یک گام به پیش چند گام به عقب ؟

بیم و امید انتصابات اخیر مسعود نصرتی شهردار محترم رشت

آری، اگر نگاهی دقیق به انتصابات اخیر دکتر نصرتی شهردار رشت داشته باشیم از اینکه برخی از آزموده ها مجددا بر روی صندلی آزمون قرار گرفته اند دچار بیم می‌شویم.

دکتر مجتبی لشکر بلوکی معلم بزرگ مدیریت استراتژیک آموزه ایی قابل تامل دارد تحت عنوان « پدیده کوری دوجانبه؛ دورکوری و نزدیک کوری!»

او می فرماید، این پدیده گریبانگیر همه ماست چه یک دانش آموز باشیم چه یک استاد دانشگاه. چه کارمند تازه استخدام شده چه یک مدیر ارشد کهنه کار!

وقتی از یک ساختمان دور هستیم خیلی از  شکافها و خرابی های پنجره های ساختمان را نمی‌توانیم ببینیم. وقتی هم که خیلی به ساختمان نزدیک هستیم چشممان نسبت به طراحی کلی ساختمان و نحوه قرارگرفتن آن در کنار سایر ساختمانها نابیناست. او از  پدیده اول  تعبیر دورکوری (Distant Blindness) دارد . یعنی نابینایی که ناشی از دور بودن از پدیده هاست. به پدیده دوم نزدیک‌کوری (Proximity Blindness) می گوید. یعنی نابینایی ناشی از نزدیک بودن به پدیده‌ها.

به عنوان مثال پزشکان هرچه قدر هم که حرفه ای باشند به دلیل غرق شدن در امور حرفه‌ای تخصص‌شان چیزهای ساده را نمی بینند. مثلا تاثیر بعضی رفتارها و گفتارهای خودشان (از جمله جواب سلام یا ارتباط چشمی) را بر رضایت بیماران نمی‌بینند. یک برخورد محترمانه و دلسوزانه می تواند تاثیر بسزایی در پایبندی بیمار به رعایت دستورالعمل و افزایش احتمال بهبودی و در نهایت تقویت برند و نام و نشان خود دکتر داشته باشد. این نوع نابینایی تقریبا در تمامی حرفه ها به شکلهای مختلفی مشاهده شده است. به ویژه افراد کهنه کار که بیش از همه در حرفه خودشان غرق شده اند بیشتر در معرض این نوع نابینایی هستند.

دکتر لشکر بلوکی برای این بیماری راهبردهای زیر را تجویز نموده است:

« کوری دو جانبه واقعا برای ما دردسر ساز است. از طرفی بی تخصصی در یک حوزه باعث می شود که دچار دورکوری شویم و به راحتی در مورد مسایل پیچیده اقتصادی و سیاسی مانند اشتغال، بحران آب، نظام بانکی قضاوت های نادرست داشته باشیم و از آن زشت تر اینکه خیلی راحت در مورد آن ها نظر می دهیم و نسخه می پیچیم. از طرفی تخصص عمیق در یک حوزه نیز باعث نزدیک¬کوری می شود. برای بر کنار ماندن از این کوری دوجانبه دو راهکار زیر (اولی برای دورکوری و دومی برای نزدیک کوری) قابل تامل است:

الف –  گفتگو با استخوان خرد کرده‌ها:

بعضی وقتها تنها نگاه باریک بین آدم های حرفه ای، می توانند چشم ما را به روی ظرافتهای مهم کاری باز کنند. مثلا کسی که بیست سال در حوزه آب/بانک/صنعت کار کرده می تواند هزار نکته باریک تر از مو را به شما نشان دهد. آنجاست که می فهمیم تو مو می بینی و او پیچش مو. این استخوان خرد کرده می تواند پدری باشد که ۴ فرزند بزرگ کرده و به جامعه تحویل داده است، می تواند یک معلم کهنه کار، یک ارتشبد و یک بانکدار حرفه ای باشد.

