راميز دانشور

آمد براى ایران؛ بیاییم براى گیلان

امروزه همگرایی و هم صدایی نیروهای سیاسی و حامیان دولت بیش از هر زمان دیگرى در روند توسعه گیلان و تحول در معیشت مردم این خطه به یک نیاز تبدیل گشته تا بتوان با استفاده از تمام ظرفیت های نیروهای انسانی غنی موجبات ساخت گیلان بهتری را فراهم آورد.

دکتر روحانى در شرایطى در رقابت انتخابات ریاست جمهوری ٢٩ اردیبهشت سال ٩۶ حضور پیدا کرد که اقلیت اقتدار گرایى که همواره ثابت کرده است منافع گروهى و جناحى شان بر منافع ملی ارجیحت دارد، درصدد ان برامد تا به جامعه چنین تلقین دارد که ممکن است شیخ اعتدال و تنها کاندید مورد حمایت جریان میانه رو و اصلاح طلب کشور به دلایل مختلف همچون انصراف و عدم احراز صلاحیت از رقابت باز بماند!

در روزهاى منتهى به اغاز انتخابات از انجایی که جریان مقابل، امید مردم به تداوم مسیر تدبیر و عقلانیت را رقیب اصلى خود میدانست، همواره سعی داشت تا این تلقین را در ظن مردم به یقین تبدیل کند تا امید و پویایی و مشارکت مردم بر سرنوشت خود را کاهش دهد.

در چنین شرایطی شیخ اعتدال به پشتوانه مردم در بی سابقه ترین  فشار ها و بداخلاقی های سیاسی پا به عرصه نهاد و در روز ثبت نام خود تاکید داشت که “دوباره امده ام برای ایران، از همه ایرانیان میخواهم که بیایند برای ایران”

پس از آن بود که امید ها با هم گره خورد و نتیجه‌ای شگرف را حاصل ساخت و مردم کشورمان با همه کاستی ها و مشکلات از فقیر و غنی از شهری و روستایی از کشاورز و صنعت کار از  پزشکان و مهندسان، در شرق و غرب و از شمال تا جنوب کشور به صحنه امدند و همگی هم دل و هم صدا با دست رد به شعارهای عوام گرایانه و تاکید بر انکه به عقب باز نمیگردیم به استمرار قرار گیری کشور بر مسیر عقلانیت حکم دادند.

شکست سنگین جناح مقابل در انتخابات ریاست جمهوری  موجب نگشت تا فشارها از دولت منتخب کاسته شود  بلکه اغازى بود براى اهداف متعالی تر این گروه جهت ناکارامد نشان دادن دولت و تلقین روحیه پشیمانی و سرزنش در نزد مردم. پروژه بی کفایتی و بنی صدر سازی رییس جمهور، ایجاد تردید در اذهان عمومى در خصوص تنفیذ دولت یازدهم و موارد بسیارى از این دست که هر بار با هوشیاری مردم به خاصه فعالین سیاسی میانه رو و اصلاح طلب حامی دولت به واسطه ایجاد پشتوانه عظیم مردمی به فرصتی کم نظیر جهت بی‌اثر سازی اهداف جناح اقتدارگرا مبدل شد.

پر واضح که هم صدایی و همگرایی حامیان دولت اعم از میانه روها و اصلاح طلبان همواره محرکی وحدت بخش در میان احاد جامعه در مقابله با بحران هاى مختلف و بزنگاه هاى حساس در کشور  بوده است و این فعل توانسته  ضامن امنیت در مقابل افراط گرى و افراط گرایان داخلی و منطقه ای و بین المللی و به دنبال ان تسریع بخش روند توسعه کشور باشد.

حال پس از تحمل سالها ترکه بی تدبیری بر پیکر نحیف کشورمان و استقرار عقلانیت  در مدیریت کشور و اغاز گشایش هاى بین المللی  انتظار میرود مردم به خاصه فعالان سیاسى حامی دولت با همگرایی و یک صدایی همچون که ایام انتخابات را مراقبت کردند با همان انرژى و حساسیت در هر جایگاهى که قرار دارند کشور را از گزند اسیب ها  و بازگشت به گذشته محافظت کنند.

