آزموده را آزمودن خطاست

این ردا به تن کاظمی زار می‌زند | کلیدداری شهر اولین‎ها به اعتبار چند ماه مدیریت در تاکسیرانی!

آیا شان ما را دون دیده اید که به اعتبار چندماه مدیریت در تاکسیرانی میخواهید”مسعود کاظمی”را کلیددار شهر اولین ها کنید؟

آزموده را آزمودن خطاست

این دور باطل انگار تمامی ندارد، دوری که در آن به مرگ می گیرند تا به تب راضی مان کنند و شکرگزار.
حکایت ما افراد عادی و روایت انتخاب شهردار شهر جان ما هم شده قصه پرغصه مرگ و تب سیاست بازان. هزار خون جگر خوردیم تا کسی که آمده بود با رنگ و لعاب زدن چشم و ابروی شهر ما آبرویی برای خودش دست و پا کند برود حالا او و عقبه اش هزار و یک شعبده از آستین بیرون آوردند تا کسی را بگمارند که در فردای انتخابش ملت بگویند:”خداپدر فلانی را بیامرزد آخه این دیگه کی بود؟”
اطاله کلام است اگر تکرار مکرر کنم و دموکراسی ایرانی را به نقد بکشم؛ اینکه در نبود احزاب باید منتظر ظهور ناکارآمدان بود، اینکه احزاب زاییده اصناف قوی اندو”اصناف” کارآمد را”اشخاص”کاربلد می سازند واتفاقاما چون اشخاص کاربلد نداریم به این دورباطل گرفتار آمده ایم….
اینها را گفتم از برای رسیدن به اصل مساله: اعضای محترم شورای شهر بارانهای نقره ای مخاطبم شمایید و تاریخ این شهر و فرزندم که در فردای کهنسالی(بشرط حیات)باید جوابگویش باشم که سکوت نکردم. عزیزان؛ این شهر خسته تر و درمانده تر از آن است که انکارش کنیم. آنقدر هرکه آمده به تمنایی، تکه ای از آن را کنده و برده و به انبانش افزوده که از قرار دیگر چیزی نمانده تا دلیلی باشد برای دعوای این و آن جز آبرو.
بزرگواران؛ شما بر همان کرسیهایی تکیه زده اید که سه تن از کرسی نشینان دو دوره قبلش حالا در ندامتگاه لاکان به تاوان این کرسی نشینی تمرین پشیمانی می کنند. وای بر من و ما اگر- زبانم لال- تتمه آبروی این شهر(خدانکند)برود و دوباره جمعی از منتخبین مابه آن سیاهه ی سه نفره افزوده شوند.
ارجمندان؛به هوش باشید که این قصه پرغصه روایت امروز و فردانیست بل حکایت تاریخ این سامان است ما از یاد نبرده ایم که بسیاری از شماها دوره قبل هم منتخب ما بودید و به درست عذرآن جوان لبخند برلب را خواستید تا آبروی این شهر و خودتان را بخریدحالا چه شده که به صرافت انتخاب کسی افتادید که خود بخشی از داستان شهردار معزول است آیا شان ما را دون دیده اید که به اعتبار چندماه مدیریت در تاکسیرانی میخواهید”مسعود کاظمی”را کلیددار شهر اولین ها کنید؟ این جوان بلند پرواز حق دارد شهردار شود اما نه در بزرگترین شهر شمال ایران. او لیچایی است و شهرداری لشت نشا جای بسیار خوبی برای تجربه اندوزی اش خواهد بود تا شاید ده سال دیگر همقواره شهری شود که نخستین حکومت جمهوری قاره آسیا در آن اعلام موجودیت کرد این ردا(شهرداری رشت)به تن این جوان(مسعودکاظمی) زار میزند. بماند اینکه کاظمی در شورای چهارم امتحانش را پس داده و من نمی دانم کدام شاهکار مدیریتی اش چشم شماها را گرفته که برایش سرودست می شکنید.
ایهاالمنتخبین؛چه می کنید؟ به هوش باشید که این کرسی اگر وفا داشت به شماها نمی رسید زیرا آدم عاقل فتانگی عروس هزار داماد(کرسی قدرت)را باور نمی کند.
خوانده بودم جایی سناتور هلاکوخان رامبد در مخالفت با لایحه کاپیتولاسیون درمجلس سنا خطاب به محمدرضا پهلوی گفته بود: شهریارا؛ مکن کاری که بر پا سنگت آید-جهان به این بزرگی تنگت آید -چو فردا نامه خوانان نامه خوانند-تو نام خود ببینی ننگت آید.

آرزو دارم نام شما بزرگواران و شهر جانم رشت را بلند آوازه ببینم. دعاگویم…..

مسعود مجاوری

پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای منتشر می‌شود.

Share