ب – باز گذاشتن پنجره ناراضیان:

 به خاطر بسپارید معمولا هیچ کس مستقیم از شما انتقاد نخواهد کرد. معمولاً ما خجالت می کشیم که چشم در چشم کسی از وی انتقاد کنیم. ولی نارضایتی مان را جایی دیگر و به نحوی دیگر منتقل می کنیم. هوشمندی ما این است که پنجره هایی داشته باشیم برای شنیدن انتقادهایی که هیچ گاه به ما گفته نخواهد شد. یک پزشک بایستی خیلی هوشمندانه نارضایتی های بیماران خودش را تحلیل کند، یک مبلغ مذهبی بایستی با ذهنی باز به این فکر کند که چرا نمی تواند افراد به آیین رستگاری دعوت کند و در ضمن فضا و فرآیندی را فراهم کند که بتواند دیدگاه منتقدان، معترضان، آن هایی که وی را ترک کرده اند و …. را بشنود. مثلا آن مبلغ مذهبی، ممکن است شخصا انسانی فرهیخته، دانشمند و با نیتی بسیار خالص باشد اما وقتی کنکاش می کند در می یابد که ایراد از این است که واژه هایی که استفاده می کند و مفاهیمی که مطرح می کند برای ۱۰۰۰ سال پیش است و حرفی از جنس زمان در گفتگویش با نسل جوان ندارد. شاید نقطه ضعف ساده یک معلم نه در تسلط و سوادش باشد فقط به این خاطر است که بلد نیست زمان بندی تدریس را به گونه ای رعایت کند که دانش آموزان بین هر دو مطلب مهم، اندکی شوخی کنند و ذهن شان آزاد شود.

معمولاً ما در یکی دو حوزه متخصص هستیم و در دیگر حوزه ها غیرمتخصص. بنابراین هم در معرض نزدیک کوری هستیم و هم دورکوری. گفتگو با استخوان خرد کرده ها بر عمق تحلیلی ما خواهد افزود و پنجره ای رو ناراضیان، ابعاد و مولفه هایی را نشان می دهد که تا کنون نسبت به آن بی توجه بوده ایم».

با اقتباس از آموزه بالا و نگاهی دقیق به انتصابات اخیر دکتر مسعود نصرتی شهردار شهر جانمان رشت این اجازه را می‌توانیم به عنوان یک ذینفع مدیریت شهری به خویش دهیم که هم بیم داشته باشیم و هم امید !

امیدمان به چند خاطر است. یکی آنکه مسعود نصرتی با تامل و اندیشه و صبوری قابل تحسین ابتدا به مطالعه دقیق پیرامون فضای درونی و بیرونی سازمان خویش پرداخت و از شتاب زدگی مخرب پرهیز نمود. (خصیصه مدیران صاحب سبک و پخته) و دیگر آنکه انتخاب مردان آشنا و پرتجربه و کارکشته و امتحان پس داده و کارنامه دار عرصه مدیریت شهری سایر شهرهای استان گیلان به عنوان مدیران مناطق مهم شهر رشت و نیز فراخوان از مشاورین متخصص و صاحب تحلیل در عرصه های چون توسعه سرمایه گذاری و گردشگری. و البته امیدواری مهم دیگر که حیف است از آن سخن به میان نیاوریم، چرا که مسعود نصرتی یکبار دیگر صاحب سبک بودن خود را با اعلام یکباره ارنج تیم مدیریتی خویش به رخ مدیرانی کشید که فکر می نمودند تحول یعنی تغییرات روزانه و حتی این اواخر تغییرات ساعتی تیم مدیریتی سازمان خود !

اگر از پدیده دورکوری (Distant Blindness)مورد تعبیر دکتر لشکر بلوکی درس گرفته باشیم، باید به کلیات انتصابات اخیر مسعود نصرتی امید داشته باشیم و به او حق دهیم که شاید او مجبور بوده است همانند کوزه گر از کوزه شکسته آب بخورد و دست او در تدارک کوزه های نو ! بسته بوده باشد.

ولی بکارگیری تعدادی از مدیران دارای کارنامه مردودی و جابجایی سمت جدید آنها در انتصابات اخیر سازمان بلدیه شهر رشت، میتواند نطفه این اندیشه را در نزد تحلیل گران توسعه سازمانی خلق نماید که مسعود نصرتی با بکارگیری مجدد مردودین برخی از حوزه های مدیریت شهری دچار پدیده نزدیک‌کوری (Proximity Blindness)شده باشد !