تجربه نشان داده مردم گیلان زمین به سبب کثرت جمعیت تحصیل کرده و منابع انسانى غنی خود همواره در طول تاریخ پیشتاز جنبش هاى مدنى بوده اند که پیرو ان در دو انتحابات گذشته ریاست جمهورى با تلاش و ممارثت و اتحاد میان فرهیختگان و فعالان سیاسى  به عنوان نیروى پیشران حرکت کشور بر مدار تدبیر و عقلانیت ظاهر شدند.

از آنجایی که منابع انسانى غنی از عامل هاى اصلی توسعه میباشد قطعا چهره استان با دارا بودن این ظرفیت انسانی عظیم  با معیارها و شاخص هاى کنونی تناسبی ندارد.

با توجه به تغییرات انجام شده در سطح نماینده عالی دولت در استان و تشخیص و صلاح دید هیئت دولت بر قرارگیری جوان ترین استاندار کشور بر سکان هدایت استان پیر گیلان انتظار میرود فضاى ارام و به دور از تنشی از سوی تمام نیروهای سیاسی مهیا گردد تا در فضاى ارام و عقلانی بتوان نقشه توسعه گیلان خفته در غبار محرومیت را به کمک همه ظرفیت های انسانی استان ترسیم کرد.

زمان آن فرا رسیده که نیروهای سیاسی استان اعم از احزاب اصلاح طلب و میانه رو با عبور از ایام پر چالش و پر تنش انتخاب استاندار همچون کوران انتخابات بر وحدت و اتحاد نانوشته خود برای توسعه استان و کمک به کارگزاران دولت تاکید داشته و به اعتماد مردم در ٢٩ اردیبهشت پاسخ گویند و ان را توشه ى انتخابات مهم و حساس ١۴٠٠  قرار دهند.

گروه هاى مختلف سیاسی حامی دولت در استان گیلان باید در نظر داشته باشند که دولت دکتر روحانی برآمده از یک حزب و یا یک جناح نیست و نبوده بلکه برامده از یک جبهه ای موسوم به حامیان دولت بوده است و لذا نباید مطالبات حزبی را به چالش درون جبهه‌ای مبدل سازند و توسعه و محرومیت زدایی از چهره استان را قربانی سهم خواهی بر سر قدرت رسیدن فرد یا دسته و گروهى کنند.

البته که رسیدن به کرسی های قدرت از کارکردهاى فعالیت حزبی است اما تمام ان نیست بلکه ارائه برنامه مدون و مدل مدیریتی در حوزه های مختلف از مسئولیت هاى خطیر آنان میباشد که متاسفانه این بخش از وظایف احزاب همواره مغفول باقی مانده است.

امروزه همگرایی و هم صدایی نیروهای سیاسی و حامیان دولت بیش از هر زمان دیگرى در روند توسعه گیلان و تحول در معیشت مردم این خطه به یک نیاز تبدیل گشته تا بتوان با استفاده از تمام ظرفیت های نیروهای انسانی غنی موجبات ساخت گیلان بهتری را فراهم آورد.

بی شک اصلاح طلبان و اعتدالیون و مجموع حامیان دولت در استان می‌توانند در سایه همگرایی و اعتماد به دولت مردان  و کمک به استاندار جوانگرا و عملگراى استان به شعارها و وعده های انتخاباتی رییس جمهور که قطعا از اهم نگرانی ها انهاست جامه عمل بپوشانند و این مستلزم ان است که این بار ما “بیاییم براى گیلان” شرط تحقق این مهم ان است که مجدد مرورى بر آن داشته باشیم که با چه انگیزه و اهدافی چه مسیر پر خطری طی شد تا که گیلان خانه خوبان شود.

رامیز دانشور

پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای منتشر می‌شود.

Share