​روایت گردشگر پرتغالی از سفر به رشت

بهترین خاطراتم از رشت کباب ترش و بستنی بود | روح هنر در رشت جریان دارد

این گردشگر پرتغالی درباره تجربه‌ی سفرش به رشت توضیح می‌دهد: «حقیقتاً نمی‌دانم چرا این حس را دارم اما رشت برای من بیشتر شبیه به شهرهای اروپایی بود؛ شبیه آلمان یا شهرهای شمالی ایتالیا. رشت خیلی سرسبز و دلپذیر است. از اینکه می‌توانستم در بافت مرکزی شهر قدم بزنم خیلی خوشم آمد».

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا به نقل از گیلان امروز، توی اینستاگرام بالا و پایین می‌رفتم که عکس یک گردشگر خارجی را با دوچرخه در حال رشت گردی دیدم. برایم جالب بود که این خانم چطور با دوچرخه سفر می‌کند به همین دلیل تصمیم گرفتم تا او را پیدا کنم. در نهایت شماره تماسش را به کمک دوستی که تصویر او را در اینستاگرام به اشتراک گذاشته بود پیدا کردم و با او تماس گرفتم و درباره سفرش به رشت با او حرف زدم.

اسمش «آنیتا فاریا» خانم ۳۵ ساله اهل پرتغال است که در لیسبون به دنیا آمده و یک جهانگرد محسوب می‌شود. او اخیراً به ایران سفر داشت و چند صباحی را در گیلان به گشت و گذار پرداخت. به گفته‌ی خودش سفر به ایران تجربه‌ی جالبی برای او بود.

آنیتا ۵ سال در لندن زندگی کرده و آنجا در کار تدوین فیلم بود. او پیش از ۳۰ سالگی هرگز از اروپا خارج نشده بود و تجربه سفر به بیرون از اروپا را نداشت اما بعد از اینکهیکی از دوستانش در هند ازدواج کرد، او تصمیم گرفت به هند سفر کند و از آن روز به بعد تمام زندگی‌اش را در سفر بوده است. او در ابتدا تصمیم داشت یک سفر شش ماهه به هند داشته باشد اما شگفتی‌های هند او را دامن‌گیر کرد و باعث شد در دهلی ساکن شود و ۹ ماه در آنجا باشد. او در دهلی به عنوان معلم زبان پرتقالی مشغول به کار شد. بعد از آن به تایلند و میانمار سفر کرد و از آنجا راهی چین شد و یک سال در چین به عنوان معلم انگلیسی مشغول به فعالیت شد. بعد از چین تصمیم گرفت سفرش را همینطور ادامه دهد تا اینکه از ایران سر درآورد.

او در ایران به وسیله دوچرخه سفر کرد و جالب است بدانید ۱۸۰۰ کیلومتر را با رکاب زدن طی کرده که در نوع خود بی نظیر است. خودش می‌گوید سفر با دوچرخه یکی از بهترین روش‌ها برای تماشاییک کشور و درک کردن زیبایی‌های آن است.

ایرانی‌ها آدم‌های شادی هستند

آنیتا می‌گوید: «اولین باری که به ایران آمدم، در هند زندگی می‌کردم و تصمیم داشتم با سفر کردن به خانه برگردم اما تمام این مسیر را زمینی سفر کنم. پس تصمیم گرفتم از هند با پرواز به ایران بیایم و سپس به پرتغال برگردم. ایران را خیلی دوست داشتم برای همین تصمیمگرفتم دوباره برگردم و این بار زمان طولانی‌تری را در این کشور بگذرانم و به وسیله‌ی دوچرخه بتوانم جستجوی بیشتری داشته باشم».

از او می‌پرسم پیش از این سفر در مورد ایران چه فکر می‌کرد و او پاسخ می‌دهد: «قبل از اینکه به ایران بیام فکر می‌کردم که این کشور خیلی محافظه‌کار، سنتی و دارای یک فضای بسته است. من فکر می‌کردم مردم خیلی جدی‌ باشند. اما حقیقتاً ایرانی‌ها خیلی مردمان شادی هستند که عاشق خندیدن و تفریح هستند. من نمی‌دانستم آنها عاشق پیک‌نیک و بستنی هستند؛ این نکته سوپرایز فوق‌العاده‌ای برای من بود».

