیات گزارش اجتماعی مطبوعاتی نیست و وقتی این مساله درک شد آنگاه با آن می‌شود مهربانتر بود.

Share