بهترین تعبیری که از حضور مجدد این بزرگواران در تیم مدیریتی جدید دکتر نصرتی میتوان بکارگرفت ، تمثیل زیبای پارسی است که بیان می‌دارد:

«آزموده را آزمودن خطاست»

و قطعا دکتر نصرتی به عنوان یک مدیر کهنه کار بهتر میداند که کنایه این تمثیل قابل تامل آن است که اگر کسی در انجام وظیفه و یا وعده‌ای که برعهده گرفته است موفق نباشد و این ناکامی و ناتوانی به تکرار هم نشسته باشد، نمی‌توان از او در آن عرصه انتظار موفقیت داشت چرا که نتیجه  از قبل مشخص است و آن خروج ناموفق از آزمون دیگر است !
امروز بسیاری از مردم عادی و نیز متخصصین از وضعیت حمل و نقل و ترافیک هم آشفته هستند و هم گله دارند. به طوریکه یکی از نمایندگان مردم رشت در پارلمان شهری به حق عنوان میدارد:

« مشکلات ترافیکی شهر در حد دیپلم ردی است و ما در مبانی کار ترافیکی مانده ایم. متاسفانه شهرداری رشت در حوزه ترافیک تعطیل است. در این حوزه همه چیز به فامیل بازی و پسر خاله بازی ختم شده و تا زمانی که تکلیف واحد مطالعات ترافیکی شهرداری رشت مشخص نشود هیچ بازخورد مثبتی در این زمینه نخواهیم دید».

به عنوان یک ذینفع مدیریت شهری حق داریم گمان کنیم شاید دکتر نصرتی دچار پدیده نزدیک‌کوری شده باشند که مسببین اصلی ره آورد تلخ حمل و نقل عمومی و ترافیک شهری را نمی‌شناسند و می‌خواهند آزموده را مجدداً آزمون نمایند !

اینکه عنوان می شود؛

«تعداد ۱۲۵ دستگاه اتوبوس فرسوده در پارکینگ سازمان اتوبوسرانی رشت موجود است»، «اتوبوس‌های فعال رشت پاسخگوی نیاز شهروندان نیست و زمانی که بحث هدفمندسازی یارانه‌ها مطرح شد و قیمت نفت ۱۵۷ دلار بود هیچ کاری در راستای بهبود ناوگان حمل و نقل همگانی انجام نشد»، «رشت در سرانه اتوبوس به نسبت جمعیت فقیرترین شهر کشور است»، مسبب این ره آورد را چگونه می‌خواهیم مجددا بیازماییم !؟

اینکه مدیری در بازه مدیریتی خویش تمامی پروژه های اجرا شده در منطقه او دارای یک خصیصه اصلی است و آن خصیصه «امتیاز بسیار پایین نظارت در کیفیت اجرای پروژه ها» است را چگونه ارزیابی نموده ایم که مجددا او را در حوزه مشابه بکار می‌گیریم !؟ جناب دکتر نصرتی احتمالا کیفیت اجرای کفپوش‌های دور رینگ بلوار گیلان را که اخیراً اجرا شده است را دیده اند و یا وضعیت کیفیتی پارکهای جدیداً ساخته شده را در آن منطقه از نزدیک ملاحظه فرموده اند!

آری، اگر نگاهی دقیق به انتصابات اخیر دکتر نصرتی شهردار رشت داشته باشیم از اینکه برخی از آزموده ها مجددا بر روی صندلی آزمون قرار گرفته اند دچار بیم می‌شویم. بیم داریم کارآزمودگی آنها چگونه و توسط چه تیمی مورد ارزیابی قرار گرفته است که آنها را شایسته آزمون مجدد دانسته اند؟

بیم داریم که ویژگیهای اصلی مدیران توسعه شهری همچون؛ تخصص مدیریت پروژه، دانش مالی، آگاهی و تسلط بر شهر و منطقه، تمایل به مشورت، آگاهی از اطلاعات موجود، دانش مدیریت استراتژیک و مدیریت جاری سازی استراتژی‌ها، آینده پژوهی و … چگونه و توسط چه تیمی مورد ارزیابی قرار گرفته است که مجددا این اقبال برای آنها فراهم شده که بر صندلی عرصه مدیریت شهری این شهر خسته و درمانده نشینند !؟

    کیوان بهمنش

پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای منتشر می‌شود.

Share