او درباره اینکه چطور از رشت سر در آورد می‌گوید: «من در جنوب ایران بودم و آنجا خیلی گرم بود. آنجا همه توصیه می‌کردند به گیلان بروم چون آب و هوای فوق العاده‌ای دارد و از طرف دیگر خیلی سرسبز و سرزنده است، ضمن اینکه رشت به غذاهای خوب مشهور است. به همین دلیل تردید نکردم و راه افتادم. من هیچ چیزی از رشت نمی‌دانستم و فقط مطمئن بودم که غذاهایش خوب است».

او توضیح می‌دهد:« من در ایران احساس امنیت داشتم حتی زمانی که تنها سفر می‌کردم چون می‌دانستم مردمان مهربانی دارد. من می‌دانستم اگر برایم مشکلی پیش بیاید مردم به من کمک خواهند کرد و سعی می‌کنند مشکلم را برطرف کنند و همین طور هم بود».

رشت شبیه شهرهای اروپایی است

این گردشگر پرتغالی درباره تجربه‌ی سفرش به رشت توضیح می‌دهد: «حقیقتاً نمی‌دانم چرا این حس را دارم اما رشت برای من بیشتر شبیه به شهرهای اروپایی بود؛ شبیه آلمان یا شهرهای شمالی ایتالیا. رشت خیلی سرسبز و دلپذیر است. از اینکه می‌توانستم در بافت مرکزی شهر قدم بزنم خیلی خوشم آمد».

او ادامه می‌دهد: «متاسفانه من وقت زیادی برای گشت و گذار در رشت نداشتم اما در همین اندک زمانی که در رشت بودم بیشتر در بافت مرکزی شهر چرخیدم، به سبزمیدان و پارکی که در وسط خیابان بود رفتم و از کتابخانه‌ی آن بازدید کردم که برایم بسیار جالب بود. توی خیابان‌های رشت قدم زدم و از بازار دیدن کردم. همچنین به شفت، شهر دوست داشتنی نزدیک رشت سر زدم».

کباب ترش و بستنی بهترین خاطراتم از رشت بود

آنیتا از بهترین لحظاتی که در رشت داشت، می‌گوید: «بهترین لحظات من در سفر به رشت لحظاتی بود که در مرکز شهر قدم زدم و بستنی موزی و نارگیلی معروف رشت را خوردم. گردش در رشت واقعاً لحظات خوبی بود. آدم‌های رشت مهربان بودند و رفتار دوستانه‌ای داشتند، ضمن اینکه ترافیک هم بد نبود».

وقتی در مورد غذاهای رشت از او می‌پرسم، می‌گوید:«آه…غذاهای رشت حرف ندارند. همه‌ی غذاهایی که در این شهر پیدا می‌شود عالی هستند. من عاشق تمام این غذاها هستم اما انتخاب اول من کباب ترش است. کباب ترش بهترین نوع از کباب است. ضمناً بستنی را هم به لیست علاقه‌مندی‌هایم اضافه کنید».

روح هنر در رشت جریان دارد

از او درباره پیاده‌راه فرهنگی می‌پرسم، او می‌گوید:«روح هنر در این قسمت از شهر جریان دارد. من عاشق کارهای هنری‌ای بودم که در پیاده‌راه و در سبزمیدان استفاده شده بود. این روش بسیاری خوبی است که بدین طریق هم هنرمندان محلی برجسته می‌شوند و هم باعث یک فضای تعاملی می‌شود و شهر هم از هنر آنها بهره‌مند خواهد شد. من می‌دیدم که مردم با این آثار هنری عکس می‌گیرند، آنها را لمس می‌کنند، درباره‌اش حرف می‌زنند و غیره. به نظر من ایده‌ی خوبی بود که شهرداری رشت بکار برد.

او در پاسخ به اینکه از رشت چه چیزهایی با خود سوغاتی برده است، می‌گوید:«متاسفانه چون با دوچرخه سفر می‌کردم، امکان اینکه چیزی به عنوان سوغات یایادگاری همراه خود ببرم، نبود. اما یک شکم پر از غذاهای خوب و یک قلب پر از خاطرات خوب با خودم بردم. وقتی به بازار رشت رفتم خیلی متاسف شدم که نمی‌توانم چیزی بگیرم. آنجا پر از صنایع دستی و کیف های حصیری بود که خیلی دوستشان داشتم».

Share