طنزهای تلخ روزگار ما کار نکردن و مانع کار دیگران شدن است
تنها گروهی که بیرنگ هستند، کودکاناند؛ پس باید سعی کنیم که مانند کودکان باشیم؛ یعنی جز رنگ خدا رنگی را نبینیم و رنگارنگ نشویم.
یک مغز شدن محال اما یک دست شدن ممکن است.اهمیت همراه و همکار، از خود آن راه و آن کار کمتر نیست. پس قبل از انتخاب هر کاری و هر راهی، نخست همکاری و همراهی خوب و پاک را انتخاب کنیم تا در راه و در کار یاور باشد.
چه بسیارند آنهایی که کار نمی کنند و از کار دیگران در رنج اند و این از طنزهای تلخ روزگار ما است. یادم نمی رود، در مسیری مردی ریش پرفسوری در کنارم نشسته بود را دیدم که غرق در مطالعه ی کتابی ظاهراً جالب شده بود و بعد از آنکه ازخواندش خسته شد، تعارفی زد که شما هم بخوان و از روی کنجکاوی گرفتم که بخوانم، نویسنده اش ایرانی نبود اما مسلمان موفقی بود و در مقدمه خطاب به خوانندگان به این مضمون نوشته بود که:
این کتاب، حرف نیست بلکه عمل است و حاوی تجربیات من و دوستانم در این چند سال کوتاه است و جواب آن آدمهای حسود بدبخت و مغرور و کٌند کارها که نمی توانند ببینند و تقدیم می کنم به آنان که نه تنها کمکمان نمی کنند و سنگ از جلوی پاها برنمی دارند بلکه حتی صبح و شب از دستاوردهای دیگران درعذاب هستند.
راستی که بعضی موی خود را رنگ میکنند؛ عدهای لباس را و گروهی خودشان را.
دستهی اول: پدربزرگها و مادربزرگها هستند.
دستهی دوم: پدرها و مادرها هستند.
و دستهی سوم: غالباً جوانها.
تنها گروهی که بیرنگ هستند، کودکاناند؛ پس باید سعی کنیم که مانند کودکان باشیم؛ یعنی جز رنگ خدا رنگی را نبینیم و رنگارنگ نشویم.
مرض طبیب دارد؛ اما تمارض طبیب ندارد. تجاهل و تغافل مرض نیستند بلکه تمارض هستند و آنچه که بدتر از مرض است تمارض است؛ زیرا که هر مرضی علاجی دارد، ولی تمارض هیچگونه علاجی ندارد و اگر دعا برای مریض به نوعی واجب باشد برای کسی که تمارض میکند واجبتر است.
پاسدار آن رنج کوتاه مدتی هستیم که خدای متعال گفته که بی پاداش نمیماند و مشتاقانه و صبورانه می پذیریم آن دردهایی را که علاجی دوسویه دارد.
حجت الاسلام محمد ادریسی
پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا: انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.
دیدگاه